حاشیهای بر آن جشنها...
روز 20 مهر 1350 با قرائت خطابه محمدرضا پهلوی در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، جشنهای 2500ساله شاهنشاهی آغاز شد. این جشنها که با هدف بزرگداشت 25 قرن حکومت پادشاهی در ایران ترتیب یافت بیش از سیصد میلیون دلار هزینه دربر داشت و این درحالی بود که متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند.
شاه با برگزاری جشنهای 2500 ساله میخواست چهرهای متفاوت از ایران به جهان نشان دهد؛ و نیز تاریخ و فرهنگ ایران را درآمیخته با مفهوم «شاه» و «شاهنشاهی» بنمایاند. در حقیقت جشنهای 2500ساله شاهنشاهی نمایشی از تاریخ ایران آنطور که شاه میخواست بود. محمد رضا پهلوی میخواست که جهان غرب او را رهبر بی منازه کهن سرزمین ایران بداند؛ آنهم رهبری در سطح جهانی. از این رو با دعوت از سران کشورها برای شرکت در جشن 2500 ساله کوشید که با بزرگنمایی، همچون رهبری مترقی شناخته شود. او در صدد بود که با دعوت گسترده خارجیها از همان آغاز کار، این جشن را از حالت ملی بیرون بیاورد و به آن جنبه بین المللی ببخشد. از این رو بود که سران کشورهای سلطنتی، جمهوری و کمونیستی، در کنار یکدیگر و شخصیتهای درجه اول سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و هنری آنها را به موازات یکدیگر دعوت کرد. اما بی شک، دیگران و بیش از همه صهیونیستها و برخی دولتهای خارجی از همراهی و شرکت در این جشنها اهدافی دیگر را جستوجو میکردند.
برخی بازتابها و پیامدهای این جشن نشان داد که شاه از ابتدا در این زمینه دچار خودفریبی شده بود. «جیمزبیل» در کتاب عقاب و شیر مینویسد: «محمدرضا شاه پهلوی با برگزاری جشن های 2500 ساله، دوره جدیدی را در پادشاهی خود آغاز کرد، دوره جنون انجام کارهای بزرگ، بسیاری از معروف ترین و مقتدرترین چهرههای جهان در تخت جمشید برای ستایش کشور شاه و بلکه مهمتر، برای ستودن خود او، به این محل آمده بودند... و شاه احساس رضایت و خرسندی میکرد که میهمانان در مورد این که چه کسی مجللترین اقامتگاه را گرفته، چه کسی محترمترین مکان را در میزهای ضیافت داشته و چه کسی از هلیکوپتر به جای سفر با لیموزینهای مرسدس استفاده کرده است، با یکدیگر رقابت داشتند.»
محمد رضا پهلوی در پاسارگاد خطاب به کوروش سرسلسله پادشاهی هخامنشی چنین گفت: «در این بیست وپنج قرن، کشور تو و کشور من، شاهد سهمگینترین حوادثی شد که در تاریخ جهان برای ملتی روی داده است.... اکنون ما در اینجا آمدهایم تا به سربلندی تو بگوییم که پس ازگذشت بیست و پنج قرن، امروز نیز مانند دوران پرافتخار تو پرچم شاهنشاهی ایران پیروزمندانه در اهتزاز است...» او با این سخنان میخواست دلیلی بر موجودیت خویش اقامه کند وبا ارائه تنها یک مدل ثابت و طولانی برای شکل حکومت در ایران، همواره در اذهان عمومی این نکته را جا بیاندازد که حکومت در ایران مساوی با شاهنشاهی است.»
شاه با براه انداختن این نمایش برای به اصطلاح به رخ کشیدن قدمت تاریخی ایران در صدد جلب حمایت خارجیان بود و میخواست به آنان نشان دهد که دنبالهرو کوروش است و جشنهای 2500ساله شاهنشاهی نشانه دوام و پایداری سلطنت اوست. بررسی اقدامات بین المللی رژیم شاه در جریان این جشنها بیشتر بیانگر اهداف خارجی شاه است. مسلم این است که شخصیتهای سیاسی جهان، خود را خدمتگذار شاه نمیدانستند. بلکه آنان به طمع نفت، پول و هدایای دربار شاهنشاهی آمده بودند. ویلیام شوکراس در کتاب «آخرین سفر شاه» مینویسد : «دولتمردان غربی بیشتر حریص بودند که ثروت ایران را به جیب بزنند و اهمیتی به این نمیدادند که شاه را به خویشتنداری دعوت کنند.
|