ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 205   دي ماه 1401
 

 
 

 
 
   شماره 205   دي ماه 1401


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
جیره‌بندی آب تهران در دوره قاجار

تهران، پایتخت ۲۳۰ ساله قجری روزگاری‌ آبادی کوچکی در منتهی‌الیه شمالی دشت ری، و دامنه کوه‌های البرز بود. در روزگاری نه چندان نزدیک، چشم امید همه اهالی برای تأمین آب مصرفی مورد نیاز به رود‌ها، دره‌ها و قله‌ها بود که اغلب زمستان‌ها لباسی از برف بر تن داشتند و مردم در بهار و تابستان با آب شدن و سرازیر شدن همین برف‌ها روزگار می‌گذراندند. با روی کارآمدن قاجارها شکل زندگی برای اهالی این قریه خوش آب و هوا حسابی تغییر کرد. افزایش مهاجرت به پایتخت و رشد جمعیت و استفاده بی‌رویه از منابع آبی برای مردم تهران دستاوردی جز کم‌آبی و خشکسالی به‌ویژه در فصل تابستان نداشت. بحران آب آنقدر برای مردم تهران جدی شد که کشاورزان تهرانی شکایت به دربار برده بودند که آبی برای زراعت ندارند و با مشکل بی‌آبی دست و پنجه نرم می‌کنند و دربار هم راه‌حل را در حفر قنات یافته بود. در این گزارش نگاهی انداخته‌ایم به قصه تهیه آب در تابستان‌های پایتخت تهران قدیم.
تهران در روزگار نه چندان دور و نزدیک شهری گرم و خشک و بی‌آب و علف بود؛ به‌ویژه در بخش‌های جنوبی. مرحوم «جعفر شهری» در جلد سوم کتاب «طهران قدیم» درباره قنات‌های معروف تهران که آب مشروب اهالی را تأمین می‌کرد نوشته است: «مردم تهران قدیم به آبی که برای آشامیدن و پخت و‌پز در آب‌انبار ذخیره می‌شد آب مشروب می‌گفتند. در تهران قریب به ۱۰ قنات مهم و اصلی وجود داشت که آب مشروب اهالی را تأمین می‌کرد؛ قنات حاج علیرضا در سرچشمه. قنات سردار، که آب مورد نیاز ابتدای خیابان عین‌الدوله و کوچه قجرها و حوالی کوچه آبشار را تامین می‌کرد. قنات سپهسالار که مسجد سپهسالار و مجلس شورا و خیابان نظامیه بهارستان و کوچه‌های پشت مجلس را مشروب می‌کرد. قنات باغ صبا که آب خیابان قدیم شمیران و دروازه‌دولت و خیابان صفی‌علیشاه را تامین می‌کرد.
قنات فرمانفرما برای حدود شمالی و باغ‌های غربی خارج از شهر و آسیاب و باغ و خانه فرمانفرما، کاخ مرمر و کاخ‌های اطراف مجلس سنا و خیابان امیریه و شرق و غرب آن. قنات باغشاه و قنات اکبر‌آباد باغشاه، که آبهای آن منطقه باغشاه و جنوب آن و ‌دارالمجانین (تیمارستان) را مشروب می‌کرد. قنات وزیر برای آب‌رسانی به خیابان سرآب وزیر و خیابان‌های مهدی موش و امیریه و شاهپور در دروازه قزوین و خیابان‌های بلور‌سازی و مشیرالسلطنه و خانه‌های اطراف آن را سیراب می‌کرد. ‌قنات سنگلج که محله و کوچه‌های سنگلج پارک‌شهر و محدوده آن را سیراب می‌کرد. قنات‌های سفارتخانه‌های روسیه و انگلیس و علاء‌الدوله. قنات‌های شاه که «آب شاه و آب مهرگرد» نام داشت و آب مورد نیاز کاخ گلستان، ارک، خیابان‌ها، کوچه‌های اطراف، مرکز شهر و بازار را تأمین می‌کرد. قنات‌های دیگری هم بودند مانند یوسف‌آباد، امیرآباد، بهجت‌آباد، جمشید‌آباد، عشرت‌آباد، فرح‌آباد.»
میراب‌ها و تقسیم آب
تقسیم نوبت آب و انتخاب شخصی به‌عنوان میراب برای نظارت بر کار قدمتی چند هزار ساله دارد. اجرای طرح تقسیم آب به‌صورت همگانی در بیشتر محل‌های تهران بازخورد خوبی میان پایتخت‌نشینان داشت و به بسیاری از بی‌نظمی‌ها خاتمه داد. تهرانی‌ها با روش تقسیم نوبتی آب زیر نظر میراب خیلی زود کنار آمدند. آن زمان دو نوع آب وجود داشت؛ آب روز و آب شب. آب روز پر از آلودگی و متعلق به فقرا و آب آخر شب نسبتاً پاکیزه‌تر و برای پولدارها و گردن کلفت‌های محله‌ها و آب اول شب هم مخصوص افرادی بود که دائماً در حال چانه زدن با میراب بودند.
یخ‌های بلوری
ماجرای تهیه یخ هم در روزگاری که خبری از یخچال‌های عظیم‌الجثه برای منجمد کردن آب نبود و مردم یخ را به‌صورت طبیعی از دل کوهستان تهیه می‌کردند حکایت جالبی داشت. «اسماعیل عباسی» در کتاب «آبنامه تهران» در این‌باره می‌نویسد: «تابستان‌ها در کاهگلی یخچال‌ها را خراب می‌کردند. یخ‌شکن‌ها یخ‌ها را با الاغ می‌آوردند و مردم با یک شاهی تمام یخ مورد نیاز خانه را می‌خریدند و آب روزانه‌ خود را خنک می‌کردند. خانواده‌های اشرافی یخشان بیشتر می‌گرفت و خرشان تا توچال و کوهستان‌های شمالی تهران می‌رفت.» فصل یخچال‌ها که تمام می‌شد الاغ‌بان‌ها به کوه می‌رفتند تا در میان گونی‌ها یا جوال‌هایی که در دو طرف الاغ آویزان بود برف بیاورند. در شهرها برای خنک کردن آب، یخ در آن می‌انداختند. اما چون یخ گران بود همه افراد توانایی خرید آن را نداشتند.
آب در بشکه
در میان قنات‌های معروف تهران آب قنات شاه موسوم به آب شاه در تهران کیفیت خوبی داشت و مردم شهر حاضر بودند برای آب این قنات پول بیشتری پرداخت کنند. به همین دلیل گاهی در تابستان آب قنات شاه که توسط بشکه و گاری حمل می‌شد بازار سیاه پیدا می‌کرد و شهرداری تهران هم برای جلو‌گیری از افزایش بهای آب مداخله می‌کرد. در آن دوره قنات شاه سازمان منسجمی شامل 8 میراب و یک تحصیلدار داشت و توزیع آب با بشکه‌های دربسته انجام می‌گرفت. با توجه به استقبال وسیع مردم پایتخت از آب این قنات، بعضی از فروشندگان، آب نهرها را هم داخل بشکه به‌عنوان آب قنات شاه میان مردم می‌فروختند که این موضوع باعث شیوع بیماری میان مصرف‌کنندگان شد. شهرداری تهران برای نخستین بار با پلمب کردن بشکه‌های آب نوعی استاندارد محلی را برای توزیع آب آشامیدنی توسط بشکه رایج کرد.
آب حوضی
آب انبار و آب حوض از نخستین شبکه‌های به هم پیوسته ذخیره آب و شست‌وشو در شهر تهران بود. پس از آنکه میراب‌ها آب‌های سطحی شهر یا آب قنات‌ها را از طریق شبکه سراسری نهرها به حیاط خانه‌ها می‌رساندند صاحبان خانه با گشودن مجرا جریان آب را به داخل آب‌انبار هدایت می‌کردند و سپس با استفاده از تلمبه در نوبت‌های گوناگون، آب از آب‌انبار به حوض خانه منتقل می‌شد. البته این کار هم یکسری مشکلات مثل ته‌نشین شدن سریع لجن در حوض را همراه داشت. اگر صاحبخانه به موقع لجن‌ها را تخلیه نمی‌کرد حوض از رسوبات و لجن لبریز می‌شد و دیگر برای ذخیره آب فضایی نداشت. به همین دلیل بعضی از تهرانی‌ها شخصاً با استفاده از حلبی و سطل، لجن حوض را می‌کشیدند.
آب سفارت
کمی بعدتر با انتقال بخشی از آب رودخانه کرج به تهران و با استفاده از آب قنات‌ها امکان دسترسی مردم به آب از طریق تلمبه‌ای مخصوص با عنوان «فشاری» که در بعضی از محله‌های تهران نصب شده بود فراهم شد. آب موجود در لوله‌های تهران با انتقال بخشی از آب رودخانه کرج به تهران از یک مخزن در شمال شهر تغذیه می‌شد و در مقایسه با آب قنات‌ها و آب‌های سطحی که از طریق نهرهای آلوده به آب‌انبار‌ها سرازیر می‌شد پاکیزه‌تر بود و مردم با رغبت بیشتری از آن استفاده می‌کردند. اما از دیدگاه خارجیان هنوز آب شهر تهران قابل اطمینان نبود و به همین دلیل سفارتخانه‌های خارجی با نصب دستگاه‌های کوچکی در داخل سفارت آب لوله را تصفیه و ضدعفونی می‌کردند. سفارت انگلیس در تهران حتی پیش از لوله‌کشی آب شهر، زمانی که از آب قنات سفارت و مخزن آب نهر کرج استفاده می‌کرد آبی را که از طریق یک نهر وارد سفارت می‌شد تصفیه می‌کرد. این آب گاهی توسط خدمه سفارت یا باغبانان بیرون آورده می‌شد که در میان افراد تحصیلکرده و خانواده‌های متمکن طرفدار زیادی داشت و بازار سیاه پیدا کرده و البته به علت وجود مواد تصفیه‌کننده در آب، خوردن آن مکروه بود.
جیره‌بندی آب قنات
با وجود قنات‌های متعددی که برحسب نیاز مردم حفر می‌شد همچنان باید آب، میان مردم عادلانه تقسیم می‌شد تا همه بتوانند از آن به خوبی استفاده کنند. «‌‌احسان بهرام غفاری» در کتاب «صدای پای آب‌» از برنامه جیره‌بندی استفاده از آب قنات‌ها نوشته است: «برنامه آب‌برداشتن از قنات به دیوار نصب می‌شد. قنات مهرگرد که مظهر آن در اندرونی عمارت سلطنتی کاخ گلستان بود دارای مجرایی موقوفه و تقسیم‌بندی آن براساس برنامه‌ای از پیش تعیین شده بود. در این برنامه هرکسی می‌دانست چه زمانی از این آب استفاده کند.» برنامه آب‌برداشتن از قنات مهرگرد به این شرح بود: «روز شنبه خانه مستوفی‌الممالک، شب شنبه محله عودلاجان، روز یکشنبه خانه معتمد‌الدوله و گذر هفت‌تن، شب یکشنبه کوچه باغ ایلچی، روز دوشنبه محله عودلاجان، شب دوشنبه محله عودلاجان، روز سه‌شنبه عباس‌آباد در کوچه‌های حمام‌چال و خانه زنبورکچی‌باشی، شب سه‌شنبه محله عودلاجان، روز چهارشنبه محله عودلاجان، شب چهارشنبه محله عودلاجان، روز پنجشنبه محله عباس‌آباد، شب پنجشنبه محله عودلاجان، روز جمعه خانه حسام‌السطنه و گذر نوروزخان، شب جمعه کوچه غریبان»
یک خاطره
«مری وولف شیل» همسر وزیرمختار انگلیس در ایرانِ اوایل دوره ناصری در خاطراتش در سال ۱۲۲۹ شمسی درباره وضعیت آب تهران روایتی دارد، شنیدنی: «در این روز اتفاقی افتاد که ما را کاملا به قدر و قیمت آب در مملکت ایران واقف نمود، به این ترتیب که دو باغبان همراه سه تن از سربازان ایرانی محافظ در ورودی سفارتخانه دوان‌دوان خود را به اتاقی که ما در آن نشسته بودیم، افکندند و من متوجه شدم که یکی از باغبان‌ها مشتی از موهای ریشش را که کنده شده بود در دست دارد و یکی از سربازان نیز دستمالی روی دهانش گرفته که نشان می‌داد دندان‌هایش شکسته است. لباس‌های آن‌ها از بالا تا پایین پاره‌پاره بود. مدام فریاد می‌زد: برای نگهداری باغ وزیرمختار کشته شدم، مُردم! این چه رفتاری است که با باغبان وزیرمختار می‌کنند؟! کاملا معلوم بود که به‌خاطر آبیاری باغ سفارتخانه این معرکه بر پا شده است. مقداری از آب مصرفی شهر تهران از چاه تامین می‌شود ـ که بسیار کثیف و غیرقابل شرب است ـ و مقداری نیز از قنات‌هایی است که از اطراف به‌نوبت به داخل شهر هدایت شده‌اند. هر هفته به مدت دو روز و دو شب نوبت آب سفارتخانه ماست که باید به‌وسیله یکی از همین قنات‌ها، آب مورد لزوم به سمت سفارتخانه جاری شود ولی چون آب این قنات‌ها معمولا از شمال شهر می‌آید... لذا باید پس از عبور مسافتی در حدود یک مایل و نیم در میان جوی‌های مختلف و محلات لب‌تشنه تهران به ما برسد که البته امر مشکلی است و برای جلوگیری از انحراف مسیر آب، ما محافظین متعددی قدم به قدم در سر راه می‌گذاشتیم تا مواظب باشند که در بین راه، آب به سوی دیگری هدایت نشود و دست‌نخورده به مقصد برسد. مسلم است که این کار به آسانی انجام‌پذیر نبود و... به مجردی که یکی از محافظین غفلت کند یا از سر پست خود دور شود و یا این‌که به طریقی سبیل او را چرب کنند بی‌درنگ مسیر آب تغییر می‌کند و هر کسی که زورش برسد برای پر کردن حوض و آب‌انبار خود به تکاپو می‌افتد، که نتیجه آن بی‌آب ماندن سفارتخانه و عدم استفاده از جیره نوبتی آب خواهد بود. برخی افراد مجرایی در زیرزمین از محل جوی تا حوض منزل خود تعبیه کرده‌اند تا بتوانند به این وسیله جریان آب را از جوی به داخل منزل هدایت کنند و البته با توجه به حیاتی‌بودن مسئله آب و نیاز همگانی به آن، این‌گونه سوء‌استفاده از آب مورد احتیاج مردم باعث ناراحتی دیگران می‌شود و غالبا کار را به زد و خورد می‌کشاند و نمونه آن همین بلایی بود که بر سر باغبان‌ها و محافظین سفارتخانه آمد و آن‌ها به‌دلیل آن‌که موضع ضعیف‌تری در برابر سارقین آب ـ که معمولا از پشتیبانی عده‌ای برخوردارند ـ داشتند، کتک مفصلی خورده بودند و نالان و مجروح برای تظلم به نزد ما آمدند... زارعین نیز برای تصاحب آب به همین‌گونه رفتار می‌کنند ولی چون هستی و زندگی آن‌ها به محصول مزرعه و آبیاری آن بستگی دارد لذا برخورد و مرافعه آنان بر سر آب معمولا شدیدتر است».
منابع:
- روزنامه همشهری یکشنبه هفتم مرداد 1397، ش 7442، ضمیمه: «همشهری محله»
- خبرگزاری فارس، مقاله: «بحران کم‌آبی پایتخت در دوره قاجار»

این مطلب تاکنون 2161 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir