تاثير درس تاريخ در ايجاد وحدت ملي
قدما بر اين باور بودهاند كه عالي ترين درجه رابطه ميان انسانها رابطه مبتني بر « مهر » است . جوشيدن مهر ميان انسانها و آنچه كه بدان تعلق خاطر دارند را نيز دو منشا ميدانند : اول آنكه مهر دليل پيوند است . هر انساني با آنان كه پيوند سببي يا نسبي دارد احساس مهر ميكند و به آنان مهر ميورزد . چنانكه والدين و فرزندان و خويشاوندان با يكديگر چنين هستند . چنين احساسي ريشه در وجود انسان دارد و به طور معمول نيز زايل نميشود .
همين رابطه مبتني بر مهر را ميتوان در سطحي گسترده تر ميان آحاد افراد يك ملت ديد . آنان كه خود را يك ملت ميدانند و به موجوديت خويش به عنوان يك ملت آگاهي دارند ميان خود پيوندي احساس ميكنند كه ناگسستني است . آنان احساسات ، علاقه ها ، ارزش ها و آرمانهاي خويش را نيز مشترك ميابند . از اين روست كه هر ملتي هويت و شخصيت خاص خود را دارد . آنچه كه در استقرار و استحكام پيوند ميان يك ملت تاثير قاطع دارد داشتن ريشه هاي مشترك تاريخي است كه در واقع ، گذشته و منشا تاريخي و آغازين يك ملت را بازگو ميكند .
تاريخداني يك ملت موجب تحكيم وحدت ملي آن ميگردد . وحدتي كه از اطلاع بر تاريخ حاصل ميشود ، ريشه هاي عميق و مبنايي مستحكم دارد ، به آساني گسسته نميشود و در آن خلل راه نمي يابد . وحدت برخاسته از تاريخ فراتر از مصلحت انديشي ها و حسابگريهاي معمول و متعارف است . چنين وحدتي از تعالي جويي ، ترقي خواهي و بلند نگري منبعث است و از خردمندي و درايت فراوان حكايت ميكند .
در همه كشورها و در ميان همه ملتها ، نظر به اهميتي كه وحدت ملي و وفاق اجتماعي دارد از راههاي گوناگون در جهت تحكيم وحدت ملي تلاش و كوشش شايسته صورت ميگيرد . از آنجا كه درس و علم تاريخ تاثير بسزايي در اين امر دارد از اين علم نيز نهايت استفاده را در اين منظور به عمل مي آورند .
با چنين نگرشي تاريخ ايران مانند درخت كهنسال و تناوري است كه همه ايرانيان چونان شاخ و برگ آن بشمار ميروند . اگرچه هر برگي و شاخي از اين درخت رنگ و شكل خاص خود را دارد اما همه بر يك ساقه و ريشه قرار دارند . بنابراين بر ماست كه با بهره گيري از علم تاريخ ، در تحكيم و تقويت وحدت ملي بكوشيم . در واقع ، تاريخ ايران ، ميراث گرانبهايي است كه به همين منظور به دست ما رسيده است . درس تاريخ آنگاه مفيد ، موثر و موفق است كه مهر ميان فرزندان و خلق را افزون و فرهنگ احترام و افتخار و اتحاد را ميان آنان بيشتر كند .
دومين منشا مهر ، رنج است . هر انساني آنچه را كه با سعي و تلاش و رنج و زحمت بدست آورده است ، عزيز ميدارد و بة آن مهر ميورزد . همچون خانه اي كه ساخته ، علمي كه آموخته ، ثروتي كه اندوخته ، دوستاني كه بدست آورده ، گنجي كه يافته و ... همه اينها را چون حاصل رنج و مشقت هستند چونان جان خويش دوست ميدارد و در حفظ آنها ميكوشد . در واقع بر خلاف آنكه بادآورده را باد ميبرد ، آنچه حاصل رنج و كوشش است ؛ مهري در دل ايجاد ميكند كه هيچگاه زايل نميشود .
هر ملتي چون به تاريخ خويش بنگرد نيك در خواهد يافت كه سرزميني را كه به عنوان وطن داراست حاصل چه رنج و كوششي بوده است . تاريخ بازگو كننده غصه هاي فراوان است و اندوه بسياري است كه نياكان ما براي حفظ اين آب و خاك متحمل شده اند . در همان حال تاريخ يادآور لحظه هاي بهجت و سروري است كه دفاع پيروزمندانه براي حفظ ميهن و حفظ جان و مال و ناموس به دنبال داشته است .
|