مروری بر پرونده وزیر بهایی کابینه هویدا | منصور روحانی یکی از نامدارترین دولتمردان رژیم پهلوی است. وی فرزند علیمحمد در سال 1298 ش، در قزوین به دنیا آمد. پدران وی اهل قفقاز بودند که بعد از معاهده ترکمنچای از طریق روسیه تزاری نخست در آذربایجان و پس از مدّتی در قزوین اقامت گزیدند. منصور روحانی پس از تحصیلات مقدماتی عازم تهران شد و دوره مهندسی را در دانشکده فنی دانشگاه تهران گذراند و برای تحصیل در رشته هیدرولیک به لندن رفت. در بازگشت به ایران در شرکت نفت ایران و انگلیس به کار پرداخت. در سال 1377 ش، به ریاست سازمان آب تهران منصوب شد. وی از اعضای بهائیت بود که در نوجوانی به حزب ایران پیوست و با روزنامههای حزبی نیز همکاری داشت. با شروع فعالیتهای حسنعلی منصور به او پیوست و در کانون مترقی و حزب ایران نوین فعال شد. (1)
زمانی که حسنعلی منصور به نخست وزیری رسید، روحانی را به وزارت خانهی جدید آب برق منصوب کرد. در زمان صدارت هویدا، این پست برای او محفوظ ماند تا در کابینه سوم هویدا، تصدّی هشت ساله منصور روحانی در وزارت آب و برق پایان رفت و به وزارت خانهی کشاورزی و منابع طبیعی گماشته شد و پس از برکناری هویدا و روی کار آمدن دولت آموزگار روحانی مدیر عامل شهرک غرب گردید. (2)
دوران تصدّی و مسئولیت روحانی در وزارت کشاورزی یکی از سیاهترین ادوار کشاورزی ایران است. او با اتخاذ سیاستهای غلط، برنامه ریزیهای نادرست. از عوامل مؤثر در نابودی کشاورزی ایران بود که باعث شد دروازههای کشور به روی محصولات و تولیدات کشاورزی استرالیا، انگلستان، آمریکا، دانمارک، نیوزلند و.... باز شود و موجبات ورشکستگی کامل تولیدکنندگان کشاورزی را فراهم کند. (3)
لازم به ذکر است که محقّقان، منصور روحانی را، به تخریب کشاورزی ایران متهم ساختهاند. در این باره حسین مکی (ح-م زاوش) چنین اظهار میکند:
«منصور روحانی، که از میان خانوادهی متوسط ایرانی برخاسته بود، به سبب انتساب به فرقهی بهائیان، تحت حمایت امیرعباس هویدا توانست به وزارت نیرو، سپس به وزارت کشاورزی دست یابد. او در ایام وزارت خود روستاهای ایران را به ویرانی کشانید و مردم وطنمان را از پیاز تا برنج نیازمند کشورهای خارجی کرد. قطعات پهناوری از اراضی مرغوب کشور را با مساحتهای زیاد، بین هواداران رژیم تقسیم کرد که یک مورد آن واگذاری 760 قطعه از اراضی ساحلی شمال ایران به 760 نفر از بستگان و بلندپایگان رژیم پهلوی بود.» (4)
روحانی در زمانی که عهدهدار وزارت آب و برق بود به منظور رسیدن به توسعه و پیشرفت و استحصال برق از آب اقداماتی را انجام داد. آنچه باعث زیر سؤال بردن عملکرد روحانی میباشد انجام این برنامهها به دستور بیگانگان و نحوهی پیوند وی با کارتلهای نظام سرمایهداری است. باید این نکته را گفت که هدف روحانی از انجام این برنامهها دست یابی به توسعه ملی و سازندگی نبود بلکه هدف او انحطاط اقتصاد ایران بود، تا از این طریق ثروت شخصی خود و جامعه بهائیان را توسعه بخشد و هم بازار سهل و آسانی برای محصولات شرکتهای غربی ایجاد نماید. به عنوان نمونه در سال 1347ش، منصور روحانی به خرید چهار مولد برق از شرکت جنرال الکتریک اقدام کرد با اینکه میتوانست این مولدها را از یک شرکت ایتالیایی با شرایط جنرال الکتریک اقدام کرد با اینکه میتوانست این مولدها را از یک شرکت ایتالیایی با شرایط آسانتر (بدون دریافت پیش پرداخت، استهلاک شانزده ساله و بهرهی پایین) خریداری کند. (5)
در سال 1348 ش، پروندهی یکی از زد و بندها و سوءاستفادههای وزارت آب و برق به سازمان بازرسی شاهنشاهی ارجاع شد که مربوط به موضوع زد و بند خرید دستگاههای مستهلک (بولدوزر، جرثقیل، ماشین آلات آسفالت سازی، موتور مولد برق و وسایل مکانیکی دیگر) از یک شرکت مقاطع کار آمریکایی به نام «پامروی» بود. پس از شکایات و اعلام جرمی که از خبر غیرقابل استفاده و بی مصرف بودن و گرانی بهای خرید و سوءاستفاده و حیف و میل این اموال به سازمان بازرسی شاهنشاهی رسید، این سازمان هیئتی را مأمور رسیدگی کرد که برخی از موارد جرم را تأیید نمود. (6)
اما پس از بررسیهایی که انجام دادند نه تنها سلب مصونیت از روحانی نشد بلکه به خاطر انعقاد این گونه قراردادها، با تأیید محمدرضا شاه به روحانی نشانهای افتخار نیز اعطا گردید. (7)
منصور روحانی با ارتباطی که با مسئولان سازمان برنامه و بودجه داشت، اجرای طرحهای وزارت آب و برق را بدون مناقصه، به شرکتهای مورد علاقه خود واگذار میکرد. این شرکتها خارجی بودند.
زخم این موضوع در سال 1349 ش، سرباز کرد و روشن شد که روحانی بیاعتنا به مصوبه دولت در سال 1342 ش، که همهی عملیات مربوط به تحقیقات و کنترل راهها و سدها و طرحهای عمرانی را که باید در آزمایشگاههای فنی داخل کشور مورد بررسی قرار میگرفت، به شرکتهای مورد علاقه خود، شرکتهای خارجی واگذار کرده است.
شرکت سولتانش یکی از آنها بود که عملیات تحقیقاتی، آزمایشگاهی را در سدهای لار، لتیان، میناب، جیرفت، مارون و کارون را برعهده گرفته بود. شرکت ژئوتکنیک نیز بخش حفاری سد ساوه و کرخه و سد آبیاری ارومیه و سلماس را عهدهدار بود. در حالی که انجام مطالعات آزمایشگاهی این قراردادها میتوانست حقوق 600 نفر از کارکنان ایرانی را تأمین کند که با واگذاری به شرکتهای خارجی این امر صورت نگرفت. (8)
در جریان برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در 1350 ش، روحانی پست وزارت آب و برق را بر عهده داشت و در کنار تصدّی این پست ریاست کمیتهی آب و برق شورای مرکزی جشن بیست و پنجمین سدهی بنیانگذاری شاهنشاهی ایران به وی واگذار شد. (9)
پیوند عمیق روحانی با دربار به حدّی بود که در زمان تصدّی وزارت کشاوری و منابع طبیعی روحانی مرغوبترین اموال عمومی مردم ایران، یعنی جنگلها را به درباریان واگذار میکرد یا اجاره میداد. وی در اوایل سال 1354 ش، موافقت خود را برای واگذاری 70 تا 100 هکتار از اراضی جنگلی عباس آباد، به شکل اجاره دراز مدت به شهناز پهلوی (دختر اول محمدرضا پهلوی) اعلام کرد. (10)
روحانی یکی از فعّالان ماسون در زمان محمدرضا پهلوی بود که در لژهای مولوی، سعدی، مشعل و نیز خورشید تابان و جمعیت ایران عضویت داشت و همین طور از عناصر شاخص کلوپ روتاری نیز محسوب میشد. (11) گزارش خیلی محرمانه ساواک، در تاریخ 43/6/14 به این مطلب اشعار میدارد:
«مدتی است بر دامنهی فعّالیتهای مستمر جمعیت معروف به «بنایان آزاد» که همان لژ فراماسونری ایران باشد، افزوده گردیده و اثر همین گزارش فعّالیتی میباشد که گروهی از اعضاء متوسطالسن و جوان جمعیت مذکور در رأس پستها و مقامات حساس قرار گرفته و با اتحاد و همدستی خویش یکدیگر را در هر مرجع و مقامی که هستند حمایت مینمایند و از جملهی اعضاء جمعیت مزبور که هم اکنون مصدر مقامات عالی رتبه و مهم میباشند میتوان آقایان خوشبین، مهندس روحانی را نام برد که عموماً در جمعیت نامبرده که بعد از مرحوم حکیم الملک سرپرستی آن را مرحوم حسین علاء عهده داشته عضویت دارند.» (12)
روحانی با مکانیزه کردن غلط سیستم آبیاری کشور به بهانهی سدسازی و کمک به توسعه، تمام قناتها و کاریزها را در روستاها خشک کرد. بدین ترتیب بسیاری از روستاها خالی از سکنه شدند و اهالی آنها به شهرها مهاجرت کردند. به عنوان نمونه در یزد به دنبال اقدام روحانی در خشک کردن قناتها 15 روستا تخلیه شد و ساکنان آنجا بیخانمان شدند. (13)
برنامهی اصلاحات ارضی روحانی که قرار بود، طرح کشاورزی را در ایران و توزیع عادلانهی زمین میان اکثریت خانوادههای روستایی را بیمه نماید، عملاً با شکست مواجه شد و نزول 70 درصدی تولیدات کشاورزی، موجب فقر و آوارگی و افزایش روند مهاجرت روستایین به شهرها گردید و باعث شد تا شاهد رشد صفر درصدی میانگین سالانهی بازدهی کشاورزی ایران در طی این سالها باشیم. (14)
روحانی نابودی کشاورزی ایران را محصول عدم وجود استعداد طبیعی اراضی ایران برای زراعت میدانست و هوادار وارد کردن کلیهی فراوردههای کشاورزی و دامی از خارج بود و میگفت: ایران خیلی از محصولات کشاورزی را ارزانتر از آنچه در داخل کشور تولید میشود، میتواند از خارج تهیه کند. (15)
ارتشبد سابق حسین فردوست دربارهی پیامدهای واردات بیرویه فرآوردههای کشاورزی مینویسد:
«اقلام مختلف به ویژه گندم و گوشت جزء واردات اصلی میشود و هر سال آمریکا دو میلیون تن گندم به ایران صادر میکند و صادرات گوشت یخ زده از استرالیا و آرژانتین و غیره نیز رقم بزرگی را تشکیل میداد. همیشه تعداد زیادی کشتی در بندرعباس در نوبت تخلیه بودند... چون اکثر اجناس و محمولههای فاسدشدنی کشتیها فاسد میشدند و پس از پرداخت «دموراژ» به صاحب کشتی در موقع تخلیه از او تقاضا میشد که جنس فاسد شده را در دریا تخلیه کند و او برای تخلیه نیز مزد خود را دریافت میداشت.» (16)
زدوبندها و سوء استفادههای روحانی در امور کشاورزی و منابع طبیعی باعث شد که در سالهای آخر رژیم پهلوی، اعتراضات و شکوائیههای زیادی علیه او صورت گیرد. به طوری که عنوان روحانی، نابودکنندهی کشاورزی و جنگل ایران، زینت بخش بسیاری از مطبوعات کشور بود و بسیاری از نمایندگان مجلس و اهل قلم به افشاگری پارهای از مسائل پشت پرده پرداختند. در راستای این هدف عدهای از نمایندگان شکوائیهای را تقدیم مجلس کردند و روحانی را به بی کفایتی در امور اقتصادی متهم ساختند. (17)
پس از تغییر نخست وزیری از هویدا به آموزگار، روحانی مدیر عامل شهرک غرب شد. در این زمان هویدا که به وزارت دربار رسیده بود، از آموزگار تقاضای انتقال روحانی را به وزارت دربار کرد که بادرخواست وی موافقت شد. اما این انتقال دوام چندانی نیافت. پس از سقوط دولت آموزگار در مرداد 1357 و روی کار آمدن جعفر شریف امامی، در حالی که اعتراضات و اعتصابات مردمی علیه حکومت شاه فضای جامعه را ملتهب کرده بود، نخست وزیر جدید با شعار «آشتی ملی» مأمور جلوگیری از التهاب بیشتر جامعه بود. او اقدام به دستگیری برخی از دولتمردان فاسد نظام شاهنشاهی کرد که منصور روحانی یکی از آنها بود.
روحانی طبق ماده 5 حکومت نظامی در شهریور 1357 دستگیر شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جرم مفسد فی الارض در سحرگاه 22 فروردین اعدام گردید. (18)
پینوشتها:
1- کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ص 93.
2- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 359، مصطفی الموتی، از امیراسدالله علم تا دکتر شاپور بختیار، ص 187.
3- مصطفی الموتی، از امیراسدالله علم تا دکتر شاهپور بختیار، ص 187.
4- حسین مکی، دولتمردان ایران و ساختار نهادها در عصر مشروطیت، ص 277.
5- هدایتالله بهبودی، بازخوانی پرونده یک وزیر؛ منصور روحانی، فصلنامه مطالعات تاریخی، شمارهی 1، زمستان 1382، صص 177-176.
6- به نقل از پرونده منصور روحانی، شماره 922/9989، به تاریخ 1348/6/5.
7- اعطای نشان ژرژ پمپیدو، رئیس جمهور وقت فرانسه به منصور روحانی یک نمونه از این اقدامات است. دولت اتریش هم در اواخر سال 1348 نشانی به او هدیه کرد که نمیتوانست بی ارتباط با خریدهای وزارت آب و برق از این کشورها باشد. هدایتالله بهبودی، بازخوانی پرونده یک وزیر، ص 171.
8- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده منصور روحانی، شماره 20/31177ه 4، به تاریخ 1349/10/12.
9-سالنامهی کشور ایران، سال 26، 1350، ص 397.
10- پرونده منصور روحانی، نامه وزارت کشاورزی و منابع طبیعی، شماره 128/100/21م به تاریخ 1354/1/16.
11- اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج3، ص 375.
12- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اسناد فراماسونری ایران، ج1، ص 232.
13- هدایتالله بهبودی، بازخوانی پرونده یک وزیر، فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر، زمستان 1383ش، به نقل پرونده منصور روحانی، گزارش خبر، بدون شماره، تاریخ 1354/11/30.
14-ثریا شهسواری، اسناد فعالیت بهائیان در دوره محمدرضا پهلوی، ص 132.
15- محمدعلی کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، محمدرضا نفیسی، ص 345.
16- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، ص 228.
17- ثریا شهسواری، اسناد فعالیت بهائیان در دوره محمدرضا پهلوی، صص 134-133.
18- هدایتالله بهبودی، بازخوانی پرونده یک وزیر، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش1، ص 186.منبع:راسخون این مطلب تاکنون 3006 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|