موجی که فرو نمی نشیند
برای بسیاری از مفسران سیاسی و تحلیلگران مسائل اجتماعی و بین المللی، در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پذیرش این تحلیل که پدیدۀ انقلاب اسلامی در ایران منشاء یک سلسله تحولات عمیق و دامنهدار در جغرافیای سیاسی و فرهنگی جهان خواهد شد، سنگین و دشوار می نمود.
نهضت برآمده از قیام 15 خرداد سال 42 در سالهای 56 و 57 به سرعت و با به صحنه آمدن قریب به اتفاق آحاد ملت ایران در سطح یک انقلاب تمام عیار داخلی چهره نمود و در نخستین گام بساط سلطنت را برچید و اساس نظام سیاسی حاکم بر کشور را دگرگون ساخت. بدین ترتیب با پیروزی انقلاب در 22 بهمن 57 آرامش ظاهری و ثبات تحمیلی ناشی از تقسیم ناعادلانه جهان بین دو بلوک شرق و غرب تحت رهبری کاخ سفید و کرملین را در هم ریخت. سیاستمداران بلند پایه آمریکایی در نوشته ها و خاطرات خویش این پدیده را به زلزلهای سهمگین در ارکان منافع حیاتی غرب در حساسترین منطقۀ جهان تعبیر کردند. حادثه در جوار مرزهای طولانی ایران با اتحاد جماهیر شوروی آنزمان و دومین قدرت مسلّط جهانی در حالی به وقوع پیوست که این انقلاب در تمام مراحلش بر خلاف اکثریت جنبشهای سیاسی پس از جنگ دوم جهانی خارج از حیطۀ نفوذ و دخالت روسها و کمونیستها بود.
اعلام سیاست «نهشرقی، نهغربی» از سوی رهبر فرزانه انقلاب و پایبندی ایشان به این سیاست در همه مراحل راهبری نهضت، انتخابی هوشمندانه بود که استقلال نهضت و موفقیت های بعدی انقلاب را – البته با بهایی در خورعظمت آن – تضمین می کرد.
امام خمینی(ره) که به قدرت لایزال الهی به عنوان سرچشمه همۀ نیروها و فوق همۀ قدرتها ایمانی شهودی داشت، سالها قبل از آنکه نخستین روزنه های امید و نشانههای پیروزی آشکار شوند بر اساس وعده های الهی، در نامه ها و پیامهای خویش نوید پیروزی حتمی داد و با صراحتی شگفت انگیز بسیاری از آنچه که بعدها در جریان انقلاب بوقوع پیوست، از فراگیر شدن ابعاد قیام و وقوع «انفجار عظیم» گرفته تا فرار و شکست مفتضحانه شاه و کوتاه شدن دست آمریکا از ایران را پیش بینی کرد و مژدۀ تشکیل حکومت دینی را داد. اینکه مبانی این پیش بینی ها و سرچشمه این آینده نگریها و منشاء آن قاطعیت و اطمینانِ امام چه بوده است و اینکه چگونه آمریکا و متحدان اروپایی با همه توان امنیتی و اطلاعاتی و علمی که در اختیار داشتند و در ایرانِ آنروز با نفوذ و حضور مستقیم در ارکان کلیدی کشور از تمامی ابزارهای لازم برای کسب خبر و تحلیل و تفسیر در متن وقایع و مسائل ایران بهره مند بودهاند، از درک صحیح این مسائل عاجز ماندند و نتوانستند جزئی از آنچه را که امام خمینی(ره) در هر یک از مراحل نهضت ماهها و روزها قبل از وقوع، آن را پیش بینی میکرد و با قاطعیت از آن سخن میگفت، دریابند و اینکه چگونه امام با آنکه دور از وطن و تحت کنترل شدید و فاقد امکانات ارتباطی و اطلاع رسانی متداول و مدرن بود، توانست، و اینکه تحلیلهای سیاسی و پیش بینیهای اعجاب انگیز او مبتنی بر کدامیک از فرضیه ها و نظریات و مکتبهای سیاسی و جامعه شناختی بوده است، بررسی و پاسخ به این مسائل موضوع این نوشتار نیست.
به هر حال با چنین بینشی بود که چند ماه قبل از 22 بهمن و پیروزی انقلاب اسلامی، و در شرایطی که کاخ سفید کمیتههای ویژۀ مهار و سرکوب انقلاب را تشکیل داده بود و سران آمریکا و اروپا در نشست گوادالوپ و دیگر نشستهای پیاپی خویش سیاستهای غرب را در کنترل اوضاع ایران هماهنگ میکردند و در شرایطی که هزاران مستشار بلند پایه نظامی و امنیتی آمریکا در ایران با هدایت معاونت سرفرماندهی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در مقر ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی در تهران، از نزدیک عملیات مهار انقلاب و طراحی کودتا را تدارک میدیدند، در چنین شرایطی امام نه تنها از فروپاشی قریب الوقوع نظام ستمشاهی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران قاطعانه خبر می داد بلکه پیشاپیش از پیدایش امواج اسلامخواهی در جهان و تبدیل انقلاب ایران به نهضت جهانی اسلام و گسترش روزافزون آن در جهان سخن میگفت و بر همین مبنا آشکارا صدور پیام انقلاب را بعنوان سیاست همیشگی نظام اسلامی مطرح و ترویج نمود.
|