نگاهی به زندگی سيدجلال الدين تهراني | سيدجلال الدين تهراني فرزند شيخ الاسلام مرندي در 1275ش در تهران به دنيا آمد. تحصيلاتش را از مدرسه تربيت آغاز كرد. آنگاه در رشته هاي زبان و ادبيات فارسي و عربي، حكمت و فلسفه، رياضيات قديم، نجوم و زبان فرانسه ادامه تحصيل داد و در جواني با كسب مراتب علمي، مورد توجه بزرگان و دانشمندان عصر خود قرار گرفت. چون به نجوم علاقه مند بود، رصدخانه اي در منزل شخصي اش به راه انداخته، با بيشتر رصدخانه هاي دنيا ارتباط گرفت. از اين رو اطرافيان و دوستانش او را منجم خطاب مي كردند. در 1301 به معاونت مستوفي الممالك (وزير معارف و صنايع مستظرفه) منصوب گرديد كه چون دريافت پذيرش اين منصب دولتي، به علوم مورد علاقه اش (هيأت و نجوم) لطمه ميزد، از قبول آن سر باز زد. در همين اوان علوم معقول را تدريس مي كرد، اما چون به علوم جديد نيز علاقه داشت، به فراگيري فيزيك و شيمي و رياضيات جديد همت گماشت. به نوشته ملك الشعراي بهار با آيت الله سيدحسن مدرس دوستي داشته، در جريان اختلافي كه ميان مستوفي الممالك و مدرس، در دوران مجلس چهارم پيش آمده، هر دو حكميت سيدجلال الدين را پذيرفتند و اختلافشان فيصله يافت.
سيدجلال الدين تهراني از 1305 به طور منظم انتشار كتابي با عنوان گاهنامه را آغاز كرد كه سالها ادامه داشت. او چون عالمان ديني عبا بر تن مي كرد و عمامه بر سر مي گذاشت. به همين سبب در 1313 مورد تهديد رضاخان قرار گرفت كه اگر تغيير لباس ندهد به زندان قصر خواهد رفت. اما چنان نكرد و تسلیم نشد و پنهاني راه بلژيك را در پيش گرفت. در آنجا هم از فراگيري علم بازنايستاد و موفق به دريافت درجه دكتراي دانشگاه بروكسل در رشته رياضيات، نجوم و فيزيك شد. آنگاه در همان دانشگاه سمت استادي پيدا كرد و به تدريس تاريخ نجوم در مشرق زمين پرداخت. تهراني تا 1326 در آن كشور ماند. تا اينكه به دعوت و پافشاري احمد قوام (قوام السلطنه) كه نخست وزيري را بر عهده گرفته بود، به ايران آمد و به عنوان وزير مشاور و معاون پارلماني نخست وزير به جلسات هيأت دولت راه يافت، ليكن اين وضعيت چندان نپاييد و با اقداماتي كه محمدرضا پهلوي به كار بست، به غير از تهراني، همه وزراي كابينه قوام جملگي از سمت خود استعفا و بدين طريق سقوط دولت او را عملي كردند. سيدجلال الدين وفاداري به قوام را پاس نگه داشت و همين رويه را به تنهايي چه در زماني كه قوام براي تعيين تكليف دولتش به مجلس شوراي ملي رفت و چه هنگامي كه از ايران خارج شد در پيش گرفت. وزارت پست و تلگراف و تلفن در كابينه هاي محمدساعد مراغه اي و حسن منصور، توليت آستان قدس رضوي، استانداري خراسان در دولت دكتر محمد مصدق، سناتوري دور دوم مجلس سنا، سفارت كبراي ايران در بلژيك، استانداري خراسان (بار دوم) و نيابت توليت آستان قدس رضوي از ديگر مناصب مهم او تا سال 1340 بود كه در كنار آنها، به نشست و برخاست با علما و دانشمندان و انجام تحقيقات علمي هم اشتغال داشت. او در 1340 بار ديگر سناتور انتصابي تهران شد. او تنها سناتوری بود که به لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی (کاپیتولاسیون) که بعدآً به صورت قانون درآمد رأی مخالف داد.
در 1355 به دعوت دانشگاه بروكسل راهي بلژيك شده، به موجب قراردادي در زمينه نجوم و رياضيات به تحقيق پرداخت. حدود دو سال بعد، در اواخر شهريور 1357 كه اوضاع كشور و سلطنت پهلوي رو به وخامت نهاده به ايران بازگشت. طولي نكشيد كه مجمعي با عنوان شوراي نيابت سلطنتي تشكيل شد. در اين شورا افرادي چون شاپور بختيار، محمد سجادي، جواد سعيد، عليقلي اردلان، عباس قره باغي عضو شدند كه پيشتر داراي مشاغل مهم سياسي بودند. افزون بر اين مقرر شد كه سه تن ديگر هم كه در سالهاي اخير داراي سمتي نبوده، اما از رجال معمر و خوشنام جامعه به شمار مي رفتند، در آن شورا عضويت داشته باشند. تهراني به عنوان يكي از آن سه رجل به عضويت شوراي نيابت سلطنت درآمد كه در نخستين جلسه، به رياست آن شورا برگزيده شد. دو سه روز بعد هم محمدرضا پهلوي از كشور خارج شده، اداره كشور عملاً به دست اين شورا افتاد. اين وضعيت تا اواخر دي 1357 ادامه يافت. در اين زمان تهراني براي مذاكره با امام خميني به پاريس رفت. امام گفت و شنود با او را به دو شرط موكول كرد: استعفا از شوراي نيابت سلطنت و اعلام غيرقانوني بودن آن. تهراني هم هر دو شرط را پذيرفت و در اول بهمن همان سال از رياست شوراي نيابت سلطنتي استعفا كرد. متن استعفای سید جلالالدین تهرانی به این شرح است:
یک شنبه ۱ بهمن ماه ۱۳۵۷ هجری شمسی مطابق با ۲۲ شهر صفرالمظفر ۱۳۹۹ هجری قمری . قبول ریاست شورای سلطنت از طرف اینجانب فقط برای حفظ مصالح مملکت و امکان تأمین آرامش اجتماعی آن بود ولی شورای سلطنت به سبب مسافرت اینجانب به پاریس که برای نیل به هدف اصلی بود تشکیل نگردید. در این فاصله اوضاع داخلی ایران سریعاً تغییر یافت به طوری که برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای حضرت آیتالله العظمی خمینی دامت برکاته مبنی بر غیر قانونی بودن آن شورا آن را غیرقانونی دانسته کناره گیری کردیم. از خداوند و اجداد طاهرین و ارواح مقدسه اولیای اسلامی مسئلت دارم که مملکت و دولت مسلمان ایران را در ظل عنایت حضرت امام عصر عجل الله فرجه از هر گزندی مصون داشته و استقلال وطن عزیز ما را محفوظ فرمایند - محمدالحسینی سید جلال تهرانی
سید جلال الدین تهرانی از آن هنگام تا سال 1366 كه درگذشت، ديگر به ايران نيامد و در فرانسه به نوشتن تاريخ نجوم مشرق زمين پرداخت. تهراني در سنين پيري با يك زن سوئيسي ازدواج كرد. در وصيتنامه اي تمامي دارايي اش را به آستان قدس رضوي وقف كرد. وی ابزارآلات اخترشناسي متعلق به خود را نیز به دانشگاه تهران اهدا نمود. جسد سيد جلال بعداً به ايران منتقل و در مقبره خانوادگياش در جوار روضه مبارکه رضویه در مشهد مقدس در کنار قبر مادرش به خاک سپرده شد. سيدجلال الدين تهراني علاوه بر دارايي هاي ديگرش، كتابخانه اي داشت كه گفته شده بيش از سه هزار نسخه كتاب خطي در آن موجود بود. همچنين از او كتاب هايي به چاپ رسيده است كه بيشتر آنها را ضمن گاهنامه مخصوص خود به چاپ رسانده است.
منابع :
- افشار، ايرج، «سيدجلال الدين تهراني»، آينده، شماره 7-6 (شهريور - مهر 1366)، ص 528
- عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج 1، نشر گفتار و نشر علم، 1380ش، 513 تا 518
-هدایت الله بهبودی، روز شمار تاریخ معاصر ایران، موسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 5، سال 1304 ، مدخل 17 اردیبهشت
این مطلب تاکنون 3667 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|