راي اعتماد به زور اسلحه ! | در مرداد 1303 دولت رضاخان رئيس الوزرا توسط جناح افليت مجلس استيضاح شد ولي در جلسه استيضاح ظاهرا هيچيك از اعضاي اقليت حضور نداشت در نتيجه دولت به اتفاق آرا راي اعتماد مجدد گرفت . اما فرداي راي اعتماد اعضاي هيات دولت به دستور رضاخان استعفا دادند و بلافاصله كابينه جديدي شكل گرفت . در مورد علت آن استيضاح و دليل عدم شكت استيضاح كنندگان و همچنين ماهيت دولت جديد ، از سوي وزير مختار آمريكا و همچنين كاردار آن كشور طي دو نوبت ، دو گزارش به وزارت خارجه آمريكا ارسال شده كه خواندني است :
کرنفلد وزير مختار آمريكا در 31 جولای 1924 (نهم مرداد 1303)در تلگرام خود چنین مینویسد: «به دنبال اعلام حکومت نظامی، دولت در تاریخ 29 جولای 1924 (هفتم مرداد 1303) با توجه به اتهامات زیر استیضاح شد: بیکفایتی در سیاست داخلی و خارجی، تخطی از قانون اساسی و بیتوجهی به مجلس، عدم بازگرداندن اموالی که ارتش از سران عشایر و دیگران به یغما برده است.» قرار بر این شد که دولت روز 5 آگوست پاسخ خود را ارائه کند: «بسیاری بر این عقیدهاند که دولت باز هم رأی اعتماد میگیرد.» منظور از اموالی که در بالا ذکر شد، اموالي است كه در ماههای می تا ژوئن 1924 از عشایر لرستان و کردستان به غارت رفت. در 19 آگوست 1924 (28 مرداد1303) ، از 91 نفر نماینده حاضر در مجلس، همه 91 نفر به دولت رأی اعتماد دادند.
البته با توجه به اظهاراتی که در ادامه از موری نقل میکنیم، نتیجه دیگری انتظار نمیرفت. «والاس اسميت موري» كاردار آمريكا در تهران قضیه را چنین تشریح میکند: «پس از قتل کنسولیار ایمبری ( در 27 تير 1303) و اعلام حکومت نظامی در تهران، مدرس مدعی شد که دولت با استفاده از این موقعیت و اعلام حکومت نظامی فقط در صدد است كه مخالفان خود را سرکوب کند و بسیاری از آنها را نیز تبعید کرده است. از آنجا كه مدرس یکی از نمایندگان مجلس است و دولت حق دستگیری هیچ یک از نمایندگان را ندارد، دولت با تمام قوا میکوشد از نفوذ وی بر مردم بکاهد. به دستور سردارسپه عدهاي قزاق رو به روی خانه مدرس مستقر شدهاند و تمام کسانی را که سعی میکنند وارد خانه وی شوند، دستگیر میشوند. بالاخره در 19 آگوست مدرس تصمیم گرفت دولت را استیضاح و چنانچه ممکن شود، آن را سرنگون کند. یکبار دیگر عدة زيادي در باغهای صحن مجلس گرد هم آمدند و مشتاقانه به انتظار ورود نمایندگان و نتیجه استیضاح نشستند. هنگام ورود رهبر بزرگ جناح مخالف، شماری از نظامیان مستقر در اطراف مجلس تلاش کردند که با ایجاد ناآرامی جمعیت را بشورانند و گفته میشود که با این کار سعی داشتند مدرس را زیر دست و پای مردم لگدکوب و له کنند. اما دوستان فداکار، جان او را نجات داده و مدرس با سختی فراوان خود را به بالكن مشرف بر ميدان رساند. هواداران و نظامیان حاضر شعار میدادند «زنده باد سردارسپه! زنده باد جمهوری»؛ در مقابل مدرس نیز با صدایی طنینانداز و سرشار از دلاوری شعار میداد «مرده باد سردارسپه! مرده باد جمهوری! زنده باد مدرس!». به منظور ارعاب نمایندگان مجلس و گرفتن رأی اعتماد از ایشان در صورت استیضاح دولت، شایع شد که عوامل سردارسپه بدون کسب اجازه از انتظامات مجلس در تمام راهروها و دالانهای مجلس مستقر شده و سلاحهای خود را نیز مخفیانه وارد ساختمان مجلس کردهاند. هنگامی که این مسئله بر انتظامات مجلس آشکار گردید، ارباب کیخسرو، نماینده زرتشتيان، فوراً مسئله را به مؤتمنالملک، رئیس مجلس، اطلاع داد؛ که مسلماً وی در آن موقعیت نمیتوانست امنیت و سلامت جان نمایندگان را تضمین کند. این حیله کارگر افتاد و نمایندگان اقلیت همگی به اتفاق اعتصاب کرده در نتیجه نمایندگان باقی مانده به اتفاق آرا، به رئیسالوزرا «رأی اعتماد» دادند و پس از آن نمایندگان جناحهای مختلف به وی تبریک گفتند. این رویداد تجربه تلخی برای مدرس بود و به علاوه پيرمرد بيچاره در راه خانه مورد ضرب و شتم قرار گرفت؛ كه در نتيجه وي و همفكرانش در جناح اقلیت برای مدتی از شرکت در جلسات مجلس خودداري كردند.»
در 23 آگوست 1924، تنها یک روز پس از صدور رأی اعتماد، تمام وزرای رضا به غیر از یک نفر، استعفا دادند. کرنفلد این حوادث را چنین گزارش میکند: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که استعفای این وزرا به شیوهای خاص و غریب صورت گرفت. یکشنبه صبح، 23 آگوست، اعضای کابینه برای برگزاری نشستی در ساعت 8 صبح، گرد هم آمدند. پس از اینکه وزرا به مدت سه ساعت به انتظار رئیسالوزرا نشستند، پيشخدمت وی وارد شد و یادداشتهایی به تمام وزرا داد و تنها كسي كه یادداشتی دریافت نکرد ذكاءالملك، وزير خارجه، بود. در این یادداشت از اعضای کابینه خواسته شده بود که فوراً استعفا دهند. به نظر نمیرسید که هیچیک از ایشان از علت ماجرا باخبر باشد؛ چرا که چند روز پیش نمایندگان مجلس به اتفاق آرا به دولت رأی اعتماد دادند. ذکاءالملک، وزیر خارجه نیز روز بعد پيشنهاد كرد او نيز استعفا دهد؛ اما چون وی همچنان مهرهای کارآمد به حساب میآمد، کاملاً روشن بود که استعفای وی پذیرفته نمیشود.» 31 آگوست 1924 کابینه جدید معرفی شد. موری بر طرفداری شدید این کابینه از بریتانیا تأکید میکند. مشارالملک به عنوان وزیر خارجه جدید برگزیده شد؛ در حالی که مدیرالملک، «که وفاداری او به سفارت بریتانیا و منافع این کشور در ایران، غیرقابل انکار است»، نامزد تصدی وزارت مالیه گردید. اما روسها با انتخاب وی مخالفت کرده و فروغی جایگزین او شد: «از دید دکتر میلسپو، ذکاءالملک بر دیگران رجحان دارد؛ چرا که او هیچ چیز در مورد امور مالی نمیداند، بنابراین علاقهای هم ندارد که در کار مستشاران دخالت کند.» مشارالدوله، وزیر جدید وزارت معارف، مدتی فرمانداری عربستان [خوزستان] را بر عهده داشت. این استان «جزء مناطق تحت نفوذ بریتانیاست. بسیاری از مردم بر این باورند که او نیز به شدت به انگلیسیها وابسته است.» سرداراسعد بختیاری، وزیر پست و تلگراف، یکی دیگر از وزرایی بود که «انتظار میرفت تمنیات و خواستههای انگلیسیها را برآورده سازد.» رضاخان، محمود انصاری را جایگزین امیر اقتدار 53 ساله کرد. امیر اقتدار درجه امیرلشکری را یدک میکشید و متصدی وزارت داخله بود. انصاری در سال 1922 فرماندار نظامی تهران و در سالهای 24-1923 فرماندار اصفهان بود و در آوریل 1924 وزارت پست و تلگراف بر عهدهاش گذاشته شد: «وی از نزدیکترین دوستان رئیسالوزرا است و به نظر میرسد مشاور سیاسی مورد اعتماد وی نیز به شمار میرود.» تنها تیمورتاش، وزیر فوايد عامه و ادیبالسلطنه، وزیر عدليه، آشکارا به عنوان طرفداران بریتانیا شناخته نميشوند. منبع:دكتر محمد قلي مجد ، از قاجار به پهلوي ، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ، ص 300 تا 302 این مطلب تاکنون 3833 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|