ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 97   آذر ماه 1392
 

 
 

 
 
   شماره 97   آذر ماه 1392


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد نمايش: 3595 بارآخرين ملاقات من با شاه
فريدون هويدا : پس از آنكه نوبت ملاقات به من رسيد شاه مثل هميشه بدون آنكه حتي يك لحظه به من فرصت اظهار نظر بدهد درست مثل شخصي كه دارد تمرين نطق مي‌كند پشت سر هم حرف زد . او از «تمدن بزرگ» ابداعي خود سخن گفت . تمدن بزرگ شاه يك دنياي خيالي بيش نبود. جامعه اي كه شاه آن را مي‌ديد با «واقعيت» فرسنگها فاصله داشت .


تعداد نمايش: 3463 بارساواك به روايت سفيران انگليس و آمريكا
آنتوني پارسونز آخرين سفير انگليس در دوران پهلوي : نعمت‌‌‌‌‌‌الله نصيري رئيس ساواك مردي كم‌اطلاع ، كند‌ذهن ، بي‌‌‌عاطفه و سنگدل بود . او به هر كاري براي حفظ رژيم دست مي‌زد . ساواك در دوراني كه نصيري رياست آن را به عهده داشت به جاي طرح نقشه‌هاي دقيق و اساسي براي مبارزه با خرابكاري و فعاليتهاي ضدرژيم، به يك رشته اعمال خشونت‌آميز و وحشيانه و ايجاد مزاحمتهاي بي‌مورد و نابجا براي طبقات مختلف مردم پرداخت. روش ساواك مبتني بر ارعاب بود، بازداشتهاي جمعي براي ساواك يك كار عادي به شمار مي‌آمد.


تعداد نمايش: 4067 بارعقده حقارت شاه به روايت اسدالله علم
اسدالله علم خطاب به شاه : ديشب كه با رئيس ستاد ارتش اسرائيل صحبت از پيشرفت هاي كشور بود ارتشبد ازهاري رئيس ستاد ارتش ايران كه سر ميز من بود گاف عجيبي كرد و گفت « ما اگر كاري مي كنيم علتش آن است كه بي نهايت از شاهنشاه مي ترسيم و اگر كارها سر موقع انجام نشود شديدا مواخذه مي شويم». فرمودند كجاي اين حرف گاف است؟ عرض كردم «آخر بايد كارها را از روي حس وطن پرستي و علاقه بكنند نه از روي ترس». فرمودند «خير هيچ گاف هم نكرده ، تو هم تكليف خود را بدان و از اين فضولي ها نكن...» !


تعداد نمايش: 3907 باریادداشتی درباره قحطی و آدم‌خواری در همدان در 1/5 قرن پیش
قحطی در این سال بحدی انجامید که در غالب بلاد مردم همدیگر را مي‌خوردند مثل اینکه درهمین ماه ذیقعده 1288 در همدان قریب به سی نفر دیده شد که خورده شده بودند . در همدان خودم بودم دیدم اشخاصی که آدم‌خورده بودند و آدم‌هایی خورده شده را دیدم . چندین نفر از گرسنگی تلف شدند از جمله در مقابل خانه خود من بود ....


تعداد نمايش: 3897 بارآخرين روز كار هويدا....
امير عباس هويدا : با اوضاع فعلي مملكت ايجاد تغييرات در سطح بالا واقعاً ضروري است هرچند اينگونه تغييرات به هيچ وجه مسائل مملكت را حل نخواهد كرد . من هيچ اميدي ندارم كه بتوانم در شغل وزارت دربار توفيقي كسب كنم . چون وقتي تشكيلات دولت فاسد باشد ، وزارت دربار هم به طور طبيعي تبديل به لانه افعي ها مي‌شود....!


تعداد نمايش: 3961 بارزمين‌خواري نصيري
محمدرضا پهلوي در ازاء نقش موثر نعمت الله نصيري در كودتاي 28 مرداد 1332 علاوه بر آنكه وي را در مقام رياست ساواك تا مدت 14 سال بر نظام اطلاعاتي و امنيتي كشور مسلط ساخت ، دست او را در زمين‌خواري و غارت اموال عمومي و ثروت‌اندوزي باز گذاشت و تمام حيف و ميل‌هاي او را ناديده گرفت، اين درحالي بود كه او امكانات عديده‌اي از مسير‌هاي رسمي دريافت مي‌كرد.


تعداد نمايش: 3605 باربازنگري شخصيت مرموز دكتر مظفر بقائي
بقائي استاد شكستن پيمانها بود، او به راحتي سوگند مي شكست و به تعهدات خود پشت پا م يزد، به آساني مبدل به شخصيتي تهاجمي مي شد و در طرفه العيني مخالف سياسي خويش را چنان آماج حمله و تحقير قرار مي داد كه در نوع خود بي نظير بود. بقائي دو شخصيت داشت: شخصيتي آشكار كه از او مردي سخنور، آراسته، مبادي آداب، سياستمدار و روزنامه نگار ارائه مي داد، و شخصيتي پنهان كه قدرت تخريب آن شگفت انگيز بود.


تعداد نمايش: 5175 باردفتر ويژه اطلاعات ....
دفتر ويژه اطلاعات كه از سوي انگليسيها و MI6 (اينتليجنس سرويس) تشكيل شد داراي شعبه هاي اداري، كشوري، سياسي، نظامي ، اقتصادي و تحقيق بود. با تشكيل اين دفتر تمام گزارشهاي امنيتي كه از سازمانهاي اطلاعاتي موازي ارسال مي‌شد توسط شعبات مربوطه و تحت نظارت حسين فردوست جمع‌بندي و تلخيص مي‌شد و به شاه تسليم مي‌گرديد. فردوست تا پايان سلطنت محمدرضا بر اين دفتر رياست مي‌كرد و جز شخص شاه از هيچ سازمان يا مقامي فرمانبري نداشت.


تعداد نمايش: 3545 بارموجودي حساب‌هاي بانكي رضاشاه 10 برابر بودجة دولتي ايران بود!
به موجب اسناد موجود در وزارت امور خارجة آمريكا موجودي حساب‌هاي بانكي رضاشاه ده برابر بودجة دولتي ايران بود. دو سوم درآمد نفتي ايران در سال‌هاي 1927 تا 1941 ميلادي به حساب‌هاي بانكي رضاشاه در اروپا و آمريكا واريز شده بود . ولي در دوره 37 ساله حكومت محمدرضا پهلوي اكثر اسناد مربوط به اين حساب‌ها در داخل ايران نابود شد .


تعداد نمايش: 3855 بارنقد كتاب
« نخست‌وزير سه دقيقه قبل درگذشت»

در يك ارزيابي كلي از كتاب «نخست‌وزير سه دقيقه قبل در گذشت» بايد گفت اين اثر يك اقدام تبليغاتي به منظور مخدوش نمودن اذهان و باور عمومي است و متأسفانه نويسنده آن براي نيل به اين هدف از هيچ كاري حتي «جعل سند» فروگذار نكرده است.


فتنه كانونهاي صهيوني ماسوني؛
از مرگ اميركبير تا صعود رضاخان


با روي كار آمدن ميرزاتقي‌خان اميركبير به عنوان صدراعظم ناصرالدين شاه، در فاصله‌اي بسيار كوتاه، تحولات اصلاحي بسيار اساسي و عمده در حوزه امنيت سياسي و اجتماعي ايران صورت پذيرفت. اين اصلاحات و تحولات در حوزه‌هاي نظامي، صنايع، چاپارخانه، آموزشي... نيز بسيار جدي و چشمگير بود كه تأسيس مدرسه دارالفنون سرآمد آنها بود. براي نمونه تدابير و اقدامات منحصر به فرد در زمينه بهداشت و مبارزه با بيماري‌هاي مسري از طريق آبله‌كوبي و... در دوران او، آنچنان قابل توجه بود كه بعضي از اروپائيان را در همان زمان به اعتراف و تحسين واداشته بود.
اميركبير توانسته بود فتنه ماسوني صهيوني باب را خاموش سازد؛ فتنه و توطئه‌اي كه عوامل و محافل يهودي براي برهم زدن ثبات سياسي، ساختار اجتماعي و هويت فرهنگي مردم ايران طراحي كرده و حتي بسياري را تحت‌تأثير قرار داده بودند. اين تدابير و اقدامات اميركبير در ايران، با برنامه‌اي كه از طريق قدرتهاي جهاني و تحت دسيسه همان كانونهاي يهودي طراحي و پياده مي‌شد، كاملاً ناسازگار بود. هوشمندي اميركبير در ساماندهي امور داخلي از يك سو و خنثي كردن توطئه‌هاي فتنه‌انگيز دشمنان از سوي ديگر او را بسيار برجسته و مغضوب غرب كرده بود؛ آن چنان كه م. واتسون، تاريخ‌نگار معروف انگليسي به صراحت اعتراف كرده كه اميركبير در ميان همه رجال مشرق زمين مقام بي‌نظيري داشت. همه اينها دليل محكمي بود تا او از سر راه برداشته شود. اين چنين بود كه با برنامه‌ريزي و طراحي كانون‌هاي صهيوني و لژهاي ماسوني و عوامل و ايادي داخلي آنها و به دستور ناصرالدين‌شاه قاجار اميركبير در حمام فين كاشان به قتل رسيد.
با حذف اميركبير از صحنه قدرت و سياست ايران، ميرزاآقاخان نوري به جاي او صدراعظم ايران شد. در دوران او نه فقط حضور و نفوذ بيگانگان در سياستگذاري و برنامه‌ريزي كشور افزايش يافت، بلكه شيرازه امنيتي كه اميركبير برپا و برقرار ساخته بود از هم گسست و اوضاع مملكت دچار بي‌نظمي و هرج و مرج گرديد. عوامل يهودي و بيگانه و عناصر وابستة انگليسي، ماسوني و صهيوني در اين زمان براي تضعيف ايران، علاوه بر ايجاد فتنه و نيز دامن زدن به هرج و مرج به وسيله عوامل داخلي خود، از جمله ميرزاآقاخان نوري و درباريان بي‌كفايت، زمينه جداسازي افغانستان از ايران را فراهم و سپس آن را عملي كردند
بدون شك رويدادها و تحولات ايران آن دوران را نمي‌توان با سير حوادث و رخدادهاي مشابه در امپراتوري عثماني بي‌ارتباط و يا اتفاقي دانست. نمايندگان اعزامي از سوي كانونهاي يهودي از يك سو و نمايندگان سفارتخانه‌هاي اروپايي مستقر در ايران از سوي ديگر، وضعيت داخلي ايران را كاملاً تحت نظر داشتند. علاوه بر اين، مستنداتي وجود دارد كه برخي رهبران و پيشوايان يهود ايران با سران و كانون‌هاي يهودي مستقر در اروپا ارتباط داشتند. مكاتبه رهبران يهودي همدان با موشه مونتفيوري در ماه مارس 1865م و نامه‌هاي ارسالي ملاربي اسحق پيشواي يهوديان تهران به سازمان صهيونيستي «آليانس اسرائيليت اونيورسال» يعني همان اتحاديه جهاني يهود، مستقر در فرانسه، در سال 1865 از اين واقعيت حكايت مي‌كند. مذاكرات و گفت و گوهاي كميته مركزي آليانس در جلسه ماه مه 1865، در خصوص اوضاع داخلي و مسائل مربوط به يهود ايران و تصميم‌گيري اعضاي كميته جهت برپايي مراكز ويژه وابسته به آليانس در ايران، همه نشان از برنامه‌هاي سازمان‌هاي صهيوني در ايران دارد. اين كانون‌ها در همان دوران و به طور دقيق‌تر در سال 1862 در تتوان مراكش، در سال 1864 در طنجه مراكش، در سال 1865 در بغداد و در سال 1867 در آدرنه عثماني موفق شده بود، شعبه‌هاي آليانس يا اتحاديه جهاني يهود را كه يك سازمان كاملاً صهيونيستي بود داير كنند. بر اين اساس آنها همزمان در ايران نيز دست به تكاپوي جدي و گسترده زدند و در اين راه از حمايت و پشتيباني جدي سفارتخانه‌هاي انگلستان و فرانسه نيز برخوردار بودند. حتي نمايندگان سازمان ياد شده در قالب يك هيأت علمي انگليسي به تهران اعزام شدند.


 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir