ریشه یابی تعرض رژیم شاه به فیضیه
در آغاز سال 1342، تهاجم برنامه ريزى شده عوامل رژيم به مدرسه فيضيه نقشى اساسى در وقايع بعدى اين سال ـ به ويژه قيام 15 خرداد ـ و رويدادهاى پس از آن داشت؛ اما تهاجم به فيضيه ماحصل روندى بود كه از مدتى قبل شروع شده بود.
عليرغم اعلام لغو قانون انجمنهاى ايالتى و ولايتى، بر اثر مبارزات پىگير امام و به تحرك واداشتن حوزههاى علميه، از همان هنگام، عمليات بر عليه مبارزان به اشكال متعددى دنبال شد. به خصوص اين كه رژيم از ميزان مقبوليت عمومى مطالب بيان شده از سوى امام خمينى و امواج رو به گسترش آن به خوبى آگاه شده بود. دستگيرىهاى گسترده، شكنجه، اعزام گروهى از طلاب و دانشجويان به سربازى، هجوم پليس به دانشگاه و حوزه، غارت و تخريب مغازههاى اعتصابى، تعطيل چاپخانههاى مظنون به چاپ اعلاميه و تبليغات مسموم بر ضد مخالفين رژيم، نمونههايى از اين اقدامات بودند. تصور اوليه دستگاههاى حكومتى اين بود كه اين گونه اقدامات، منجر به از بين رفتن مخالفين و قطع فعاليتهاى گروهها و مأيوس شدن مردم و روحانيت از ادامه مبارزه خواهد بود. در اين ميان رفراندم ششم بهمن در مورد ميزان پذيرش عمومى انقلاب سفيد شاه در پيش بود و لازم بود كه محيطى مناسب براى اين منظور مهيا گردد.
شاه براى آن كه علما و مراجع را قدرتمندانه به تسليم وا دارد، تصميم گرفت دو روز قبل از رفراندم در سفرى به قم، محبوبيت و استقبال مردم و حتى روحانيت و طلبهها را از خود، در يك مجموعه از تبليغات مقدماتى رفراندم قرار دهد. به همين خاطر در آستانه سفر شاه فرماندار قم كوشيد نظر مساعد مراجع و علما را نسبت به ديدار با شاه جلب كند اما حضرت امام با هوشيارى كامل شگرد رژيم را دريافت و در جلسه با فرماندار گفت كه با توجه به حمله وحشيانه پليس و مامورين دستگاه حاكمه به علما و مردم شريف تهران و نيز رفتار غير انسانى آنان با اهالى محترم قم و تجاوز به حريم روحانيت و اين حوزه مقدسه، ديگر جاى تفاهم با دستگاه و راهى جهت ملاقات با شاه باقى نمانده است.
اقدام ديگر امام كه موجب شكست نهايى مانور شاه و توطئههاى ديگر رژيم شد، اين بودكه شب چهارم بهمن 1341 به اهالى قم و طلاب و فضلا پيام دادند كه روز چهارم بهمن ـ روز ديدار شاه از قم ـ خارج شدن از منازل و مدارس حرام است و هيچ كس از محل سكونت خود بيرون نيايد. روز چهارم بهمن، بر خلاف روزهاى گذشته، از همان اول صبح هيچ تحرك و رفت و آمد و جنب و جوشى در شهر به چشم نمىخورد و شهر قم يكپارچه تعطيل شد. اين منظره كه حاكى از بى اعتنايى و قهر علما و روحانيت و مردم قم با رژيم بود موجب خشم و عصبانيت فوق العاده شاه شد، به طورى كه سخنان بسيار تندى در ميدان آستانه ـ كه براى سخنرانى او انتخاب شده بود ـ ايراد كرد؛ از جمله چنين گفت: «ديگر مفتخورى تمام شد. اينها [علما و روحانيون] ارتجاع سياه هستند.... درك ندارند، بد نيت هستند. در واقعه آذربايجان با پيشه ورى ائتلاف كردند و با او شراب خوردند... اينها صد برابر خائنتر از حزب توده هستند و...»
اين سخنان ضمن اينكه نشاندهنده عصبانيت شاه از نحوه برخورد روحانيت و مردم قم با او بود، از سوى ديگر نشان مىداد كه مردم ميان رژيم و اسلام، اسلام را برگزيدهاند؛ همين امر رژيم را وا داشت تا برنامههاى گستردهاى براى سركوب علما و روحانيون و اقشار مختلف مردم تدارك ببيند. در طرف مقابل، روحانيت به رهبرى حضرت امام نيز، كاملاً وارد صحنه مبارزه شده و خود را براى هر گونه برخوردى با رژيم مهيا مىكرد. پس از اعلام موفقيت رفراندم و رأى مثبت مردم به اصل انقلاب سفيد كه اينك «انقلاب شاه و مردم» خوانده مىشد، امام نوروز 1342 را عزاى عمومى اعلام كردند. امام مصمم بود تا با استفاده از هر امكان مشروعى، بر ضد رژيم، ضمن افشاى ماهيت و سياستهاى ضد مردمى آن، علما و مردم را جهت مبارزه بسيج كند، در صحنه نگه دارد و فرصت را براى سر كوب نهضت و تسلط بر اوضاع، از دست رژيم بگيرد.
|