جابجایی رضاشاه و پسرش از زاویهای دیگر | دولت علی منصور در تاریخ 25 اوت 1941 استعفا کرد. شخصی که انگلیسیها برای اجرای نقشههایشان انتخاب کرده بودند، محمدعلی فروغی،ذکاءالملک بودکه در روز 28 اوت 1941 رئیسالوزرا شد. وزرای کابینه فروغی همگی قبلاً در پُستهای عالی مملکتی تحت حکومت رضاشاه خدمت کرده و در آن ذینفع بودند. علیالظاهر، برای رضاشاه و فروغی این حلقه کامل بود. فروغی تقریباً در تمام کابینههای دولت که تا سال 1935 تحت حکومت رضاشاه تشکیل شده بود حضور داشت.
فروغی اولین رئیسالوزرای رضاشاه، و از قضا آخرین رئیسالوزرای او بود. او در پُستهایی نظیر وزارت جنگ، وزارت عدلیه، وزارت مالیه، وزارت خارجه، و سفارت ایران در ترکیه خدمت کرده بود. چنانکه موری اشاره میکند، روابط فروغی با رضاخان بسیار صمیمی بود. این روابط، و بدون شک روابط نزدیک فروغی با انگلیسیها، او را از ابتلاء به سرنوشت همقطارانش نجات داد.
انگلیسیها میخواستند موقعیت خود را در ایران حفظ کنند و مطمئن باشند که سابقه نکبتبار بیست سال گذشته، غارتها و وحشیگریها، پاک میشود و یا تا آنجا که ممکن است پنهان میماند. این کار فقط با برکنار شدن رضا شاه و نشستن پسرش بجای او ممکن بود. فروغی را انتخاب کردند که ابزار همین سیاست باشد؛ همانگونه که رضا شاه در سال 1921 بود.
انگلیسیها مصمم بودند که با نجات رژیم پهلوی شریک قدیمشان را از انتقامجویی و مجازات به دست مردم ایران نجات بدهند. انگلیسیها هنوز قصد نداشتند کسی را که این همه سال با وفاداری به آنها خدمت کرده بود کاملاً دور بیندازند. رضاخان را پس از اطمینان از اینکه حسابهای بانکیاش در لندن صحیح و سالم و قابل استفاده است، مخفیانه به بندرعباس بردند و در آنجا با امنیت و خيال راحت از بابت ثروت هنگفتی که از مردم ایران دزدیده بود، بر یک کشتی انگلیسی سوار کردند.
انگلیسیها که در سال 1921 خود را از کودتای رضاخان بیخبر نشان داده بودند، در سال 1941 هم سعی داشتند خود را یک ناظر بیگناه جلوه دهند. سر ریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس، در صحبتهایش با دریفوس، وزیر مختار آمریکا، برکناری رضا شاه و نشستن پسرش بجای او را به میل و اراده خودِ رضا شاه دانسته بود. تلگرامهایی که دریفوس درباره استعفای رضا شاه و جانشینی پسرش بجای او ارسال کرده است نشان میدهد که نه مردم ایران و نه فروغی دستی در این کار نداشتند. اصلاً چطور میتوانستند دستی داشته باشند؟ ایران در اشغال کامل نظامی بود و دولت دیگر اقتداری نداشت. با فرار اکثر مسئولان دولتی و انحلال نیروهای مسلح، ژاندارمری، و حتی پلیس، دولت فروغی فقط بر روی کاغذ اعتبار داشت.
انگلیسیها بودند که درباره تغییرات در سطوح بالا تصمیم میگرفتند. در شب 11 سپتامبر 1941، دریفوس با بولارد گفتگو کرد. تلگرامی که فردای آن روز فرستاد، مضمون گفتههای وزیر مختار بریتانیا را در خود داشت:
«رئیسالوزرا شب گذشته به وزیر مختار بریتانیا اطلاع داد که مجلس قصد دارد طی نشست ویژهای در روز شنبه مسئله اصلاح قانون اساسی را بررسی کند. او افزود که هر چند شاه چارهای جز تصویب این اصلاحات ندارد ولی به موقع حساب آنهایی را که از اصلاحات حمایت میکنند خواهد رسید. او سپس با قاطعیت کامل این مطلب مهم را بر زبان آورد (و وزیر مختار بریتانیا احساس کرد که رئیسالوزرا به نمایندگی از هيأت دولت سخن میگوید) که به نظر او ایرانیها دیگر باید از شرّ شاه خلاص شوند. او همچنین گفت که اگر ولیعهد مشاوران خوبی دور خودش جمع کند، مردم قبولش خواهند کرد. به عقیده وزیرمختار بریتانیا اگر مردم ایران به میل و اراده خودشان ولیعهد را بخواهند، احتمالاً دولت بریتانیا هم او را خواهد پذیرفت. به نظرم میرسد که با توجه اینکه عموماً ولیعهد را فردی ضعیف، بیکفایت، و طرفدار آلمان میدانند، بریتانیا هم اگر او را قبول کند فقط برای پر کردن خلأ و پرهیز از عواقب تحولات بنیادین در حکومت؛ و یا داشتن دستنشاندهای با مشاوران باکفایت است.»
پس از ادعای [وزیرمختار انگلیس مبنی بر] اینکه فروغی پیشنهاد کرده است که ایرانیها باید از شرّ شاه خلاص شوند، رادیو انگلیس گزارشهایی به زبان فارسی پخش کرد و در آن اظهار داشت که رضا شاه مبالغ هنگفتی پول در بانکهای خارجی دارد و املاک ارزشمند فراوانی را دزدیده است. دریفوس در این باره مینویسد:
«مبارزه با شاه در برنامه فارسی رادیو لندن دیشب به اوج خود رسید. در این برنامه گفته شد که شاه بخش عظیمی از املاک ارزشمند کشور را بدون پرداخت هیچ پولی و یا با پرداخت کسر کوچکی از ارزش آنها دزدیده است؛ اینکه صاحبان این املاک را با تهدید به مرگ، حبس و یا بیآبرویی ناچار به فروش املاکشان کردهاند و کشاورزان فلاکتزده باید با عرق جبین خود جیبهای شاه را پر از طلا بکنند. در آخر برنامه هم شعری پخش شد که گفتند مردی که هشت سال پیش به دستور شاه به زندان افتاده بود، سروده است. شاعر شاه را به ستمگر افسانهای ضحاک تشبیه کرده و پرسیده بود کجایند مردانی مثل فریدون و کاوه که این ستمگر را به زیر بکشند.»
برخلاف سال 1935 که انگلیسیها سعی داشتند تعداد کشتههای حرم امام رضا را کمتر از واقع نشان بدهند، در سال 1941 حرفهای زندانیان سابق را پخش میکردند. بر اساس تلگرام دریفوس، «مجلس در نشست محرمانهاش در روز شنبه کمیتهای را انتخاب کرد که شخصاً از شاه بخواهد تا از حدود اختیاراتی که در قانون اساسی برای او تعیین شده تجاوز نکند، و کمیته مزبور هم شنبه شب پیام فوق را به عرض شاه رساند.»
با وجود این، در ساعت 9 صبح فردای همان روزی که دریفوس گزارش اقدامات کمیته مجلس را ارسال کرده بود، یعنی 16 سپتامبر، رضا شاه استعفا کرد؛ که موجب تعجب مجلس شد. دریفوس با ارسال تلگرامي فوری، خبر داد: «شاه همین الآن به نفع ولیعهد استعفا و به اصفهان فرار کرده است و گمان میرود که از آنجا به هند برود. نیروهای روسی از قزوین به طرف تهران حرکت میکنند و نیروهای بریتانیایی نیز به قم رسیدهاند. هنوز هیچ جزییاتی در دست نیست.» در اصفهان، رضاخان تحت حمایت ارتش بریتانیا در امن و امان بود. دریفوس روز بعد خبر پذیرش استعفای رضا شاه و جانشینی پسرش را داد: «مجلس دیروز استعفای شاه را پذیرفت. شاه جدید اعلیحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی نام دارد، و امروز بعد از ظهر طبق قانون اساسی در مجلس سوگند خواهد خورد.»
مثل 1925، جای خالی مردم ایران در فرایند تصمیمگیری بسیار پیدا بود. دریفوس متن استعفانامه رضا شاه را اینگونه خلاصه کرده است: «شاه سابق در استعفانامهاش گفته است «نظر به اینکه ناتوان شدهام و حس میکنم که اینک وقت آن رسیده است که یک قوه جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دایم لازم دارد بپردازد و اسباب سعادت ملت را فراهم آورد بنابراین امر سلطنت را به پسرم تفویض میکنم.» ... رئيسالوزرا دیروز پیام غیررسمی شاه جدید را برای مجلس قرائت کرد که مضمون آن به شرح زیر است: «ملت ایران بداند که من حاکمی تابع قانون هستم و ارادهام بر رعایت و حفاظت از قانون اساسی حاکم بر کشور و ملت ایران و تضمین روند عادی قوانینی است که مجلس به تصویب رسانده و یا به تصویب خواهد رساند. اگر در گذشته به حق ملت، چه جمعاً و چه فرداً و از هر منبعی تعدی و تجاوزی شده است، از صدر تا ذیلشان اطمینان میدهم که در این ارتباط اقدام خواهیم کرد و تا حد ممکن آن تجاوزات را بر طرف کرده و جبران خواهیم نمود.» منبع:دکتر محمد قلی مجد، رضاشاه و بریتانیا، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1389، ص 475 تا 480 این مطلب تاکنون 2954 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|