پاسخ تند امام خميني راجع به مجاهدين خلق | حجت الاسلام و المسلمين سيد رضا برقعي مجاهدين خلق در آغاز در ميان مبارزين و حتي بعضي از مقامات فعلي ايران محبوبيت داشتند. چنان كه يكي از همين آقايان در نامه اي براي امام، آنها را حافظان قرآن، قاريان نهج البلاغه و سمبل مبارزه معرفي كرده بود. بالاخره زماني فرا رسيد كه حنيف نژاد و عده اي ديگر از يارانش دستگير شده و در شرف اعدام قرار گرفتند. از قضاي روزگار، من به همراه عده اي از دوستان در بيروني منزل امام نشسته بوديم كه يكي از دوستان كه از طرفداران سازمان مجاهدين خلق بود، آمد و گفت كه از آقا وقت گرفته ام و مي خواهم به خدمتشان برسم. من و يكي ديگر از دوستان نيز فرصت را غنيمت شمرده و به همراه او به خدمت امام وارد شديم. او از آن بزرگوار درخواست كرد كه: آقا در مورد حنيف نژاد و ياران كه در شرف اعدام هستند، اظهار نظر و اعلاميه اي بدهيد تا ان شاء الله رژيم تخفيفي به آنها بدهد.
امام فرمودند: من تصميم ندارم كه در مورد اين آقايان صحبتي بنمايم.
او گفت: در اين شرايط حساس، تمام مردم ايران چشمشان به نجف است و از شما توقع اظهار نظر دارند. مسلما صحبت شما در نجات آنها موثر خواهد شد.
فرمودند: من با مطالعه تصميم گرفتم كه نسبت به اين آقايان چيزي نگويم.
گفت: آقا شما راجع به حاج شيخ نصر الله خلخالي و نقش آنچناني نيز ندارد! نامه داده ايد كه ايشان وكيل من است تا دولت عراق ايشان را اذيت نكند ولي راجع به اين جوانهايي كه جانشان را كف دست گرفته و به ميدان مجاهده آمده اند، چيزي نمي گوييد؟!
فرمودند: حاج شيخ نصر الله خلخالي وكيل من است و بخاطر من گرفتار شده بود. ايشان رفيق چهل ساله من است اين چه مساله اي دارد كه شما بگوييد كه چرا براي ايشان نوشتم! و نسبت به اين آقايان نمي نويسم! من اگر بنا بود موضعي بگيرم موضع مخالف مي گرفتم.
گفت: يعني نسبت به اين جوانهايي كه در اين شرايط اختناق با رژيم پهلوي مبارزه مي كنند، موضع مخالف مي گرفتيد؟!
امام به تندي فرمودند: من مبارزه اي را كه كمونيست مي كند، قبول ندارم. من از جريان فكري منحرف حمايت نمي كنم.
او گفت: آقا از كجا مي دانيد؟! به شما گزارش بد داده اند.
امام در حالي كه به كتابي كه روي ميز اشاره مي كردند، فرمودند: گزارش بد كدام است. مگر اين كتاب را شما براي من نياورده ايد؟ اين كتاب بغير از آن كلمه «به نام خدا» بقيه اش همه مباني «مائو» است. شما نمي فهميد، اين افكار التقاطي است كه اين ها كار ما را عقب انداخته اند، نهضت را عقب انداختند.
امام در اين جا صحبت را تمام كردند. من و دوستم كه به همراه آن آقا به خدمت ايشان رسيده بوديم، ديديم كه كلاه سر ما رفته است و از همه جا بي خبر همراه او شده ايم. به اين خاطر ما نشستيم تا اينكه آن شخص از خدمت امام مرخص شد. پس از رفتن او، به آقا عرض كرديم كه: خدا شاهد است ما براي اين مسائل نيامده بوديم. ما در بيروني نشسته بوديم كه اين آقا خواستند شرفياب شوند و ما هم خواستيم از فرصت استفاده كرده و زيارتي بكنيم.
امام فرمودند: اينها معلومات ندارند و اسلام را وارونه معرفي مي كنند.
منبع:کتاب «خاطرات نجف» چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی این مطلب تاکنون 4140 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|