ریشه های برآمدن رضاخان | وى در دوران نخستوزيرى نيز همين رويه را ادامه داد و حتى دستور داد از نمايشها و برنامههايى كه خلاف موازين شرعى است جلوگيرى شود. رضاخان پس از انقراض قاجاريه و انتخاب به عنوان حاكم موقت توسط مجلس شوراى ملى دستور تعطيلى مشروبفروشىها و قمارخانهها را نيز صادر نمود. اين ظاهرسازى را حتى تا اوايل سلطنت نيز حفظ كرد. در مراسم تاجگذارىاش در چهارم ارديبهشت 1305 اظهار داشت:
«...توجه مخصوص من معطوف حفظ اصول ديانت و تشييد مبانى آن بوده و بعدها نيز خواهد بود...»
در سىام آذر ماه 1306، در پاسخ به تلگراف اعتراض جمعى از علما از جمله حاجآقا نوراللّه اصفهانى و آيهاللّه فشاركى اصفهانى، مىنويسد: هيچ وقت منظورى جز حفظ عظمت و شوكت اسلام و رعايت مقام و احترام پيشوايان روحانى نداشته و هميشه علاقهمند به اين مقصود بوده و هستم. البته وى پس از استحكام سلطنت و قدرت خويش، در مرحله اول تضعيف دين در جامعه، پرچمدار تجددطلبى و ترقىخواهى در اسلام شد و ديدگاهها و انديشههاى متجددين مشروطه و مشاوران سكولار خود را به عنوان «اسلام مترقى» براى تغيير و تبديل فرهنگ اسلامى پىگيرى مىنمود. تا آنجا كه رضاخان آشكارا مىكوشيد سياست اسلام ستيزى خود را در پوشش اسلام حقيقى مترقى پنهان سازد. در سلام عيد غدير 1317 ش. رضاخان بىسواد و قلدرمآب رداى روشنفكرى بر تن مىكند و در پاسخ اين جمله رييس وقت مجلس شوراى ملى، محتشمالسلطنه اسفنديارى، كه «عيد غدير از اعياد بزرگ اسلامى است»، مىگويد:
« ...بلى، صحيح است؛ از اعياد بزرگ اسلامى است و به واقع مملكت و ملتى كه پايبند حقايق مذهب نباشد داراى هيچ نيست؛ اما نه اين اسلام امروزه، كه از جاده حقيقت خارج شده بلكه ما بايد سعى كنيم حقيقت مذهب را به مردم تعليم دهيم...»
بی جهت نیست که سیّاحی اروپایی ٬ پس از مشاهدات خود در ایران ٬ می نویسد که «در ایران پدیده عجیب اسلام دولتی دیده می شود؛ به طوری که دولت در ظاهر در فکر تعدیل و شاید اصلاح دین و درواقع در فکر تباه ساختن دین از درون است» رضاشاه مطابق برنامه ای محاسبه شده به تدریج سیاست های اسلام زدایی خویش را با طراحی و مشاوره متجددین و روشنفکران عرفی (سکولار) به اجرا گذارد. مقابله خشونت بار با روحانیون مخالف دیکتاتوری ٬ قانون تغییر لباس و برنامه کشف حجاب اجباری ٬ ممنوعیت مراسم عزاداری ٬ تصرف اوقاف مذهبی و حذف روحانیون و علمای مستقل از مراکز قضایی و آموزشی و تضعیف کامل حوزه های علمیه در کنار ترویج لادینی و فساد اخلاقی و ابتذال فرهنگی از مهمترین اقدامات رضاخان برای مقابله با بنیادهای دینی در فرهنگ و اجتماع ایران بود. از سال 1307به بعد چهره عریان اسلام ستیزی رضا پهلوی آشکار گردیده بود و به قول مخبرالسلطنه هدایت «گوشه پرده پروگرام ده ساله بالا رفت» تنها روحانیونی که دارای اجازه و تصدیق دولتی بودند حق استفاده از لباس روحانیت و انجام امور دینی را داشتند و البته به شدت با علما و روحانیونی که در مخالفت با دیکتاتوری سخنی بر زبان رانده یا اقدامی می کردند ٬ مقابله می گردید. در اوج ممنوعیت هرگونه تبلیغ آزاد دینی ٬ شریعت سنگلجی ٬ بدون مخالفت شهربانی و در مجامع عمومی و بالای منابر ٬ عقاید خاص خود را که بر خلاف اِجماع علمای شیعه بود تبلیغ می کرد و مسجدی که در آن مسند داشت ٬ از آزادترین و ضمناً مدرن ترین مساجد پایتخت بود. جوهر افکار و آموزش های سنگلجی ٬ با تظاهر به نواندیشی و خرافه ستیزی و ارائه اسلام مترقی با الهام از وهابیت ، این نتیجه را می داد که دین و سیاست مقوله هایی جدا از یکدیگرند. بیشتر کسانی که در جلسات او حاضر می شدند ٬ تحصیل کرده های جدید بودند که علاقه به مخالفت های او با مظاهر مذهبی و تمایل به غربی کردن دین داشتند. به اعتقاد حسن یوسفی اشکوری وی از جریان سلفی گرایی در تداوم مکتب فکری شیخ هادی نجم آبادی محسوب شده و در کنار احمد کسروی و نظایر آن قرار داده می شود.
منبع : سازمان مجاهدین خلق ، پیدایی تا فرجام ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، ج 1 ص 43 تا 47
|
|
|