ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 110   دي ماه 1393
 

 
 

 
 
   شماره 110   دي ماه 1393


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
سندی از ماجراجویی انگلیسی ها در شمال عراق

منتخب‌الدوله كنسول وقت ايران در بغداد روز چهارم تیر 1301 در شرحي كه به وزارت امور خارجه فرستاد با توضيح فعاليت‌هاي انگليس پس از جنگ جهاني اول در منطقه كردستان، بركشيدن شيخ محمود برزنجي در سليمانيه، تحريك سيدطه و تسليح و تطميع او و نيز حمايت از اقدامات اسماعيل‌آقا سيميتقو در ايران را تحركاتي دانست كه با انديشه سياسيون انگليسي صورت مي‌گيرد و علت اصلي آن نيز مشغول كردن کردها از طریق تحریک آنها و توزیع اسلحه میان آنان به بهانه اعطای استقلال است. در واقع بذر نفاق و تجزیه طلبی و جدایی خواهی در مناطق شمالی عراق توسط انگلیسی ها در این منطقه کاشته شد . نظر به اهميت نامه منتخب‌الدوله كنسول وقت ايران در بغداد متن كامل آن را با هم مي‌خوانيم :
اسناد وزارت امور خارجه 2 و 1 و 0/8 ـ 11ـ47ـ1301 - انگليسیها پس از فتح بغداد تقريباً يك سال طول كشيد تا عثمانيها را به كلي از خاك عراق عرب خارج كرده و استيلاي تمام پيدا كردند، ولي تصرف كردستان چون براي آنها خيلي مشكل بود. براي اينكه آنجا را هم به تصرف درآورند هيچ تدبيري به نظر آنها نرسيد جز اينكه اهالي آنجا را به كلمة استقلال فريب دهند. اين بود كه از راه سياست داخل شده و براي اطمينان و جلب قلوب آنها شيخ محمود نوادة كاكا احمد را كه از سادات برزنجي و مركز آنها در سليمانيه و در آنجا صاحب تكيه و خود كاكا احمد هم در آنجا مدفون است و تمام رئوس و عشاير اكراد به خصوص اكراد نواحي سليمانيه اين خانواده را فوق‌العاده احترام مي‌كرده و در واقع اجاق دانسته يك نوع پرستش مي‌كردند [وارد عرصه كردند]. براي رفع شبهه كه اكراد مطمئن شوند انگليسیها طرفدار استقلال‌اند شيخ محمود مشاراليه را حاكم سليمانيه معين كردند و نويد پادشاهي به او دادند و ماهي بيست و پنج هزار روپيه هم براي او تخصيص نموده و زباني وعده دادند تمام كردستان تا خانقين و [ناخوانا] در تصرف ايشان باشد و از همان روز بناي تلقينات را به آنها گذاردند كه كردستان عثماني و ايران بايد هر دو متحد و متفق بوده و در تحت حاكميت و سلطنت يك سلطان از خود اكراد اداره شود. در اوايل كار شيخ محمود فريب خورده و بنا به تحريكات انگليسیها تخم استقلال را در خاك عثماني و ايران پاشيد همين كه انگليسیها توانستند كه با تمام طوايف مستقيماً مراوده كنند آن وقت پيشرفت كار شيخ‌محمود را مخل سياست خود دانسته و درصدد برآمدند كه او را از ميان بردارند و اقل كاري كه كردند از ماهي 25 هزار روپيه حقوق او پنج‌هزار روپيه كم كردند و بعد از چند ماه پنج‌هزار روپيه ديگر كسر كرده و حقوق او را به پانزده هزار روپيه رساندند و از طرف ديگر عشاير و ايلات كردستان را كه همه به شيخ محمود بيعت كرده بودند اغوا كرده يك يك افراد مجزا شدند و كار به جايي رسيد كه سيد احمد افندي نماينده شيخ محمود را كه براي حاضر شدن در مجلس اتفاق ملل به اروپا روانه شده بود در بيروت توقيف كرده و نگذاردند به محل مقصود برسد و چون خود انگليسیها تا اندازه‌اي قوت گرفته و اطمينان حاصل كرده بودند به شيخ محمود اظهار نمودند كه عشاير به رياست شما مايل نيستند و شما فقط حاكم سليمانيه خواهيد بود.
شيخ محمود هم نكته را فهميده در مقام زد و خورد برآمد و بالاخره مغلوب و اسير شده او را به هندوستان بردند و هفت ماه قبل او را به كويت آوردند و فعلاً در كويت است و پس از اين اقدام اداره را خودشان به دست گرفته و اول كاري كه كردند سيد طاها نوادة شيخ عبيدالله را به بغداد طلبيده و تعليمات لازمه را به او داده با پانزده هزار ليره روانه كردستان آذربايجان كردند كه به اتفاق اسمعيل آقا سيميتقو القائات و دسايس انگليس را در آنجا به كار ببرند و به كردستان ايران آمده اكراد را تحريك و اغوا كنند و بابابكرآقا رئيس ايل پشت‌در كه عشاير مامش و مانگو و گويان هم جزو آنها است هميشه به بغداد آمده و براي عشاير اسلحه و قورخانه مي‌برد و براي همين خدمت ماهي 18هزار روپيه مواجب مي‌گيرد و خودش با عشايرش به عينه مثل سربازهاي انگليس هستند و براي استقلال كردستان در تحت حمايت انگليس كوشش مي‌نمايند. عجالتاً از راه سليمانيه و حتي از راه گويان و قوره‌تو به صورت مال‌التجاره متصل اسلحه و قورخانه براي توزيع به اكراد و عشاير سرحدي حمل مي‌شود و اين ترتيبات هم در تحت اداره صاحب‌منصبان انگليس كه خودشان را به اسم مأمورين نفت‌قصر معرفي كرده‌اند اداره مي‌شود و رئيس آنها ماژور گرينهاوس است كه هميشه در ميان عشاير گوران و كلهر و كردستان و غيره در گردش است و اگر وضع به همين ترتيب بماند كار روز به روز سخت‌ شده و براي ايران عاقبت خيلي وخيمي خواهد داشت و لازم است كه هر چه زودتر از طرف اولياي امور در جلوگيري از پيش‌آمدهاي ناگوار اقدام و علاج واقعه قبل از وقوع بشود و البته بر خاطر اولياي امور واضح است كه مقصود انگلیسيها از اين تحركات و اقدامات اين است كه حكومات صغيره تشكيل داده و همه در تحت رياست و نظارت خودشان باشند و غرض آنها در مقدمه كردستان هم اين است كه مي‌خواهند اكراد عثماني را مشغول كنند كه نتوانند با عراقيها متفق شده به آنها كمك نمايند و خودشان از اين مشغوليت و غفلت آنها استفاده نموده مقاصد و آمال خودشان را در عراق عرب اجرا نمايند. براي استحضار خاطر مبارك عرض نمود - منتخب‌الدوله

منبع:هدایت الله بهبودی ، روزشمار تاریخ معاصر ایران ، ج 2 ، مدخل چهارم تیر 1301 ، ص192 و 193

این مطلب تاکنون 3491 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir