كتك خوردن اولين سفير آمريكا از نگهبانان حرمسراي ناصرالدينشاه | «س، ج، بنجامين» نخستين نمايندهي سياسي ايالات متحده آمريكا در ايران بود. او كاردار، سركنسول و بنيانگذار سفارت آمريكا در ايران به شمار ميرود. بنجامين در سال 1261 شمسي مطابق با 1883 ميلادي به تهران آمد و سفارت كشورش را در ايران تأسيس كرد.
نخستين نمايندهاي آمريكا در ايران 21 سال در كشورمان اقامت داشته و به انجام مأموريت سياسي خود پرداخته است. گفتني است در اين دوره دولت آمريكا روابط و مناسبات بسيار گرم با ايران نداشته است.
عمدهترين كار نمايندهي سياسي آمريكا در ايران حمايت از ميسيونرها و مبلغان مذهبي آمريكايي در ايران بوده است. در اين دوره انگلستان و روسيه چون حضوري فعال داشتند آمريكا منافع ديگري در ايران نداشت. براي آقاي بنجامين اتفاقي در ايران افتاده كه در مطبوعات به چاپ رسيده و نقل آن براي خوانندگان خالي از فايده نيست.
بنجامين اولين سفير آمريكا از دست نگهبانان حرمخانه شاه در ايران كتك خورد. اگر يكي از زنان حرم متوجه نشده بود سفير و دخترش در زير مشت و لگد نگهبانان كشته شده بودند. در گذشتههاي دور سفرايي كه تعيين ميشدند و به كشورهاي جهان عزيمت ميكردند اكثراً از آداب و رسوم اهالي آن كشور با خبر نبودند وهمين باعث ميگرديد كه ناگهان روابط و مناسبات دو كشور دوست بهم خورده و سفراي يكديگر احضار شوند از جمله اتفاقي كه در اين زمينه رخ داد، در زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار بود. در آن زمان بنجامين به اتفاق همسر و فرزندان خود از آمريكا به تهران آمدند. اين ديپلمات سعي كرد از روزهاي نخست آداب و رسوم ايرانيان را فراگيرد. چون بيم داشت كه يكدفعه بر اثر بيمبالاتي روابط دو كشور ايران و آمريكا به هم بخورد. بر حسب تصادف همين طور هم شد و روزي كه بنجامين و دخترش با درشكه به محل ييلاقي سفارت در شميران ميرفتند به قهوه خانهاي در بين راه رسيدند كه چند درشكه ديگر در آنجا ايستاده بودند. هنگامي كه درشكه سفير به آنجا رسيد ناگهان عدهاي نظامي از زير درختان بيرون ميريزند و به درشكهچي و جلودار و سفير و دخترش حملهور ميگردند. جلودار هر چه فرياد ميزند اين درشكه سفير آمريكا است، گوش نظاميان به اين حرفها بدهكار نبود و آنها مشغول زدن شدند. بنجامين متوجه شد كه نظاميان از سربازان گارد سلطنتي هستند و حرمخانه شاه در اينجا مستقر است. در چنين مواقع، آداب و رسوم چنين است كه سفراء هم به چنين محوطهاي داخل نشوند.
سفير آمريكا بلافاصله دستور داد درشكه چي درشكه را برگرداند ولي با اينحال سربازان دست از كتككاري برنداشتند. از قضا يكي از زنان حرمسرا متوجه قضيه ميشود و مستخدم مخصوص را براي خلاصي و پايان دادن ماجرا ميفرستد. او هنگامي ميرسد كه جلودار و درشكهچي زرنگ، جان سفير مجروح و دخترش را از دست سربازان رهانيده بودند. ماجرا در اينجا خاتمه نيافت. روز بعد يادداشتي از طرف سفير به وزارت امور خارجه ارسال گرديد. در اين يادداشت آمده بود كه اگر چنانچه عذرخواهي نشود پرچم سفارت آمريكا پائين كشيده ميشود و سفير دستور تعطيلي سفارتخانه را خواهد داد. صبح روز سوم «صنيعالدوله» يكي از وزراي برجسته به محل سفارت ميرود و تأثر خاطر شاهانه را به سفير ابلاغ مينمايد. بعد از آن جواب ديگري به سفارت ميرسد كه متن آن تماماً ا..... بود سپس منشي سفارت و درشكهچي و جلودار را احضار مينمايند و در پيش چشمان آنان مسببين واقعه را شلاق ميزنند. از اين ماجرا به بعد ناصرالدين شاه محبت خاصي نسبت به سفير آمريكا پيدا كرد و حتي دستور داد ماهيانه مبلغ صد تومان به مدرسه دخترانه آمريكايي در تهران كمك شود. بدين نحو از به هم خوردن روابط دو كشور جلوگيري گرديد.منبع:«ياد»، بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، سال سيزدهم، شمارههاي 51 و 52، پائيز و زمستان 1377 این مطلب تاکنون 4924 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|