ايرانشناسي در جمهوريهاي قفقاز و آسياي ميانه | علاوه بر تحقيقاتي كه مشخصاً دربارة ايران انجام ميشود، ذيل عنوان مطالعات آذربايجاني يا آذربايجانشناسي نيز تحقيقاتي انجام ميشود كه با ايران مربوط و مرتبط است. در شوروي همواره آذربايجان ايران و آذربايجان شوروي دو مقولة جداگانه بوده است بخش شمالي يا آذربايجان شمالي به قلمرو تاريخ شوروي تعلق داشته در حالي كه بخش جنوبي يعني آذربايجان ايران، قلمرو تاريخ ايران بوده است. با اين حال، اين مرزبنديها عملاً درهم ميريزد. و لذا، مثلاً دربارة نظامي كه در جمهوري آذربايجان زاده شده و اشعار خود را به فارسي سروده، به عنوان يك شاعر بزرگ آذربايجان تحقيق و مطالعه ميشود. علاوه بر اين «مؤسسة ادبيات و زبان نظامي» وابسته به آكادمي علوم، بخشي دارد كه در سال 1976 تأسيس شده و كارش تحقيق و مطالعه دربارة زبان و ادبيات آذربايجان ايران است.
يكي از برجستهترين مفسران امور و مسائل معاصر ايران در آذربايجان يعني سمن آقايف
(Semen Agaev)، پيشتر در استخدام «مؤسسة خلقها (يا اقوام) خاورميانه و نزديك» بود، امّا در سال 1972 به «مؤسسة جنبش بينالمللي كارگران» مسكو، كه از اجزاء آكادمي علوم شوروي بود منتقل شد. وي آثار متعددي دربارة جايگاه ايران در امور بينالمللي در سالهاي دهة 1920 تا 1940، و نيز مسائل سياسي جاري ايران، از جمله شامل يك اثر سه قسمتي دربارة انقلاب اسلامي و پيآمدهاي آن، منتشر كرده است. در آثار او نميتوان خصيصه و خصلتي مشخصاً آذربايجاني يافت؛ يعني، وي در اين آثار هيچ توجه خاصي به آذربايجان ايران و يا مسائل مربوط به اقليتها در اين كشور ندارد. آثار او نوعاً و كلاً نمايندة صنفي از كارهاي مربوط به ايران است كه، عليرغم اين كه انتظامي محققانه دارند و نويسندگانشان از تربيت علمي بهرهمنداند، نهايتاً ماهيّتي سياسي و جدلي دارند. در اين نوع آثار، موضوع مورد بررسي فينفسه و در حدّ خود به عنوان يك زمينة تحقيق و بررسي، اهميتي ندارد؛ بلكه صرفاً همين اندازه اهميت دارد كه فرصتي براي بيان تفسير ايدئولوژي صحيح از اوضاع ايران و تأمين منافع روسيه در زمينة سياست خارجي، فراهم ميآورد. اين نحوة برخورد مستلزم آن است كه مواضع مسكو توجيه شود و سياستهاي امريكا يا كشورهاي ديگر غربي و نيز آن عدّه از چهرههاي شناخته شدة ايراني كه از مخالفان منافع مسكو تلقي ميشوند، تقبيح و تخطئه گردد. آقايف از جملة كساني است كه اين شيوه را با مهارت و زيركي به كار ميبندند، اما با تمام اين احوال، آثارش به مقولهاي غير از مقولة آثار آن عده از متخصصان روسيه تعلق دارد كه برايشان گردآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات درباره موضوعات مربوط به ايران في حد ذاته و به خودي خود مهم است.
آذربايجانيِ ديگر متخصص در زمينة تاريخ معاصر ايران صالح علياف است كه او نيز سالها در مسكو، در مؤسسة مطالعات شرقي، كاركرده است. آثار او هم، مانند كارهاي آقايف، بيشتر از آن كه به لحاظ ژرفاي محققانه مهم و مورد توجه باشند، از نظر آراي سياسياي كه در آنها طنين يافته است اهميت دارند.
دومين كنفرانس شرقشناسان سراسر اتحاد شوروي در مه 1938 در باكو برگزار شد. در اين كنفرانس تنها متخصصان «مؤسسة خلقها (يا اقوام) خاورميانه و نزديك» و نيز يك نفر از اعضاي هيئت علمي دانشگاه دولتي آذربايجان، موضوعاتي مشخصاً مربوط به ايران مطرح كردند. اين موضوعات عبارت بودند از تغيير شكل سرمايهداري ايران، جنگ ايران و عراق، انقلاب اسلامي ايران (سه گزارش)، و رابطة ميان اسلام و ناسيوناليسم در ايران.
تاجيكستان نيز يكي ديگر از جمهوريهاي شوروي سابق است كه منطقاً ميشود انتظار داشت كه تحقيقات و مطالعات ايرانشناسانه در آن شكوفا و پررونق باشد، چرا كه زبان تاجيك يا تاجيكي يكي از لهجههاي زبان فارسي است، و دستگاه روشنفكري تاجيك به خوبي از رابطة خويشاوندي فرهنگي ميان تاجيكها و ايرانيان آگاه است. سه مؤسسه از چهار مؤسسة مهمي كه در اين جمهوري به مطالعات ايراني مشغولاند از اجزاي آكادمي علوم تاجيكستان هستند: اين سه مؤسسه عبارتند از «مؤسسه تاريخ احمد دانش» «مؤسسة زبان و ادبيات رودكي»؛ و «مؤسسة مطالعات شرقي». مؤسسة چهارم نيز دانشگاه دولتي تاجيكستان است. در اواسط دهة 1980 آكادمي تاجيكستان مقدمات انتشار يك نشرية جديد، تحت عنوان Soviet Iranistics، را فراهم آورد. تأكيد تحقيقات و مطالعات ايرانشناسي در اين جمهوري از ديرباز عمدتاً برزبان و ادبيات، و نيز تاريخ ايام باستان و قرون ميانة ايران، آسياي ميانه، و افغانستان بوده است. بسياري از آثار ايرانشناسان تاجيكستان، عليالخصوص آنهايي كه دربارة موضوعات ادبي ايران است، نه به زبان روسي كه به زبان تاجيكي انتشار مييابد.
در سال 1980، مؤسسة مطالعات شرقي تاجيكستان، در مقام عكسالعمل نسبت به حوادث ايران و افغانستان، بخش جديدي به وجود آورد كه مسؤول پرداختن به «مسائل اجتماعي ـ اقتصادي» و «سياسي ـ مذهبي» بود. وظيفه اين بخش عبارت بود از تحقيق در مرحلة كنوني تحولات در كشورهاي خاورميانه، و در مسائل ديني و مذهبي، خصوصاً اسلام، و الحاد.
حاصل تحقيقات و مطالعات دربارة ايران در تاجيكستان، جز در زمينههاي ادبي، تاكنون از حيث كميّت و كيفيت معتنابه نبوده است. از جملة آثاري كه ميتواند نماينده و نشاندهندة نوع اين تحقيقات و مطالعات باشد، يكي از كتابهاي بالنسبه مهمي است كه در سال 1981 تحت عنوان ايران و افغانستان انتشار يافته و حاوي مجموعه مقالاتي به قلم استادان و محققان دانشكدة تاريخ دانشگاه دولتي تاجيكستان است. اين مجموعة مقالات يك كتاب لاغر هفتاد صفحهاي را تشكيل ميدهند. سه مقاله از شش مقالة اين كتاب دربارة ايران قرن بيستم، و مقالة چهارم نيز دربارة ايران قرن شانزدهم است. هيچ كدام اين مقالات حاوي مطالب و اطلاعات جديد و مهم نيستند، و همگي خصوصاً از سَيَلان تعابير و تفاسير ايدئولوژي زده و كليشهاي آسيب ديدهاند. چنان كه، براي نمونه، از آزاديخواهان مجلس ايران در جريان انقلاب مشروطه (1906 تا 1911) به عنوان كساني ياد شده است كه «در هنگامة خيزش انقلابي خلقيِ جنبش انقلابي ـ دموكراتيك اقدامات مترقيانهاي كردند، امّا همين آزاديخواهان بزودي از ترس جنبش انقلابي به اردوي ارتجاع پيوستند.»
بيشتر كارهايي كه در تاجيكستان دربارة ايران ميشود بيش از آن كه رنگ مطالعات ايراني داشته باشد صبغة تاجيكي دارد.از نظر روشنفكران تاجيك، زبان تاجيكي همانا «زبان فارسي خالصي است كه از آرايههاي ايراني منزه است...».
باباجان غفوراف كه قبل از مرگش در سال 1977 سالها صاحب عنان تاريخ و فرهنگ تاجيك بود، آنچه را كه خود لهجههاي فارسي ـ تاجيكي خراسان و آسياي ميانه در قرون وسطي ميخواند، پايه و اساس ادبيات فارسي ميدانست. و فراتر از اين، تاريخ تاجيكها را در واقع بخش لايتجّزايي از تاريخ ايران بزرگ ميدانست. آثار بسياري از نويسندگان و شعراي بزرگ فارسي زبان، قطع نظر از اين كه در كجا زيسته باشند، در اينجا به عنوان آثار و نويسندگان تاجيك مطالعه ميشود. فردوسي، رودكي، حافظ، سعدي، جلالالدين مولوي، اميرخسرودهلوي، و عمر خيام از اين جملهاند.
مقداري از كارهاي مؤسسة مطالعات شرقي ازبكستان (كه در سال 1950 تأسيس شده است) نيز به موضوعات مرتبط با ايران اختصاص دارد. بايگانيهاي اسناد اين مؤسسه دربردارندة مجموعهاي غني از منابع به زبان فارسي است، ولي اين منابع در ميان مخطوطاتي كه اين مؤسسه نشر داده سهم بايستهاي نيافتهاند. مهمترين كانونهاي توجه اين مؤسسه در تحقيق پيرامون موضوعات مربوط به ايران در سالهاي اخير عبارت بودهاند از ادبيات نوين فارسي، كه عمدتاً بر حسب شرايط و عوامل سياسي تعبير و تأويل ميشده است، و نيز مسائل علوم اجتماعي، شامل مسائل سياسي مربوط به گروههاي چپ در دورههاي مختلف قرن بيستم؛ تحولات اجتماعي، اقتصادي، و سياسي؛ و بالآخره روابط بينالمللي. اين وجهة نظرها، به فراهم آمدن كتابهايي، از جمله دربارة امپرياليسم امريكا و انگليس در ايران، دورة مصدق، و روابط روس و انگليس با ايران انجاميده است. در دهة 1970 حجم آثاري كه در اين مؤسسه از ديدگاه علوم اجتماعي دربارة مسائل ايران نوشته شده بود از حجم آثار مربوط به شبه قارة جنوب آسيا كمتر و با حجم آثار فراهم آمده دربارة افغانستان كمابيش برابر بود.
مطالعات شرقشناسي و عليالخصوص ايرانشناسي در آكادمي علوم تركمنستان نو پاتر و از نظر حجم كمتر از مطالعات و تحقيقاتي است كه در جمهوريهاي ديگر به عمل ميآيد. بخش مطالعات شرقيِ تشكيلاتي كه امروزه «مؤسسة تاريخ» آكادمي علوم تركمنستان را تشكيل ميدهد در سال 1960 تأسيس شده است. موضوعاتي كه در بخش مطالعات شرقي مزبور مورد تحقيق و بررسي قرار ميگيرند قوياً رنگ و بو و ماهيت سياسي روز دارند و عناويني همچون تركمنها و كردها در ايران، وضعيت كنوني تركمنهايي كه در خارج از اتحاد شوروي زندگي ميكنند، و جنبشهاي آزاديبخش ملي در ايران (و نيز در افغانستان، تركيه، و بخشهايي از جهان عرب) را دربرميگيرند. دو مسأله از مهمترين مسائلي كه در سالهاي 1980 در دستور كار يا برنامههاي تحقيقاتي بخش مطالعات شرقي مزبور قرار داشت عبارت بود از وضعيت تركمنها در ايران در آستانة پيروزي انقلاب اسلامي و بعد از آن، و وضعيت سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي استانهاي ايراني ساحل درياي خزر و خراسان.
در گرجستان، تنها به جز كتابهاي آ.ام. منتشاشويلي كه متخصص امور و مسائل مربوط به كردهاست و به عنوان مورخ با دانشگاه دولتي تفليس همكاري ميكند، كمتر اثر محققانهاي دربارة ايران انتشار مييابد كه قابل ذكر باشد.
آكادمي علوم ارمنستان نيز از دهة 1960 به اين سو تحقيقاتي، ولو در سطح متوسط، دربارة ايران كرده است. در سال 1971 اين آكادمي صاحب مؤسسة مطالعات شرقي جداگانهاي شد كه بخشي خاص براي مطالعات ايراني دارد. قسمت اعظم تحقيقات اين بخش در سالهاي اخير حول مسائل مربوط به دوران بعد از جنگ دوم جهاني، خصوصاً تحولات اجتماعي و اقتصادي، جريانات سياسي دورة مصدق، و انقلاب اسلامي ايران و پيامدهاي آن، انجام شده است. اين مؤسسه، علاوه بر اين، يك بخش مطالعاتي خاص نيز دربارة كردها دارد كه بررسي تاريخ كردهاي ايران يكي از موضوعات مورد علاقه و تحقيق آن است. امّا، اين مؤسسه عليرغم همة اين فعاليتها، هنوز نتوانسته است آثاري جدي و اساسي در زمينة مطالعات ايراني پديد بياورد.
منبع: ايرانشناسي در اروپا و ژاپن،
مرتضي اسعدي،
انتشارات بينالمللي الهدي
|
|
|