ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 82   شهريور ماه 1391
 

 
 

 
 
   شماره 82   شهريور ماه 1391


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعداد نمايش: 3690 بارتخريب فرهنگ و معماري ايراني به بهانه تجدد
ايران در طول دوره حکومت رضاشاه ، دستخوش انحطاط، ويراني، و چپاول فرهنگي گسترده‌اي شد. لطمات جبران ناپذيري به ميراث معماري ايران وارد آمد. کاردار وقت آمريکا در تهران ، اين گونه گزارش داد «... نزديک به 30 هزار بناي قديمي در تهران به دستور شخص رضا شاه تخريب و ساختمان‌هاي ديگري به جاي آنها ساخته شد. تخريب بي‌دليل و جنايتکارانه ميراث فرهنگي با نام تجدد و ترقي صورت مي‌گرفت...»


تعداد نمايش: 3602 بارگازيورووسكي : ساواك را افسران cia به وجود آوردند
تشكيل ساواك ابتدا توسط يكي از افسران آمريكايي كه پس از كودتاي 28 مرداد براي آموزش و فرماندهي واحد اطلاعاتي جديد سرتيپ تيمور بختيار به ايران آمده بود، طراحي شد . سپس پنج افسر سيا جايگزين وي شدند و تشكيلات تحت فرماندهي اين افسران ، تبديل به ساواك گرديد .


تعداد نمايش: 4069 بارنقبي به تاريخ طبري
« محمدبن جرير طبري » خالق « تاريخ طبري » روزي 40 صفحه تاريخ نگاري مي‌كرد و 40 سال سرگرم اين حرفه بود . علاوه بر اين او كه مفسر قرآن بوده و به كشورهاي اسلامي نيز مسافرت كرده بود در 23 سال آخر عمر خود به كار تنظيم سفرنامه هاي خود نيز اشتغال داشت .


تعداد نمايش: 4285 بارتهران در آثار قدما
در كتاب «آثار البلاد» در هشت قرن پيش مي‌خوانيم: تهران روستاي بزرگي از توابع ري است. باغ‌ها و بستان‌هاي فراوان و درختان ميوه زياد دارد. مردمش غالباً نسبت به شاهان و سلاطين خود نافرمانند و جماعت اهل علم، منسوب به تهران هستند.


تعداد نمايش: 4054 باربختيار در خدمت ساواك
در زمستان 1357 و در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي ، شاپور بختيار به عنوان آخرين گزينه شاه براي نجات سلطنت به نخست وزيري منصوب شد . بختيار عملكرد ساواك را به عنوان يكي از دلايل نارضايي مردم از رژيم شاه قلمداد كرد و انحلال آن را در دستور كار خود قرار داد . ساواك چند روز پس از به قدرت رسيدن بختيار منحل شد . مقاله حاضر اسنادي از همكاريهاي صميمانه بختيار با ساواك را نشان مي دهد .


تعداد نمايش: 3380 بارتاثيرکودتای 28 مرداد در روابط دربار پهلوی با دولت صهیونیستی
بعد از 28 مرداد 1332 و سقوط دولت دكتر محمد مصدق و انتصاب فضل‌الله زاهدي به سمت نخست‌وزيري، برقراري مجدد روابط سياسي و اقتصادي ايران و اسرائيل در دستور كار دولت زاهدي قرار گرفت. رابطه با اسرائيل، معادله قدرت را به نفع دشمنان امت اسلامي تغيير ‌داد ، رژيم غاصب اسرائيل را از انزواي سياسي در منطقه خارج ‌كرد و معبري براي دست‌اندازي هر چه بيشتر صهيونيست‌ها در سرزمين‌هاي اسلامي ‌شد .


تعداد نمايش: 3613 بارخاطراتي از شهادت آيت الله شيخ فضل الله نوري
... خواب ديدم كه مرحوم شيخ در وسط ميدان توپخانه ايستاده و حيوانات وحشي مختلف از جمله گرگ ، سگ ، روباه ، خوك و غيره دور و بر ايشان را گرفته اند . يك خوك جلو آمد و عمامه شيخ را از سرش انداخت ، سپس بقيه حيوانات هجوم آوردند و به روي شيخ ريختند و... ديگر اثري از شيخ نماند...


تعداد نمايش: 3724 باربدا به حال روس!
روايت زير نشان مي‌دهد كه شاهان قاجاري به خاطر تاثيرپذيري از گزافه گويي ها و تمجيدهاي دائمي درباريان چاپلوس و رياكار خويش تا چه حد از شرايط عيني جامعه خويش فاصله داشته اند .


تعداد نمايش: 3524 باروابستگي دربار به روايت تاج الملوك
گاهي به محمدرضا مي‌گفتم چرا با علم به اينكه مي‌داني اين پدرسوخته ها نوكر اجنبي هستند آنها را اخراج نمي‌كني ؟ محمدرضا مي‌گفت چه فايده‌اي بر اخراج آنها مترتب است ؟ اينها را اخراج كنم دهها نفر ديگر را اطرافم قرار مي‌دهند . بگذاريد اينها باشند تا خيال دولتهاي خارجي از حسن انجام امور در ايران راحت باشد !


تعداد نمايش: 4298 بارنقد كتاب
« مهاجرت سوسياليستي»

تلاش آقايان بابك اميرخسروي و محسن حيدريان در كتاب «مهاجرت سوسياليستي و سرنوشت ايرانيان» دقيقاً تشريح و توصيف سرنوشت تاريك و شومي است كه براي چهار نسل از كمونيست‌هاي ايراني مهاجر به مهد سوسياليسم و كمونيسم در طول بيش از يك قرن گذشته رقم خورده است .


درك تاريخ، لازمه حيات
هر ملتي در طول تاريخ خود فراز و نشيب‌هاي بسياري را پشت سر مي‌گذارد. همان‌گونه كه گاهي لحظاتي از شور و شادي و پيروزي و غرور او را در بر مي‌گيرد، گاه نيز با لحظه‌هايي خطرناك و پرمخاطره مواجه مي‌شود. در هر دو حال لازم است، آن اندازه هوشياري و توانايي داشته باشد كه بتواند در هر دو موقعيت، اقدام و عمل شايسته و بايسته‌اي از خود نشان دهد.
اينكه هر انساني در هر شرايطي، عمل و واكنش مناسبي بروز دهد، امري طبيعي است و مي‌تواند بنا به غريزه يا شرايط زيستي و نيز تربيت و مانند آن باشد. اما بدون شك نقش انسان‌ها در تصميم‌گيري و عم با هم يكسان نيست. هدف انسان‌ها از انجام هر عملي چيست و چه چيزي محرك و مشوق آن‌هاست؟ آيا صرف يك انگيزه‌ي عزيزي و ذاتي، آن هم براي منفعتي كوتاه‌مدت و محدود، انسان را به سوي انجام كارها و امور زندگي‌اش رهنمون مي‌سازد، يا در هر اقدامي، اعم از كوچك و بزرگ، هدفي بلند، انگيزه‌اي متعالي، و طرح و نقشه‌اي بزرگ وجود دارد؟
از آنجا كه گوهر و شرافت انساني به عقل و اراده‌ي اوست، هر اندازه هدف انسان‌ها معقول‌تر، بزرگ‌تر و متعالي‌تر باشد، نتايج بهتر و بيشتري را به دنبال خواهد داشت. اين نكته را مي‌توان چنين بيان كرد: انسان‌هايي كه دچار روزمرگي هستند و جز به رفع نيازهاي معمولي خود نمي‌پردازند، همواره در همان سطح خواهند ماند و چون تاريخ و جوامع بشري هر روز جلوتر و بالاتر مي‌رود، آن‌ها حتي پايين‌تر نيز خواهند رفت. اما انسان‌هايي كه فراتر از روزمرگي‌ها مي‌انديشند و براي خود هدف‌هاي بلند دارند، در مراحلي بالاتر گام خواهند گذاشت.
اينكه مردم جامعه‌اي بتوانند، فراتر از روزمرگي‌ها را ببينند و براي آينده‌اي دور دست تلاش كنند، از يك سنت اخلاقي منبعث است. اما دستيابي به همين سنت اخلاقي، خود با بهره‌گيري از تاريخ ممكن و ميسر مي‌شود.
از آنجا كه تاريخ، زندگي انسان‌ها و جوامع بشري را در مدت زماني طولاني بررسي مي‌كند و نگرشي درازمدت به آن‌ها دارد، هر واقعه‌اي و در اصل هر عملي را در مقياس وسيع و بلندمدت مورد ارزيابي و سنجش قرار مي‌دهد. همان‌گونه كه در تاريخ، هر واقعه، حاصل مجموعه‌اي از رويدادها و برايند طولاني مدت يا كوتاه‌مدت رخدادهاست، دو واقعه نيز، در كوتاه‌مدت و بلندمدت، داراي آثار و نتايجي متعدد و مستمر تلقي مي‌شوند. در واقع، نگرش تاريخ به هر واقعه‌اي، همچنان كه سعي مي‌شود واقع‌بينانه باشد، در مقياس بلندمدت و با عمق و پهناي لازم آن بايد صورت گيرد.
نگاه مورخ به وقايع، نگاهي سطحي و گذرا نيست، بلكه هر واقعه‌اي را ناظر به مسيري، و منتهي به هدف و نتيجه‌اي مي‌داند؛ همچنان كه همان واقعه خود برآيند وقايعي به شمار مي‌آيد كه پيش از اين رخ داده‌اند. كساني كه تاريخ را به دقت فرا مي‌گيرند و در آن ممارستي دارند، پس از چندي، چنين نگاهي به وقايع، ملكة ذهنشان مي‌شود و اين فراست را دارا مي‌شوند كه از بالاتر و در مقايس بلند، تأثير و نيز نتايج وقايع را دريابند.
همين ادراك و استنباط از تاريخ را كه خاص مورخان هم نيست، بلكه هر كسي با تاريخ به درستي سر و كار داشته باشد، بدان دست مي‌يابد، «حس تاريخي» مي‌نامند. حس تاريخي نقش بسيار مهمي در «بقاي ملت‌ها» و نيز «پيشرفت انسان‌ها» داشته است. چنان كه ملتي فاقد حس تاريخي باشد، يا حتي اين حس در آن ضعيف شده باشد، يا در معرض خطر قرار مي‌گيرد و يا عقب‌مانده مي‌شود. حس تاريخي به ملت كمك مي‌كند، فرصت‌هاي پيشرفت را دريابد و در هر اقدام و عمل خويش، آگاهي و اشراف لازم را براي سنجش آن عمل و تأثيرش بر آرمان ملي خويش، به دست آورد.
همان‌گونه كه كارگر در كارخانه،‌كشاورز در مزرعه، معلم در كلاس، سياستمدار پشت ميز مذاكره و سرباز در سنگر مي‌داند كه همان كار و وظيفه‌ي جزئي او، در يك فرايند كلي چه نتيجه‌اي خواهد داشت، حس تاريخي به يك ملت اين هوشياري را مي‌دهد كه مواقع حساس، خطير و خطرناك مسير تاريخ خويش را بشناسد و در برابر آن، واكنش لازم را نشان دهد. به مدد همين حس و تقويت آن است كه «نفع و ضرر»، «دوست و دشمن» و «ايمني و خطر» در مقياس وسيع، تشخيص داده مي‌شود. چنين حسي به حفظ ميهن و تحقق منافع آن، در هر زمان و هر شرايطي كمك خواهد كرد.


 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir