ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 117   مرداد ماه 1394
 

 
 

 
 
   شماره 117   مرداد ماه 1394


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
کالبد شکافی یک حادثه تاریخی

از آنجا که مشیرالدوله رئیس‌الوزرا در حمایت از شرکت نفت انگلیس- ایران برای دست یابی به امتیاز نفت شمال کوتاهی کرد و از پذیرفتن درخواست این شرکت سر باز زد، نارضایتی بریتانیا را برانگیخت. حسین علاء وزیرمختار ایران در واشنگتن، در تاریخ 2 فوریه 1922 با ديرينگ، معاون وزير خارجه آمريكا، در دفتر وزارت خارجه، ملاقات کرد: «وزیر مختار ایران شدیداً بر این امر پا فشاری می‌کرد که بریتانیا تلاش می‌کند رئیس‌الوزراهای وطن‌پرست را یکی پس از دیگری از سر راه بردارد تا بتواند کابینه‌ای را سرکار بیاورد که خواسته‌های ایشان را در ایران عملی سازد. وزیرمختار اضافه کرد که رئیس‌الوزرا در تلگرامی به وی اعلام کرده است که اوضاع در ایران روز به روز وخیم‌تر و خطرناک‌تر می‌شود.» در 27 فوریه 1922، سر پرسی لورن با ارسال نامه‌ای «شخصی و بسیار محرمانه» به مشیرالدوله هشدار داد که اگر مجلس با اعطای امتیاز مشترك به دو شرکت استاندارد اویل و انگلیس- ایران استنكاف ورزد، تاوان سنگینی خواهد پرداخت و در ادامه اضافه می‌کند: «از جنابعالی تقاضا دارم این نامه را به دقت مطالعه فرمایید. اگر نبود حساسیت این مسئله و حیاتی بودن آن برای ایران، به هیچ وجه مصدع اوقات شریف نمی شدم. چنانچه در نامه دعاوی مطرح شده است که به نظر شما قابل استفاده است، از شما تقاضا دارم که آنها را بپذیرید. کاملاً مطمئن هستم که جناب عالی برداشت ناصوابی از موضوعی که صریحاً مطرح کردم، نخواهید داشت.» انگرت در گزارش این قضیه فاش کرد که لورن از سفارت آمريكا نیز درخواست کرد که تقاضای مشابهی را از مشیرالدوله مطالبه کند: «اما سفارت خود را معذور از این کار دانسته و اعلام کرد از آنجا که اطلاعات مقامات سفارت در مورد این موضوع به اندازه کافی روشن و کامل نیست، مقامات سفارت اجازه ندارند چنین پیشنهادی را ارائه کنند.» در 13 مارس 1922، چیلتون از طرف سفارت کبرای بریتانیا در واشنگتن به ملاقات ديرينگ رفت و دو تلگرامی را که از تهران رسیده بود، مشاهده کرد؛ هر دو تلگرام حاکی از نارضایتی بیش از حد بریتانیا از مشیرالدوله بود: «دیگری از ملاقات رئیس‌الوزرا و وزیرمختار بریتانیا خبر می‌دهد... وزیرمختار بریتانیا اذعان می‌کند تصحیح مکرر تصورات غلط رئیس‌الوزرا او را کلافه کرده است و اضافه می‌کند به این نتیجه رسیده است که دولت کنونی ایران کاملاً مستعد است که با دستان خود، خود را نابود کند.» انگرت در 16 مارس 1922 در تلگراف خود چنین می‌نویسد: «همانطور که مکرراً آشکار شده است دولت ایران با پیشنهاد امتیاز نفتی به آمريكا را عليرغم بريتانيا داده است و اين پيشنهاد مشاركت اخير [بين استاندارد اويل و شركت نفت انگليس و ايران] با بي‌اقبالي تمام روبرو شده است. با اینکه مجلس تاکنون اقدام رسمی صورت نداده است، چنانچه امتیاز مذکور در قالب فعلی خود ارائه شود، رد شدن آن از طرف مجلس تقریباً قطعی خواهد بود؛ به خصوص اگر دولت ایران در آینده نزدیک موفق شود بودجه مورد نیاز خود را به صورت مستقل تأمین کند.» حسین علاء در 18 مارس 1922 با ديرينگ، ملاقات می‌کند: «وی اظهار داشت که وزیرمختار بریتانیا نامة بسیار ناشایستی را به رئیس‌الوزرای ایران نوشته است... وزیرمختار ایران سپس به رویکرد تجاوزکارانه و توجیه‌ناپذیر بریتانیا اشاره کرد و گفت تنها هدف آنها این است که خواسته‌های خود را بدون توجه به حقوق ملت ایران، عملی سازند.» در روزهای آغازین ماه آوریل، مجلس طرح شراكت میان استاندارد اویل و شرکت نفتی انگلیس ـ ایران را (در خصوص استخراج نفت شمال) رد کرد. تلگرام اسکینر در 24 آوریل از این قرار است: «دو هفته پیش، پارلمان ایران طرح شراکت را که به آن ارائه شده بود، رد کرد.» بلافاصله پس از این ماجرا، شایعه سرنگونی قریب‌الوقوع کابینه در همه جا پیچید. در 12 می 1922، هيوز* در تلگرامی به جوزف کرنفلد، وزیرمختار جدید آمريكا در تهران، اعلام می‌کند: «مطبوعات از انحلال کابینه خبر می‌‌دهند. تأیید این مطلب از طریق تلگرام موجب امتنان است.» مشیرالدوله در 29 می 1922 کناره‌گیری کرد و خبر کناره‌گیری او کمی پیش از موعد انتشار یافت. کرنفلد در گزارش‌های خود به نارضایتی بسیار انگلیسی‌ها از مشیرالدوله اشاره می‌کند. بر اساس گزارش‌های وی، رضاخان، وزیر جنگ به رئیس‌الوزرا دستور داده است «نباید خانه خود را ترک کند». مشیرالدوله وحشت‌زده اطاعت کرده و فوراً از سمت خود کناره‌گیری کرد. کرنفلد می‌افزاید: «انگلیسی‌ها از هر وسیله ممکنی استفاده می‌کنند تا دولت ایران را وادار به دادن امتیاز کنند... سرنگون کردن کابینه مشیرالدوله نیز در همین راستا صورت گرفت.»
در 8 ژوئن 1922، حسین علاء در وزارت خارجه [آمريكا] به گفتگو با آلن دالس نشست: «وی [حسین علاء] همچنین به من گفت در گزارش‌هایی که به دست او رسیده است، احتمالاً قوام‌السلطنه برای تشکیل کابینه جدید انتخاب خواهد شد. وی افزود، قوام کسی است که اولین بار طرح استخدام مستشاران آمريكایی را ارائه کرد. بنابراین چنانچه وی تشکیل کابینه دهد، کوچکترین شکی نیست که سیاست گذشته خود را در پیش خواهد گرفت.» در 13 ژوئن 1922، قوام‌السلطنه در تلگرامی به حسین علاء می‌نویسد: «نظر به اتفاق رأی وکلای مجلس و تأیید و دستور شاه، منصب ریاست وزرا را پذیرفتم. من هنوز کابینه خود را معرفی نکرده‌ام، اما از آنجا که مایلم قضایای اخیر در مجلس در مورد امتیاز نفتی به درستی آشکار گردد، اصرار داشتم که هر چه زودتر شما را آگاه سازم.» در 10 ژوئن 1922، مجلس با تصویب لایحه‌ای، قانون حق‌الامتیاز 23 نوامبر 1921 را اصلاح کرده و بدین ترتیب درها را به روی شرکت نفتی نیویورکی سینکلر اویل گشود. در 14 ژوئن 1922، حسین علاء به وزارت خارجه آمريكا رفت؛ وی رونوشت تلگرام 13 ژوئن قوام‌السلطنه را در اختیار وزارت خارجه [آمريكا] قرار داد: «وزارت خارجه دیروز به اطلاع شما رساند، متممی که در تکمیل بند اول قطعنامه نوامبر سال گذشته ارائه شده بود، در 10 ژوئن به تصویب مجلس رسید. نمايندگان مجلس طرح‌های شرکت نفتی سینکلر را به نفع ایران می دانند. بنابراین این نمايندگان تصمیم گرفتند چنانچه شرکت استاندارد اویل سر تسلیم در برابر خواسته‌های دولت ایران فرود نیاورد، دست کابینه بعدی را برای دادن امتیاز به هر یک از شرکت‌های مسئولیت پذیر و مستقل آمريكایی باز بگذارند... شما می بایست کاملاً هوشیار باشید که طرفین از این قضیه برای بی‌اعتبار ساختن ایران و یا ترساندن سرمايه آمريكايي بهره نبرند.» دومین کابینه قوام‌السلطنه در 17 ژوئن 1922 تشکیل شد. وی عهده‌دار منصب وزیر خارجه نیز بود. رضا نیز بر مسند خود، وزارت جنگ باقی ماند. حسین علاء در مورد کابینه جدید چنین گزارش می‌کند: «بازگشت مجدد قوام‌السلطنه به قدرت و برکنار شدن مشیرالدوله و همچنین کنترل مستقیم روابط خارجي کشور، وقایع بسیار مهمی هستند. وی [قوام] کسی است که خط و مشی سیاسی فعلی ایران را در برابر آمريكا ترسیم کرده است. این بدین معنی است که مردم ایران همواره خواهان مستحکم‌تر ساختن روابط دوستانه با ایالات متحده هستند و امیدوارند مذاکراتی که از یک سال پیش آغاز شده است، به نتایج مفیدی ختم شود؛ مذاکراتی که برای همکاری‌های اقتصادی و تکنیکی سر گرفت و ایران را به پیشرفت و نوسازی اقتصادی مطمئن ساخت.» کرنفلد متذکر می‌شود که کابینه جدید «کاملاً طرفدار آمريكا است و مشتاقانه خواهان یاری مستشاران آمريكایی می‌باشد» و می‌افزاید «قوام به یک عنصر ضدانگلیسی تبدیل شده است.» علاوه بر توافقات نفتی، قوام‌السلطنه، میلسپو و گروهی از مستشاران آمريكایی را به استخدام دولت ایران درآورد. روی کار آمدن مجدد قوام‌السلطنه و تشکیل کابینه وی، چندان به مزاج بریتانیا خوش نیامد. آنها تلاش کردند با شایع ساختن رشوه‌خواری قوام، از انتخاب مجدد او جلوگیری کنند. در مقابل، قوام‌السلطنه اسنادی را در اختیار کرنفلد قرار داد که رشوه‌خواری و فساد عوامل بریتانیا را در تهران به اثبات می‌رساند. روی کار آمدن مجدد قوام‌السلطنه و سرکوب سیمیتقو که پیش از این ذکر شد، منازعه سختی را میان قوام و رضاخان به دنبال داشت؛ که در نهایت رضاخان، که از جانب بریتانیا و ارتش حمایت می‌شد، از این منازعه پیروز بیرون آمد. پیش از این گفته شد که در 14 آگوست 1922 بختیاری‌ها شماری از نیروهای دولتی ایران را قتل‌عام* کردند؛ حادثه مذکور، نقطه شروع منازعه میان این دو تن بود. به دنبال این جریان، شورش‌های «ضد یهودی» در تهران آغاز شد.

شورش‌های «ضد یهودی» در سپتامبر 1922
ادامه روند مذاکرات نفتی در تهران و ورود زود هنگام مستشاران آمريكایی، بستر شورش‌های «ضد یهودی» را مهیا ساخت: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که در 13 آگوست رئیس‌الوزرا، قوام‌السلطنه، پيشنهادهاي مربوط به دو شرکت استاندارد اویل و سینکلر را بدون هيچ توصيه يا اظهارنظري به مجلس ارائه کرد... مجلس در آن روز اقدامی در مورد این لایحه صورت نداد و بررسی آن را به جلسه بعدي مجلس موکول کرد؛ به دلیل فرا رسیدن روزهای ماه محرم، مجلس موقتاً کار خود را تعطیل کرد. در خلال این مدت، گمانه‌زني‌هاي بسياري در مورد موضع مجلس مي‌شد. افکار عمومی به شدت عملکرد رئیس‌الوزرا را تحسین می‌کند؛ زیرا مردم احساس می‌کنند رئیس‌الوزرا با تسلیم کردن هر دو پيشنهاد بدون هيچ توصيه يا اظهارنظر قبلي، حسن‌نیت خود را به این شرکت‌ها اثبات کرده و توجه بسیار خود را به منافع ملي ایران نشان داده است.» در 21 سپتامبر 1922، قوام‌السلطنه، تركيب جدیدی از پيشنهادها را به مجلس ارائه می‌کند: «اين طرح پيشنهادي جديد، فوراً به یکی از كميسيون‌هاي مجلس ارجاع داده شد. بر اساس اخبار موثقی که به من رسیده، به زودی نتیجه کار این کمیسيون مشخص شده و انتظار می‌رود به این طرح جواب مثبت داده شود... برجسته‌ترین مشخصه این طرح اعطاي امتياز يك شركت آمريكايي است زیرا ایران برای رشد و توسعه خود در آینده تنها به ایالات متحده خوش بین است.» جنبش‌های «ضد یهودی» براي ايجاد يك بحران سياسي و از جريان خارج كردن تصويب لايحه نفتي در 23 سپتامبر 1922 صحنه‌سازي شده بودند. دو سال بعد نیز حوادثی مشابه رخ داد؛ درست دو روز پیش از تصویب نهایی امتیاز نفتی شرکت نیویورکی سینکلر اویل در مجلس، در 18 جولای 1924، ایمبری به قتل رسید. به علاوه انتظار مي‌‌رفت كه اين شلوغي‌ها حركت ميلسپو و همراهانش را كه قرار بود روز اول اكتبر از نيويورك به سمت ايران حركت كنند دست‌كم به تعويق نيندازند. با وجود اين ميلسپو به موقع مسافرت خود را آغاز كرد. اغتشاشات به اصطلاح «ضد يهودي» سپتامبر 1922، اهميت ويژه‌اي دارد؛ چرا كه بسيار شبيه به اغتشاشات به اصطلاح «ضدبهايي» در جولاي 1924 است كه منجر به قتل ايمبري كنسول آمريكا در تهران شد.
روزهای نوزدهم تا بیست و دوم سپتامبر 1922، شورش‌های ضد یهودی فضای شهر تهران را آشفته ساخت. یکی از کارمندان یهودی سفارت آمريكا مورد ضرب و شتم قرار گرفت و کرنفلد، علی پاشا صالح، مترجم سفارت خانه را برای تحقیق و بررسی موضوع روانه ساخت: «وقتی که مترجم ما به محل حادثه و تجمع مردم رسید، از علت حادثه جویا شد. در همین حین یکی از افسران گماشته قزاق به سمت وی یورش برده و با فحاشی درصدد ضرب و شتم او برآمد؛ که اگر دو تن از سواران ژاندارم سر نمی‌رسیدند مطمئناً مترجم ما به سختی آسیب می‌دید. پس از اینکه [علي] پاشا [صالح] خود را به ژاندارم‌ها معرفی کرد، ژاندارم‌ها او را به محل امنی منتقل کردند؛ اما زمانی که از آنها خواست قزاق خاطی را دستگیر کنند یا حداقل هويت او را كشف كنند، ژاندارم‌ها استنکاف ورزیدند. با این حال وی موفق شد آنها را وادار کند که او را به كميسري ببرند تا قضیه را گزارش دهد، اما حتی در آنجا نیز به وی اجازه ندادند که به عمل مجرمانه نیروی قزاق اشاره کند.» کرنفلد نامه تندی به وزیر خارجه نوشت و اظهار داشت در شهری که 8000 نیروی نظامی مستقر هستند، چنین بی‌قانونی ناخوشایند است: «در همان روز، بعد از ظهر عده‌ای دوباره متعرض شده و حمله دیگری را ترتیب دادند. اما این بار ژاندارم‌ها تیراندازی کرده و جمعیت به سرعت متفرق شد. از آن زمان به بعد ناآرامی مشاهده نمی‌شود. شهر به اوضاع عادی خود بازگشته است.» کرنفلد می‌افزاید: «افسر قزاق خاطی در بیست و سوم سپتامبر دستگیر شده، به جرم خود اعتراف کرد و بدون اینکه در یک دادگاه نظامی رسمی محاکمه شود، به دستور وزیر محکوم به انفصال از کار و شلاق خوردن در محله یهودی‌ها شد. سپس از اینجانب سؤال شد که آیا این کار سفارت‌خانه را راضی می‌کند یا خیر؟ من مقامات مربوطه را متقاعد کردم که وی را تازیانه نزنند، خصوصاً آنها را از اجراي این کار در محله یهودی‌ها منع كردم. بر این اساس، افسر مذکور خلع و از ارتش اخراج شد.» کرنفلد می‌افزاید: «حال به واقعیت این شورش می‌پردازیم. این شورش، طغیان خود به خودی خشم مسلمانان علیه یهودیان نبود، بلکه نقشه بسیار دقیقی بود که رضاخان، وزیر جنگ، برای سرنگون کردن دولت طراحی کرد. این اولین باری نیست که او برای به راه انداختن کودتا دست به کار می‌شود. او خود را مجری کودتای فوریه 1921 می‌داند و به این دلیل همواره به خود می‌بالد. وی همچنین مسبب کناره‌گیری مشیرالدوله، رئیس‌الوزرای اخیر است؛ اما قبل از سرنگونی وی، رضاخان توانست او را وادار سازد مسئولیت بخش مالیات‌های غیرمستقیم را به او واگذار کند، در نتیجه موفق شد منبع مالی کاملاً مجزایی از وزارت مالیه برای صیانت از ارتش خود دست و پا کند. از زمان روی کار آمدن قوام‌السلطنه، وزیر جنگ از هر فشار ممکنی بهره می‌گیرد تا فرماندهی ژاندارمری تهران را نیز که همچنان تحت کنترل وزارت داخله است، از آن خود کند و بدین ترتیب فرماندهی تمام نیروهای نظامی را در دست گرفته و حمایت همه‌جانبه و تفکیک‌ناپذیر آنها را برای خود تضمین کند. اما تلاش‌های وی تاکنون نتیجه نبخشیده است؛ لذا اسباب نارضایتی و خشم او فراهم آمده است. مسئله دیگری که نارضایتی و خشم او را علیه کابینه و پارلمان فعلی تشدید می‌کند، حضور مستشاران اقتصادی آمريكایی است؛ زیرا با توجه به اختیاراتی که به آنها تفویض شده است، این مستشاران می‌توانند بر عواید و بودجه عمومی کشور نظارت داشته باشند. به همین دلیل وی سر سختانه می‌کوشد دولت را سرنگون سازد. بدون تردید وی مستقیماً در این شورش دست داشته است؛ رضا امیدوار بود که این شورش تا آن حد پیش رود که منجر به سقوط کابینه شود و به او این فرصت را بدهد که نقشه‌های خود را عملی سازد. به همین دلیل قزاق‌ها به جای حفاظت از جان و مال مردم، یا بی‌تفاوت و یا راضی به ناآرامی و اغتشاش هستند. خوشبختانه [این] نقشه او نتیجه نبخشید و عقیم ماند.» کرنفلد سپس می‌افزاید: «تأثیر رضاخان بر امور مملکتی ایران بسیار مضر و خطرناک می‌باشد. وی را بايد محدود و يا به كل در هم شكست اما متأسفانه بریتانیا مخفیانه از او حمایت می‌کند؛ زیرا احساس می‌کند که از طریق وی به راحتی به خواسته‌های خود دست مي‌يابد و حکومت قانونی چنین کارایی برای او ندارد. بر اساس اخبار موثقی که از جانب رئیس‌الوزرا به من رسيده است، زمانی که دولت ایران تصمیم گرفت شماری از مستشاران آمريكایی را به خدمت بگیرد و از این طریق نظام اقتصادی آمريكا را به همکاری با ایران تشویق کند، لرد کرزن به شدت مخالفت کرد. اما بر اساس قرائن موجود من به این نتیجه رسیده‌ام که بریتانیا علی‌رغم تمايلات ظاهري که در این زمینه از خود نشان می‌دهد، در واقع مخالف «درهاي باز» ایران است. از آنجا که بستن درها غیر ممکن است، آنها تلاش می‌کنند هرج و مرج را وارد خانه کنند و محیط آن را ناآرام سازند تا بدین وسیله از ورود دیگران به داخل خانه جلوگیری به عمل آورند. رضاخان ابزار بسیار مفیدی در دست ایشان است.» کرنفلد همچنین در مورد بیرحمی رضاخان چنین می‌نویسد: «برای نشان دادن سبعیت و بیرحمی رضاخان، تنها به دو اتفاق که به تازگی رخ داده است، اشاره می‌کنم. چند روز پیش یکی از روزنامه‌های شهر به خود جرأت داد که از وزیر جنگ درخواست کند همانند دیگر وزارت‌خانه‌ها، بودجه خود را به مجلس ارائه کند. رضاخان بلافاصله سردبیر را به دفتر خود فراخواند؛ و شخصاً او را مورد ضرب و شتم قرار داد؛ چند عدد از دندان‌های او را شکست و در نهایت او را به زندان انداخت. یکی از اتباع آمريكایی که شاهد عینی این ماجرا بود، این رفتار خشونت‌آمیز را برای اینجانب نقل کرد. واقعه دیگری که پرده از شخصیت رضاخان برمی‌دارد، توسط وزیرمختار بلژیک به اطلاع من رسید. یکی از افسران قزاق نزد مأمور بلژیکی وزارت ماليه آمده و به دستور وزیر جنگ، 3000 تومان پول نقد درخواست می کند. مأمور بلژیکی اعتراض کرده و به افسر قزاق می گوید که از پذیرش قبض او معذور است مگر اینکه به امضای وزیر مالیه برسد. اما افسر قزاق او را مورد ضرب و شتم قرار داده و در اتاق را به روی او قفل کرده و تا زمانی که به زور وجه مورد نظر را می‌گیرد، او را در اتاق حبس می‌کند.» دو سال بعد از این «شورش‌ها»، ایمبری، معاون کنسول‌گری، به این نتیجه می‌رسد که بدون تردید بریتانیا عامل اصلی این حوادث بوده است: «اینکه بریتانیا زمینه ساز اصلی شورش علیه یهودیان بوده است، بر کسی پوشیده نیست و من حتی بر این عقیده‌ام که خود شخص وزيرمختار [آمريكا]‌ نيز اين نظر را تأييد مي‌كند.» اندکی پس از ناآرامي‌ها، نمايندگان مجلس کوشیدند از شرّ رضاخان خلاص شوند که به نتیجه نرسیدند؛ این اولین تلاش از کوشش‌های فراوانی بود که در این زمینه صورت پذیرفت.

منبع:مجد، محمدقلي، از قاجار به پهلوي ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، بهار 1389 ، ص 224 تا 232

این مطلب تاکنون 3279 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir