ناگفتههایی از اقدامات جاسوس انگلیس در ایران | «شاپور ریپورتر» با نام اصلی «شاپور جِی» (زاده ۸ اسفند ۱۲۹۹ در تهران – درگذشته ۱۳۹۲ در لندن)، دیپلمات، روزنامه نگار، تاجر و فرزند اردشیر ریپورتر بود. او که از افراد مورد اعتماد محمدرضا پهلوی، او در سال ۱۳۱۶ از دبیرستان فیروزبهرام فارغالتحصیل شد. در این دبیرستان فرزندان بسیاری از بزرگان سیاسی آن زمان درس میخواندند؛ و تحصیل در آن، زمینه آشنایی شاپور با رجال حکومتی محمدرضا پهلوی را پدید آورد. پس از جنگ جهانی دوم در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و رخدادهای پس از آن، شاپور ریپورتر به عنوان نماینده سازمانهای اطلاعاتی بریتانیا و شبکه «بدامن» در ایران زندگی میکرد و نقش اصلی در برخی رویدادهای مهم داشت. وی رابط محمدرضا پهلوی و بسیاری از شرکتهای نظامی بریتانیا برای قرادادهای نظامی مانند تانکهای چیفتن بود.
مقاله حاضر به تشریح فرازهای مهم شخصیتی این مرد مرموز دوران پهلوی دوم پرداخته است:
پدر شاپور ریپورتر فردی به نام «اردشیر جی ریپورتر» بود. این فرد نیز از مهرههای انگلیس در ایران به حساب میآمد که در ایام کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ حمایتهای گستردهای از رضاخان میرپنج انجام داد. «اردشیر جی» همچنین از سوی انگلیسیها ماموریت داشت تا آیین زرتشت را در ایران ترویج کند و به حمایت مالی از زرتشتیان بپردازد. این موضوع در چارچوب نقشه انگلیس در اسلامزدایی از جامعه ایران در اواخر عصر قاجار و اوایل عصر سیاه پهلوی بود. البته بسیاری از زرتشتیان که از دیرباز در کشور اسلامی ایران سکونت داشتند بعد از مدتی به نقشه شوم «اردشیر جی» پی بردند و کارهای جاسوس مآبانه وی در پوشش حمایت از زرتشتیان را نیز افشا کردند.
جاسوسیهای «اردشیر جی» برای انگلیسیها موجب شد تا پس از مدتی، فرزندش یعنی «شاپور ریپورتر» نیز به استخدام دستگاه جاسوسی انگلیس درآید. این امر از آنجایی نشئت میگرفت که استخدام جواسیس در سرویس اطلاعاتی انگلیس معمولا موروثی بود.
شاپور ریپورتر پس از پایان آموزش دانشگاهی و اطلاعاتی خود در دانشگاه کمبریج انگلیس، کار خود را به عنوان مزدور انگلیس در رادیو فارسی دهلی آغاز کرد. وی در اواخر جنگ جهانی دوم، در رادیو دهلی، به نفع منافع انگلیس تبلیغ میکرد و از کارگزاران عملیات روانی انگلیسیها بود. این فرد پس از مدتی رسما به عضویت دستگاه جاسوسی انگلیس در ایران درآمد.
شاپور ریپورتر که محصول دستگاه جاسوسی چندلایه انگلیسیها در ایران بود و لندننشینان برای پرورش او به عنوان یک جاسوس شناسنامه دار، هزینههای زیادی را متقبل شده بودند، در ماههای منتهی به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، برای انجام ماموریت اصلی خود وارد میدان شد.
نخستین ماموریت مشخص شاپور ریپورتر برای پیشبرد اهداف کودتا در ایران به نفع رژیم منحوس پهلوی، عضویتش در سفارت آمریکا در تهران به عنوان یک جاسوس نشان دار انگلیسی بود. با پیشنهاد انگلیسیها، شاپور ریپورتر تا سمت مشاور «لویی هندرسون» سفیر آمریکا ارتقاء درجه یافت. در واقع این فرد نقش هماهنگکننده اقدامات دو سازمان جاسوسی آمریکایی و انگلیسی یعنی «سیا» و «ام آی سیکس» را برعهده داشت. وی به عنوان جاسوس انگلیس و کارمند عالیرتبه سفارت آمریکا، در نخستین اقدام برای پیشبرد کودتا در ایران، شبکهای مخفی تاسیس کرد. شبکهای که در آن افراد وابسته وخائنی همچون اسدالله علم و برادران رشیدیان تحت حمایت خانواده صهیونیستی لرد روچیلد انگلیسی با عنوان «عملیات بِدامَن» فعالیت میکردند.
وظایف مشخص شبکه انگلیسی و مخفی تحت حمایت شاپور ریپورتر عبارت بود از نفوذ در هیئت رئیسه احزاب و سازمانهای سیاسی و فکری در ایران و تطمیع و ترغیب آنها و همچنین استخدام اراذل و اوباش برای گسیل آنها به خیابانها در موعد مقرر جهت ایجاد ناامنی و هرج و مرج در کشور و به آتش کشیدن و غارت اموال مردم. هزینه شبکه مخفی تحت امر شاپور ریپورتر در جریان کودتای ۲۸ مرداد، مستقیما از سوی آمریکاییها تامین میشد. «روزولت» مامور سیا در جریان کودتا در مصاحبهای با روزنامه «لس آنجلس تایمز» گفت که «مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت مصدق که سیصد کشته به جای گذاشت در اختیار ما بوده که حدود ۷۵ هزار دلار آن خرج شده است و بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم تا پس از عملیات این مبلغ به شاه تحویل داده شود؛ همچنین مبلغ ۷۵ هزار دلار هزینه ترتیب دادن تظاهرات خیابانی را به یک شبکه مرکب از سه نفر آمریکایی و پنج نفر ایرانی که با او همکاری داشتند پرداخت کردیم».
فردوست از نزدیکان دربار ستمشاهی در کتاب خاطرات خود، شاپور ریپورتر را «سَر جاسوسی غرب در ایران» مینامد و از نقش او در ایجاد و هدایت شبکههای پنهانی اینتلیجنس سرویس در ایران میگوید. فردوست مینویسد: «شاپورجی بدون تردید برجستهترین و مهمترین مقام اطلاعاتی انگلیس در رابطه با ایران بود. او هیچگاه شغل و سمت خود در دستگاه انگلیسیها را فاش نکرد و اصرار داشت ایرانی تلقی شود. او در جلسات سالانه محمدرضا پهلوی با رئیس کل امآیسیکس که هرساله موقع بازیهای زمستانی در سوئیس برگزار میشد شرکت میکرد و در تمام ملاقاتها و بحثهای آنان حضور مییافت. او معلم انگلیسی فرح و پسرش رضا پهلوی نیز بود. با نیروهای مختلف شهری و عشایری در سراسر کشور نیز ارتباط داشت.»
شاپور ریپورتر پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در پوشش مشاور ویژه و پنهانی محمدرضا پهلوی، اهداف جاسوسی شبکه چندلایه انگلیسیها را در ایران پیاده میکرد. پس از کودتا و تجدید پادشاهی ذلتبار پهلویهای فاسد بر ایران، پایههای قدرت و نفوذ آمریکاییها و انگلیسیها در ایران محکمتر شد و به تبع آن عوامل جاسوس این کشورها از جمله شاپور به مناصب و موقعیتهای انحصاری کلان بویژه در حوزه اقتصادی نائل شدند.
قبل از ورود به مقوله مافیای اقتصادی شاپور ریپورتر، باید تاکید کنیم که پس از کودتای ۲۸ مرداد، شاپور ریپورتر بانی و موسس شبکههای چندلایه جاسوسی به نفع انگلیس در ایران شد. ضریب نفوذ و اقتدار امنیتی و اطلاعاتی شاپور ریپورتر در دوران ۲۵ ساله سلطنت پهلوی دوم در پساکودتا به قدری بالا بود که در تمام جلسات ویژهای که روسای «سیا» و «امآیسیکس» برای توجیه محمدرضا پهلوی تشکیل میدادند، شاپور ریپورتر هم حضور داشت. جلساتی که یکی از محصولاتش تاسیس سازمانی خشن و مخوف به نام «ساواک» بود. در واقع میتوان شاپور را از بانیان و موسسان ساواک نامید. اما شاپور ریپورتر در سایه خدمات خود به انگلیسیها و ایفای نقش ویژه در کودتای ۲۸ مرداد، از جانب اربابان انگلیسیاش به سرکردگی مافیای اقتصادی عظیمی در ایران رسید؛ به نحوی که در هر دلالی محصولات عمده و کالاهای ضروری درعصر سیاه پهلوی دوم، از تسلیحات تا شکر، ردپای شاپور ریپورتر قابل رصد بود.
دلالیهای شاپور ریپورتر و انحصار ویژه وی در واردات برخی اقلام که با سفارش ویژه انگلیسیها صورت میگرفت، ثروتی هنگفت برای این جاسوس نشاندار به ارمغان آورد. شاپور ریپورتر همچنین زمینه ساز ورود مفسدهانگیز بسیاری از کمپانیهای انگلیسی به ایران بود. پس از کودتا که «سر دنیس رایت» از سوی انگلیسیها بعنوان فرستاده ویژه وارد ایران شد، شاپور ریپورتر ارتباط وثیق و دوستانهای با وی برقرار کرد. کارچاق کنی برای شرکتها و سرمایهگذاران انگلیسی برای غارت اموال ملی کشور و زدوبندهای مالی گسترده، از دیگر کارویژههای اقتصادی این فرد بود. انگلیسیها به قدری شاپور ریپورتر را مورد اعتماد میدانستند که حتی در قراردادهای تسلیحاتی کلان با رژیم شاه، او را به عنوان واسطه معرفی میکردند؛ یکی از این قراردادها که سود بادآورده و هنگفتی برای شاپور ریپورتر داشت، قرارداد مربوط به تانکهای چیفتن بود.
در سال ۱۳۵۲ شمسی رژیم شاه با وجود فقر شدید مردم ایران بویژه در مناطق روستایی، تصمیم گرفت بخش عمدهای از درآمد سرشار نفت ایران را که متعلق به همه ملت بود و باید در مسیر آبادانی و توسعه کشور بکار میرفت، صرف خرید تسلیحات آمریکایی و انگلیسی و پر کردن جیب صاحبان کمپانیهای تسلیحاتی غرب کند. از اینرو در جریان سفر «لرد کارینگتون» وزیر جنگ انگلیس به ایران قرادادهای هنگفتی میان رژیم پهلوی و انگلیس برای خرید اقلام تسلیحاتی از قبیل: «تانک چیفتن»، «تانک اسکورپیون» و «ناوبالگرد خارک» منعقد شد. قراردادهایی که یکی از دلالانش همین شاپور ریپورتر جاسوس نشان دار انگلیسها بود که دیگر در دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ به یک بیزنسمن فاسد تبدیل شده بود که از غارت امال مردم ایران، ثروت هنگفتی به هم زده بود. شبکه دلالی و کارچاقکنی «شاپور ریپورتر» برای انگلیسیها به قدری وسیع شده بود که رتق و فتق امور مرتبط با آن صرفا در ایران میسر نبود لذا این فرد اقدام به تاسیس شرکتی در لندن به نام دخترش «هما» کرد. در فسادهای گسترده اقتصادی شاپور ریپورتر، افرادی همچون اسدالله علم نخستوزیر و وزیر دربار پهلوی دوم و اردشیر زاهدی پسر کودتاچی ۲۸ مرداد و سفیر رژیم شاه در آمریکا، نقش داشتند.
فردوست در مورد روابط شاپورریپورتر و اسدالله علم در کتاب خاطراتش چنین مینویسد: «شاپورجی، که با همه رسمی بود، خانه علم را مانند خانه خود میدانست و با خانم و دختران علم کاملاً خودمانی بود... او در خانه علم راحت بود و ممکن بود شبها در آنجا بخوابد و روزها با دخترهای علم تنیس بازی کند و در فصل گرما در استخر آنجا شنا کند... من شاپورجی را با هیچ مقام دیگری چنین خودمانی ندیدهام».
غرق شدن در فسادهای اقتصادی و زدوبندهای مالی، شاپور ریپورتر را از اقدامات سیاسی و جاسوسی برای انگلیسیها و آمریکاییها بازنداشت. در دهههای ۴۰ و ۵۰ که شاپور ریپورتر در نتیجه سفارش انگلیسیها و از راه انحصار مطلق و زدوبندهای گسترده مالی، ثروت هنگفت و نامشروعی را کسب کرده بود، برای استمرار فسادهای اقتصادی خود و شبکه تحت امرش و همچنین استمرار و تقویت شبکه جاسوسی وابسته به انگلیس و آمریکا در دستگاه حاکمیتی رژیم ستمشاهی، با همراهی اسدالله علم وزیر وقت دربار اقدام به شناسایی و ایجاد زمینه پیشرفت نمایندگان مجلس و کارگزارانی میکرد که استعداد فساد مالی و جاسوسی برای بیگانگان را داشتند.
شاپور ریپورتر کامجوییهای مالی و افزایش منافع اقتصادی خود در ایران را صرفا به دلالی در قراردادهای پرسود تسلیحاتی منحصر نکرد؛ وی در سال ۱۳۵۱، با تهدید دربار تمام معاملات مرتبط با شکر را به انحصار خود درآورد و با یک شرکت انگلیسی قراردادی برای واردات شکر به ایران منعقد کرد. خدمات شاپور به انگلیس چه از بُعد جاسوسی و چه از بُعد اقتصادی، به قدری به مذاق ملکه و دارودستهاش خوش آمده بود که در سال ۱۳۴۷ شمسی «نشان سِر» را پیشکش این «سَرجاسوس» خود در کشور مهم ایران کردند.
اما نگاهی به سرنوشت «شاپور ریپورتر» که دست پرورده انگلیسیها بود و از کودکی زیر نظر دستگاه اطلاعاتی انگلیس و شبکه روچیلدها (متنفذترین کانون جاسوسی انگلیس در غرب آسیا) پرورش یافته بود، سرانجام مزدوری برای انگلیس را به تصویر میکشد.
شاپور ریپورتر در حدود ربع قرن در سایه حمایتهای ویژه انگلیس و ضعف رژیم ستمشاهی آنچنان ثروتی برای خود کسب کرد که حتی حسادت دولت انگلیس را نیز موجب شد. نشریه انگلیسی ساندی تلگراف در فروردین ۱۳۵۸ در مورد میزان ثروت شاپور ریپورتر نوشت: «شاپور ۵۸ ساله دلال و مقاطعهکار هندیالاصل که پس از انقلاب اسلامی مردم ایران در لندن سکونت گزیده، در دوران پهلوی دوم از راه سازماندهی قراردادهای مخفیانه معاملات کمپانیهای انگلیسی با ایران و از طریق کمیسیونها و رشوههای معمول در این گونه قراردادها ثروت گزافی به جیب زده است».
شاپور ریپورتر در حدود یک دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در کشور انگلیس زندگی کرد. در اواخر دهه ۸۰ میلادی با توجه به اینکه این فرد دیگر به یک مهره سوخته و فاقد اطلاعات ارزشمند تبدیل شده بود، بحث سهم انگلیس از ثروت نامشروع و بادآورده او مطرح شد. در واقع انگلیسیها معتقد بودند شاپور ریپورتر برای ثروت هنگفتی که در ایران عصر پهلوی بواسطه حمایتهای سرویس جاسوسی انگلیس بدست آورده، باید سهم دولت انگلیس را بدهد.
این سیاست دولت انگلیس باعث فرار شاپور ریپورتر از این کشور و چند کشور دیگر شد. او از دست انگلیسیها ابتدا به سوییس و سپس به اسپانیا و پس از آن به چند کشور دیگر گریخت و سرانجام سر از آرژانتین کشور متخاصم با انگلیس سردرآورد. در روزگاری که شاپور ریپورتر سَرجاسوس سابق انگلیس در ایران از ترس اربابان انگلیسی سابق خود که میخواستند ثروت نامشروع او را به عنوان سهم انگلیس در حسابهای خود کارسازی کنند، به آرژانتین پناه برد، این کشور بر سر جزایر فالکلند واقع در اقیانوس اطلس جنوبی با انگلیس در جنگ بود و سرانجام شاپورخان در آرژانتین از بیماری حاد سرطان مرد و در همانجا دفن شد.
منابع:
- تسنیم
- باشگاه خبرنگاران جوان
- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جلد 1
این مطلب تاکنون 2764 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|