تيمور تاش به روايت دكتر قاسم غني | دكتر قاسم غني از ديپلماتهاي عصر پهلوي اول و دوم در كتاب خاطرات خود مي نويسد : مرحوم تيمورتاش دو سه ضعف اساسي داشت : فوق العاده عياش و شهوتران بود ، شهوتران به حد افراط . وقتي چشمش به زني ميافتاد گويي تمام وجود و حواسش متوجه به چنگ آوردن آن زن بود و به چنگ هم مي آورد زيرا تمام عوامل فتح زن در او جمع بود . از زيبايي و سحر بيان و انواع لطائف و دلبري ها به اضافه سخا و كرم و از همه مهمتر مقام و حيثيت اجتماعي كه از عوامل مهم تسليم زن است . تيمورتاش در عالم مستي از هيچ زني نميگذشت ، سفيد و سياه ، خوب و بد براي او يكسان بود و زن را زود زود عوض مي كرد . تيمورتاش فوقالعاده آزادي طلب بود . البته محرك آن همه آزادي طلبي و اباحه گري بعد از همه عوامل ظاهري و الفاظ و عبارات ، به همان حس شهوتراني او برمي گشت . هركس شكي در مباحث فرويد دارد تيمورتاش مشكلات علمي او را برطرف ميسازد . اين غريزه همه حيات او بود . حياتش ، فعاليتش ، فكرش ، علمش ، هوشش ، همه و همه تابع همان غريزه بود . از ديگر نقايص و ضعفهاي تيمورتاش اعتياد شديد او به الكل بود . تيمورتاش به حد افراط مشروب ميخورد . او قمارباز قهاري بود و دنيا و زندگي را قماري بيش نميدانست . زن ، جامه ، مال ، فرزند ، زمين ، آسمان ، شغل ، حيثيت ، همه برايش قمار بود. قمارهاي كلان و طولاني او معروف است . تيمورتاش فوق العاده عجول بود ، در هيچ كاري مقتضيات زمان و مكان و غرائب و ظرافتهاي احوال را در نظر نميگرفت . باالفطره مستبد و خودخواه بود . اطميناني بيش از حد به خودش داشت و شديداً مغرور بود .منبع:غني ، قاسم ، يادداشتهاي دكتر قاسم غني ، به كوشش سيروس غني ، تهران ، نشر زوار ، 1367 ، جلد 1 صفحه 167 و 168 این مطلب تاکنون 3989 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|