هر يك از گوشهاي فرا رفتيم | كنستانتين پادشاه سابق يونان از جمله كساني بود كه با شاه حشر و نشر داشت و حتي با او هم به نوشهر ميآمد و هم به سن موريتس. او دوست خانوادگي خانواده سلطنتي ايران به شمار ميرفت ديد و بازديدهايش منحصراً با هدف وقت گذراني صورت نميگرفت بلكه قصد انتفاع و استفاده هم در بين بود . او از موقعيتش براي كسب و كار و تجارت وراستش را بخواهيد نوعي دلالي استفاده ميكرد و شاه به دولت توصيه ميكرد كه در بعضي از خريدهايش از خارج، پادشاه يونان را هم دخيل سازند و در حقيقت او به عنوان نماينده بعضي از كمپانيها دنبال بازاريابي در ايران بود. از جمله زماني در نظر داشت اسلحه سبك به گارد شاهنشاهي بفروشد كه فروخت. حتي يكبار از داخل كفشش اسلحه كوچكي به عنوان نمونه درآورد و كلي در مورد فوايد آن بازار گرمي كرد و ظاهراًً هم بالاخره توانست از همين نوع اسلحه مقداري به گارد شاهنشاهي بفروشد. تعداد 3000 كاميون هم در زمان وزارت راه شهرستاني خريده شده كه معامله توسط علينقي اسدي انجام گرفت و همين پادشاه يونان در آن دست داشت و سود كلاني بدست آورد.
همسر كنستانتين هم اغلب با او بود. يك بار در يكي از سفرهاي پادشاه يونان به سن موريتس گفتگويي بين ما گذشت كه هيچ وقت آنرا از ياد نميبرم:
به گمانم سال 1352 بود و آن مقارن ايامي بود كه تحولات سياسي يونان و روي كار آمدن سرهنگها وحوادثي كه در آن كشور روي داده بود منجر به كنار گذاشتن پادشاه شده بود. بعد از اين حوادث، روزي در سن موريتس دوتائي با هم حرف ميزديم و عجبا كه من او را سرزنش ميكردم كه خيلي راحت و به آساني از تاج و تختش گذشته است و به او ميگفتم كه اگر همچو اتفاقي در ايران بيفتد ما ميمانيم و مبارزه ميكنيم و تا پاي جان هم پيش ميرويم. هيهات كه آن موقع اصلاً به مخيلهام هم نميگذشت كه وقتي در ايران اتفاقي بيفتد، همچنان كه در سال 1357 افتاد، ما خيلي زود جا ميزنيم و آن حرفي كه آن روز من به پادشاه سابق يونان درباره ايستادگي خودمان و شاه زدم و در حقيقت حرف نادرستي بودكه بطلان آن در عمل هم ثابت شد و در سال واقعه همگان، حتي خود شاه، «هر يك از گوشهاي فرا رفتيم»! منبع:احمدعلي مسعود انصاري ، پس از سقوط ، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، ص 93 تا 95 این مطلب تاکنون 3924 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|