چگونه نام سيدضياء از صندوق رأي بيرون آمد | آنچه كه انتخابات دوره چهاردهم يزد را پرهياهو ساخت، بيرون آمدن نام سيدضياءالدين طباطبايي از صندوق يزد بود. هر چند كه انتخاب سيدضياء از يزد با اعمال نفوذ مستقيم دولت وقت و نيز عوامل انگليسي صورت گرفت اما انتخاب وي چندان هم بيمقدمه نبود. پدر سيدضياءالدين يعني آقاسيدعلي يزدي كه از آخوندهاي درباري عصر قاجار و در ابتدا يكي از مخالفان سرسخت مشروطه بود. بعد از جريان به توپ بسته شدن مجلس به تشويق سيدضياء كه در آن زمان جواني مشروطهخواه بود به خيل هواداران مشروطه پيوسته و بعد از پايان دوران استبداد صغير در سال 1288خ به هنگام انتخابات مجلس دوم به نمايندگي مردم يزد انتخاب شد اما از قبول نمايندگي و رفتن به مجلس امتناع كرد. (هاشمزاده محمديه، 1379، ص 105-104) ديگر آنكه در سال 1296خ و در جريان انتخابات مجلس چهارم اين بار خود سيدضياءالدين از يزد انتخاب شد. (شجيعي، 1344، ص 342) ولي به علت شرايط ناشي از جنگ جهاني اول افتتاح مجلس چهارم تا چهار سال بعد يعني تيرماه 1300خ به تعويق افتاد. در روز اول تير 1300 مجلس چهارم در شرايطي گشايش يافت كه حدود يك ماه قبل كابينه سيدضياء سقوط كرده و او روانه تبعيد شده بود. بنابراين، اعتبارنامه سيدضياء مسكوت ماند. (تشكري، 1377، ص 130) گفتني است پس از سقوط كابينه سياه در چهارم خرداد 1300 سيدضياء ابتدا به اروپا و بعد به فلسطين رفت.
زمينهسازي براي بازگشت سيدضياء
سيدضياء در مجموع بيست سال را به دور از تحولات ايران گذراند اما با وقوع جنگ جهاني دوم و به خطر افتادن منافع متفقين در ايران، دوباره ياد سيدضياء به عنوان كسي كه زماني حامي و بعد رقيب و دشمن رضاشاه شده بود، در اذهان زنده شد. در اوايل اوت 1941/مرداد 1320 طبق دستورالعمل دولت انگليس كلنل جان تيگ رئيس شعبه «اينتليجنس سرويس» در فلسطين با سيدضياء در مزرعهاش، در نزديكي غزه ملاقات كرد و با قول حمايت از نخستوزيري وي نظرش را براي بازگشت به ايران جلب كرد. (ذوقي، 1367، ص 92.)
آدريان هولمن، كاردار سفارت انگليس در تهران در 30 ژوئن 1942/9 تير 1321 طي نامهاي خطاب به هاپكينسون، رئيس دفتر وزير كشور بريتانيا مقيم قاهره نوشت: «من احساس ميكنم كه ما بايد نزديكترين تماس ممكن را در مورد مسئله سيدضياء با هم داشته باشيم، زيرا ممكن است كه او در آيندهاي نزديك ارزش زيادي براي ما پيدا كند.» (همان، ص 93) در 24 سپتامبر 1942/2 مهر 1321 آلن چارلز ترات، دبير قسمت شرقي سفارت و نيز رئيس سرويس اطلاعاتي انگليس (6-M1 ) در ايران براي مذاكره با سيدضياء و شنيدن نظرات وي تهران را به مقصد بيتالمقدس ترك كرد. (همان، ص 94.)
سر ريدر ويليام بولارد سفير كبير انگلستان در ايران پس از دريافت گزارش ترات درباره ملاقاتش با سيدضياء در 6 اكتبر 1942/14 مهر 1321 طي گزارشي به آنتوني ايدن، وزير امور خارجه انگلستان نوشت: «اين ملاقات براي مقصود ما بسيار مفيد و قابل استفاده بوده و باعث شده است تا درباره استفاده از وجود سيدضياء در صورتي كه موقعيت ايجاب نمايد تصميم روشن و قاطعي بگيريم.» (همان، ص 95.)
بعد از وقايع شهريور 1320 علاوه بر انگليسيها گروهي از رجال سياسي ايران هم به سيدضياء نامه نوشته و او را تشويق به بازگشت نمودند كه از آن ميان مظفر فيروز در آذر 1321 به غزه رفت و دو هفته مهمان سيدضياء بود، وي در آنجا با سيدضياء مصاحبهاي ترتيب داد. بعد از بازگشتش به تهران، مديران جرايد براي چاپ اين مصاحبه جنجالي به سوي او هجوم آوردند، اما مظفر فيروز به سفارش خود سيدضياء متن مصاحبه را در اختيار عباس خليلي، مدير «روزنامه اقدام» گذاشت چرا كه پيش از كودتاي سوم اسفند 1299خ عباس خليلي از همكاران سيدضياء در «روزنامه رعد» بود. (صفايي، 1371، ص 129) مصاحبه سيدضياء روز پنجشنبه 8 بهمن 1321 با تيراژي وسيع در روزنامه اقدام چاپ شد.
بولارد در 14 فوريه 1943/25 بهمن 1321 طي گزارش خود به وزارت امور خارجه انگليس مينويسد: «به نظرم ميرسد جنبشي به طرفداري از سيدضياء در حال قد برافراشتن است كه در آغاز قابل توجه نبود.» (بولارد، 1378، ص 248.)
مبارزات انتخاباتي در يزد
در اول تير 1322 فرمان انتخابات مجلس 14 توسط شاه صادر شد و بلافاصله بعد از اين بود كه گروههاي مختلف وارد كارزار انتخاباتي شدند. در اين زمان سيدعلياكبر موسويزاده هم بعد از سالها دوري از تحولات سياسي يزد به ميدان آمد. موسويزاده از اواخر دوره قاجار و در جريان انتخابات دوره چهارم (1296خ) به عنوان يكي از ليدرهاي آزاديخواهان در برابر جناح موسوم به مرتجعين كه سردسته آنها دكتر هادي طاهري و سيدكاظم جليلي بودند، وارد رقابتهاي سياسي يزد شده بود. (تشكري، 1377، ص 128.) همكاري موسويزاده با فرخي يزدي در انتشار روزنامههاي «قيام»، «طوفان» و «پيكار» وي را در يزد به چهرهاي وجيهالمله تبديل ساخته بود. به ويژه كه از مرداد 1321 وي با بر عهده گرفتن رياست دادگاه محاكمه متهمان شهرباني دوره رضاشاه شهرت و محبوبيتي زايدالوصف يافته بود. تحت اين شرايط بود كه جمعيت آزاديخواهان يزد به وسيله محمد گلشن، از تجار مطرح و با محوريت شخص سيدعلياكبر موسويزاده (قاضي ارشد وزارت دادگستري و رئيس ديوان كيفر) دوباره احياء شد. (آرشيو شفاهي سازمان اسناد ملي يزد، مصاحبه با بمانعلي حُسني.) جمعيت آزاديخواهان يزد كه از همان ابتدا در مقابل گروه موسوم به مرتجعين يعني باند دكتر طاهري و جليلي (سردستگان انگلوفيلهاي مجلس شوراي ملي) صفآرايي كرده بود، با شعار آزادي و رفاه براي جامعه به ميدان آمد. (مجموعه اسناد يزد، ج 3، سند شماره 8.)
روز چهارشنبه 8 تير 1322 رأس ساعت 7 بعد از ظهر در مسجد اميرچخماق، ميتينگي از طرف جمعيت آزاديخواهان برگزار شد و موسويزاده با توجه به شرايط جديدي كه بر فضاي كشور حاكم شده بود، به سخنراني پرداخت و ضمن صحبتهاي خود به انتقاد از دولت پرداخت و نيز برنامههاي خود را براي حضور در انتخابات بيان كرد. (همان)
نيمه مرداد 1322 بود كه آگهي شروع انتخابات دوره 14 در يزد و توابع منتشر شد و سپس فرمانداري براي تشكيل انجمن نظارت بر انتخابات و تعيين اعضاي اصلي و عليالبدل از طبقات ششگانه دعوت به عمل آورد. اما از آنجا كه اكثر دعوتشدگان جزء عوامل و بعضاً وابستگان و فاميلهاي نزديك دكتر طاهري و جليلي، وكلاي يزد بودند، اين اقدام فرمانداري با مخالفت موسويزاده و هواداران وي روبهرو شد. در نتيجه فعاليت و پيگيريهاي جمعيت آزاديخواهان يزد كه گهگاه با مراجعه مستقيم به منزل بسياري از مدعوين فرمانداري همراه بود در روز موعد مقرر تنها عده كمي از مدعوين در فرمانداري حاضر شدند و در نتيجه فرمانداري مجبور شد مدتي بعد دوباره از همان مدعوين قبلي دعوت به عمل آورد و در نهايت در روز 29 مرداد انجمن نظارت تعيين و هيأت مديره انتخاب شد. (آرشيو سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران، سند شماره 1/109/44)- 290
از سويي عدهاي از اهالي به نشانه اعتراض به دخالتهاي غيرقانوني احمد صدري (فرماندار) در تلگرافخانه تحصن كردند و طي تلگرافي عليه صدري اعلام جرم كرده و خواستار تعويض او شدند. كم كم مخالفتها اوج گرفت و دستههايي دو سه هزار نفري در سطح شهر به تظاهرات پرداخت. در نتيجه اين اقدامات بود كه عوامل و نزديكان دكتر طاهري و جليلي – كه چندي پيش به شدت فعال بودند – مرعوب شدند و تا حدودي جو عمومي به نفع موسويزاده برگشت. در اين شرايط بود كه وزارت كشور فردي را به نام ساري اصلان به عنوان بازرس و براي رسيدگي به شكايات معترضان روانه يزد كرد. به هنگام ورود او به يزد، جمع معترضان – كه به وسيله جمعيت آزاديخواهان هدايت و سازماندهي ميشدند – چندين بار عليه دكتر طاهري و جليلي دست به تظاهرات زدند و خواستار تغيير اعضاي انجمن نظارت بر انتخابات شدند. در جريان اين تظاهرات عدهاي هنگام عبور از نزديكي خانه فرماندار شعارهاي مردهباد فرماندار دست نشانده قانونشكن و مرده باد وكلاي تحميلي يزد سر دادند. ساري اصلان كه قبلاً با توصيههاي دكتر طاهري و جليلي روانه يزد شده بود، با مشاهده وضع موجود بناي اعتراض به اقدامات غيرقانوني و اعمال نفوذهاي صدري را نهاد و در آخرين روز حضورش در يزد، جلسه فرمانداري را به حالت قهر و اعتراض ترك كرد و روانه تهران شد. (مكي، 1322، ص 2)
در 8 شهريور 1322 موسويزاده كه در اين زمان در كانون توجهات مردم يزد بود و بيشك يكي از برندگان انتخابات به حساب ميآمد به اتهام حمايت از آلمانها توسط نيروهاي انگليسي دستگير و به بازداشتگاه متفقين در اراك منتقل شد. بدين ترتيب، زمينه براي انتخاب سيدضياء فراهم آمد. (موسويزاده، 1380، ج 2، ص 1191.)
همزمان با اين، سرتيپ قدر، فرمانده لشكر 9 اصفهان يكي از واحدهاي پياده اين لشكر را با تجهيزات كامل و به فرماندهي ستوان وجداني به بهانه تعقيب اشرار نائين و يزد با حكم مأموريت روانه اين ناحيه كرد. چند روز بعد، اين واحد ارتش براي حفظ انتظامات شهر و در اصل براي مقابله با گروه معترضان در اختيار فرمانداري يزد قرار گرفت (اسناد و ديدگاهها، ص 59.) و اين علاوه بر گروهان پادگان يزد بود.
با ورود نيروهاي ارتش به معركه، فرمانداري در صدد ارعاب و تهديد مخالفان برآمد، به نحوي كه عدهاي از ايشان يزد را به سوي تهران ترك كردند. عدهاي هم انتخابات را تحريم كردند و از سويي با توجه به وضع پيش آمده و نيز جريان دستگيري و بازداشت موسويزاده – كه 22 ماه طول كشيد – اكثر سران جمعيت آزاديخواهان يزد به جز چندنفر معدود، همگي به سوي باند طاهري، جليلي و سيدضياء كه چند روز بعد وارد بازي شد، رفتند و با ايشان نه تنها سازش كه همراهي و همكاري هم كردند. (روزنامه رهبر يزد، ش 10، ص 7.)
تحت اين شرايط بود كه از شنبه 2 مهر دادن تعرفه و اخذ رأي در حوزههاي مركزي و فرعي آغاز شد و ظاهراً در همين روزها بود كه سيدضياء هم روانه كشور شد. در روز رأيگيري عدهاي سرباز با مسلسل بر پشتبام مصلاي يزد (محل رأيگيري) مستقر شده و عدهاي هم مسلح در اطراف حوزه رأيگيري پاس ميدادند و انتخابات در شرايط امنيتي و پليسي برگزار شد. (مكي، 1322، ص 2) علاوه بر اين، آراي يزد از 30 تا 50 ريال خريد و فروش شد. (روزنامه رهبر، ش 142، ص 2.)
زماني كه سيدضياء در آستانه ورود به كشور بود، انتخابات يزد تمام شده بود و آرا در حال شمارش بود، كه البته طبق سنت نانوشته دورههاي قبل، دكتر طاهري و سيدكاظم جليلي در صدر بودند و همچنين قاسم هراتي، تاجرو ملاك معروف يزدي به مدد و پشتوانة هزينه كردن مبلغ 2 ميليون ريال در رده سوم بود و مقدار زيادي از آراي وي نيز خوانده شده بود. (ميرحسيني، 1383، صص 25 و 26.) در اين هنگام بود كه سفارت انگليس در تهران دست به كار شد. چنان كه بولارد بعداً در 26 فوريه 1944/6 اسفند 1322 طي گزارشي به وزارت امور خارجه انگليس نوشت: «شيوه ما در طول انتخابات هرگز آن نبوده است كه با فهرستي از پيش تعيين شده از نمايندگان، با دولت ايران روبهرو شويم، ولي ما هميشه از طريق نخستوزير و وزير كشور طرف مشورت قرار گرفتهايم و نظر خودمان را به آنها و كانديداهايي كه مايلاند حداكثر سعي خود را براي منافع ايران انجام دهند، گفتهايم. ما همچنين به مأموران كنسولگريهاي خودمان دستور دادهايم كه اهالي محلي را به حمايت از كانديداهاي مناسب مترقي و بيشتر محلي تشويق و ترغيب كنند.» (بولارد، 1378، ص 342.)
در اين هنگام، سفارت انگليس به كنسولگري كرمان كه مركز فعاليت انگليسيها در جنوب بود، دستور داد تا به كنسولگري يزد كه تابع كرمان بود، بگويد كه به نفع سيدضياء وارد عمل شوند. از سويي، تلگراف رمز وزارت كشور (دولت سهيلي) مبني بر بيرون آوردن نام سيدضياء از صندوق انتخابات به فرمانداري يزد رسيد. (ميرحسيني، 1383، ص 26.) سپس مقبولالرحمن، نايب كنسول انگليس در يزد به دنبال قاسم هراتي فرستاد و گفت چون سيدضياء تازه از فلسطين آمده و بناست به زودي نخستوزير شود، فعلاً لازم است كه پايگاه و جاپايي داشته باشد، و بدين ترتيب، او را راضي كرد كه اجازه بدهد سيدضياء در انتخابات سوم شود. ضمن اينكه مقبولالرحمن قول داد كه سيدضياء نمايندگي را قبول نميكند و به محض آماده شدن شرايط براي نخستوزيري او از نمايندگي استعفا خواهد داد و بعد از اين قاسم هراتي كه چهارم شده، ميتواند به جاي سيدضياء وارد مجلس شود. بدين ترتيب، با جلب نظر قاسم هراتي رأيهاي او را به نام سيدضياء خواندند در نتيجه سيدضياء سوم و قاسم هراتي چهارم شد. (مصاحبه با حسين بشارت) و اما زماني كه اين جريانات در يزد در حال شكلگيري بود سيدضياء از طريق مرز كرمانشاهان و احتمالاً روز 4 يا 5 مهروارد كشور شد. سيدضياء به سفارش مظفر فيروز در طول زمان برگزاري انتخابات كرمانشاه – كه در آن هنگام تحت اشغال نيروهاي انگليسي بود – وارد اين منطقه شد تا هوادارانش كه توسط برخي از افراد خانواده بزرگ فرمانفرمائيان سازماندهي شده بودند، بتوانند ورود پيروزمندانه نخستوزير آينده كشور را جشن بگيرند. از تهران هم نصرالله و اسدالله رشيديان براي حمايت مالي و نيز محافظت و همراهي سيدضياء به كرمانشاه آمده بودند. منوچهر فرمانفرمائيان كه خود جزء سردستگان مستقبلين بود، ميگويد: «آن شب سر ميز شام (در منزل عليرضا خان اعتضادالسلطان دايي خود) سيدضياء را مردي بينهايت جذبكننده و سخنراني چنان چيرهدست يافتم كه با وجود لكنت زبان آشكارش، همه ما را واداشته بود به دقت به سخنانش گوش دهيم... هنوز دور ميز شام ننشسته بوديم كه در زدند. خدمتكار وارد شد و تلگرامي را آورد كه از نتايج انتخابات آن روز در يزد خبر ميداد. با وجود آنكه سيدضياء بيشتر از بيست سال بود كه به شهر خودش پانگذشته بود و حتي اصلاً در كشور حضور نداشت، در صدر فهرست نتايج انتخابات قرار گرفته بود.» (فرمانفرمائيان، 1377، صص 185-184)
با توجه به اينكه شمارش آرا در يزد روز 9 مهر به پايان رسيد و با در نظر گرفتن خاطرات منوچهر فرمانفرمائيان، بايد گفت حتي پس از پايان شمارش آرا يعني در همان روزهاي 4 يا 5 مهر بود كه پيشاپيش خبر پيروزي سيدضياء را به وي دادند تا با خاطري مطمئن وارد تهران شود.
چنان كه گفته شد: انتخابات يزد كه از 2 مهر با توزيع تعرفه آغاز شده بود، در 9 مهر با شمارش همه آرا پايان يافت كه در اين ميان از مجموع 27194 ورقه تعرفه توزيع شده، سيدكاظم جليلي با 25574 رأي اول، دكتر طاهري با 25356 رأي دوم و سيدضياءالدين طباطبايي با 21914 رأي سوم و البته قاسم هراتي هم چهارم شد. پس از پايان مدت قانوني ارائه شكايات، انجمن نظارت بر انتخابات شكايات واصله را كه تعداد آن هم كم نبود، قانوني ندانسته و ضمن تنظيم صورتمجلس و تأييد صحت جريان انتخابات اعتبارنامههاي سه نفر منتخب را صادر كرد. (مذاكرات مجلس، مورخ 14/12/1322، ص 10.)
بازتاب انتخابات يزد در مركز
سيدضياء در روز 7 مهر 1322 در ميان استقبال پرشور عدهاي از هوادارانش و نيز گروهي از رجال سياسي و رؤساي ادارات تهران كه وي را نخستوزير بعدي ميدانستند، وارد تهران شد.
شمارش آرا تهران در 15 بهمن پايان يافت و دكتر محمد مصدق يكي از مخالفان سرسخت انگلستان و سيدضياء در صدر فهرست تهران جاي گرفت. در 6 اسفند مجلس گشايش يافت و پرونده انتخابات يزد براي بررسي به شعبه سوم مجلس رفت كه پس از رسيدگي، اين شعبه، شكايات واصله به روند انتخابات يزد را غيرقانوني دانسته و صحت آن را تأييد كرد. (مذاكرات مجلس، مورخ 14/12/1322، ص 13-11.)
اعتبارنامههاي دكتر طاهري و سيدكاظم جليلي در روز يكشنبه 14 اسفند 1322 مطرح و با اكثريت آرا تصويب شد. اما به هنگام طرح اعتبارنامه سيدضياء بود كه فراكسيون حزب توده و نيز دكتر مصدق مخالفت خود را با آن اعلام كردند. بدين ترتيب، طرح اعتبارنامه سيدضياء به جلسات بعد موكول شد. (همان، ص 13.) لازم به ذكر است پيش از اين، جمع كثيري از مخالفان سيدضياء به دكتر مصدق متوسل شده بودند؛ از جمله تعدادي از جوانان و دانشجويان يزدي مقيم تهران به نزد دكتر مصدق رفتند و ضمن شرح جريانات انتخابات يزد، مداركي را مبني بر تقلب و چگونگي بيرون آوردن نام سيدضياء از صندوق يزد و نيز شرحي از اجحافات وكلاي تحميلي يزد به وي ارائه دادند و خواستار مخالفت با اعتبارنامه سيدضياء شدند. (ميرحسيني، 1383، ص 26.)
در طي اين مدت انگليسيها به شدت نگران مخالفت با اعتبارنامه سيدضياء در مجلس بودند. بولارد در 21 ژانويه 1944/30 دي 1322 طي گزارشي مينويسد: «اعتبارنامه نمايندگان به وسيله كل مجلس مورد بررسي قرار ميگيرد و اگر اين كار جدي گرفته ميشد، عده بسيار معدودي بر جاي ميماند، ولي امر محتمل اين است كه آنها با يكديگر تباني ميكنند كه چيزي نگويند هر چند ميشنوم مقامات بيشتر نگران ردّ اعتبارنامه مردي (سيدضياء) هستند كه گفته ميشود هم درستكار است و هم لايق و نترس. مردي كه در ايران حكم سيمرغ و كيميا را دارد و احتمالاً موي دماغ جماعت راحتطلب قديمي خواهد شد.» (بولارد، 1378، ص 332).
در مجلس شوراي ملي در جلسه سهشنبه 16 اسفند 1322 دكتر مصدق ابتدا از رادمنش و فداكار خواست شكايت خود را پس بگيرند تا مخالفت وي با سيدضياء به حزب توده نسبت داده نشود. مصدق ضمن نطق خود حقايقي را پيرامون وابستگي سيدضياء به انگلستان و نيز نقش غيرقابل انكار وي در كودتاي سوم اسفند 1299 بيان كرد.
ادامه نطق مصدق به روز بعد موكول شد و او در ادامه صحبتهايش ضمن ذكر سابقه سيدضياء، صلاحيت او را براي نمايندگي مجلس رد كرد و او را جاده صافكن ديكتاتوري عهد رضاخان دانست. بعد از پايان نطق دكتر مصدق، ابتدا نقابت و بعد خود سيدضياء در مقام پاسخگويي برآمدند.
پس از رأيگيري مخفي از 86 نفر عده حاضران، 57 نفر به اعتبارنامه سيدضياء رأي مثبت دادند و اعتبارنامه وي با اكثريت آرا تأييد شد. (مذاكرات مجلس، مورخ 17/12/1322، ص 85.) هر چند كه به ظاهر بحث نمايندگي سيدضياء در مجامع داخلي ايران پايان يافت، اما درگيري بين انگلستان و شوروي در اين مورد همچنان ادامه داشت. بولارد در 18 فوريه 1945/29 بهمن 1323 خطاب به سفيركبير شوروي در ايران كه سيدضياء را عامل بريتانيا ميدانست، نوشت: «در ايران كه ايراني نميتواند آب بخورد بدون آنكه متهم نشود تحت نفوذ انگليس يا روس يا آمريكا يا قدرت خارجي ديگر عمل ميكند، اغلب گفته ميشود دولت انگلستان سيدضياء را به ايران آورد. از قضا اين اتهام نادرست است.» (بولارد، 1378، ص 379.)
منبع: پيام بهارستان/د 2، س 1، ش 1 و 2/ پائيز و زمستان 1387، ص 397 تا 404. این مطلب تاکنون 4376 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|