جان استمپل : شاه مجري هوسهاي آمريكا بود ! | همزمان با ورود قواي متفقين به ايران، از اوايل دهة 1320، آمريكاييها نيز به ايران گسيل شدند. عبدالرضا هوشنگ مهدوي در اين باره ميگويد:
«به محض اينكه سربازان آمريكايي در اواخر 1320 به منظور فرستادن محمولههاي جنگي به شوروي وارد خاك ايران شدند، توجه ايالات متحده به ايران جلب گرديد. حتي در شهريور 1321 وسايل اعمال نفوذ بر دولت ايران، در سفارت آمريكا در تهران مورد بررسي قرار گرفت.در يكي از گزارشهاي سفارت، از به مصلحت بودن گمارده شدن فوري آمريكاييان در مواضع استراتژيك دولت ايران و بخصوص لزوم اعزام يك هيأت نظامي به منظور نظارت و در صورت امكان، خنثي كردن هرگونه توطئه داخلي در ارتش ايران، سخن رفته بود. هيأتهاي امريكايي، مقاماتي را در وزارتخانههاي دارايي، كشور و جنگ احراز كردند. به موجب موافقت نامهاي كه در آبان 1322 با دولت آمريكا امضا شد، به رئيس هيئت مستشاران نظامي آمريكايي كه تحت فرماندهي وزارت جنگ ايالات متحده باقي مانده بود، اجازة دسترسي به كليه پروندهها، مكاتبات و طرحهاي مربوط به اداره ارتش كه احتياج داشت، داده شده بود. همچنين از اختيار بازجويي، احضار و تحقيق از هر يك از كارمندان ارتش در اموري كه او را در اجراي وظايفش ياري ميداد برخوردار بود و حق پيشنهاد انتصاب، ترفيع، تنزل درجه، انتقال يا اخراج افسران ارتش را به شاه داشت.» 1
منصور رفيعزاده كه رياست ساواك در امريكا را به عهده داشت،در اين باره ميگويد:
«البته سفارت امريكا درتهران به عنوان مركزي براي جاسوسي و تماس گسترده با شخصيتهاي سياسي و به اصطلاح ملي فعاليت ميكرد. اصل چهار ترومن،گروه صلح، گروه تسليح اخلاقي، مؤسسه فرانكلين، انجمن ايران و امريكا، كنسولگريهاي تبريز و شيراز و ... همه و همه كارشان جاسوسي و جمعآوري اطلاعات و جذب افراد مستعد و كارآمد براي منافع آمريكا و نهايتاً سلطة آمريكا در منطقه بود.»2
و جان . استمپل (استاد ارشد در دانشکده دیپلماسی و روابط بینالملل در دانشگاه کنتاکی ایالات متحده) در خصوص تسلط آمريكا بر ايران، مينويسد:
«در سال 1977[1356] شاه،آن قدر به ايالات متحده نزديك شده بود كه به نظر ميآمد بيشتر براي مقاصد آمريكا فعاليت ميكند تا هدفهاي ايران. آنان كه پرداختن بيش از حد به ارتش را غير ضرور ميدانستند، ميپرسيدند كه چرا بايد چنين باشد؟ پاسخ مخالفين اين بود كه: شاه دست نشانده بندهوار مجري هوسهاي امپرياليسم آمريكاست. شاه در جاهطلبيهاي منطقهاي، ديگر توجهي به مصالح و منافع كشور خود نداشت.» 3
و اسدالله علم در اين باره مينويسد:
«شاه گفت: پنجشنبه گذشته سفير شوروي اجازه خواست كه هواپيماهايشان در راه بغداد و دمشق، از قلمرو هوايي ايران عبور كنند. وقتي اين تقاضا را رد كردم، خواست كه حداقل به ايرفلوت اجازه داده شود كه قطعات يدكي به بغداد حمل كند. چون ايرفلوت يك خط هوايي غير نظامي است، من با اين تقاضا موافقت كردم. حالا در اين فكرم كه آيا بايد به امريكاييها اطلاع بدهم يا نه. پاسخ دادم كه اگر او امريكاييها را دوست تلقي ميكند قطعاً بايد به آنها اطلاع داده شود، در غير اين صورت، اين موضوع حاكي از تغيير اساسي در سياست خارجي ماست. به من چراغ سبز داد كه سفير امريكا را مطلع سازم.» 4
آن چه باعث شد كه تا اين نقل قولها به عنوان «مشت، نمونة خروار» در بالا آورده شود، سندي است كه در ذيل به مطالعه آن خواهيد نشست. در اين سند به نقش امريكا در تغيير دولت ايران اشاره شده است.
در ضمن اين كه، خوانندگان محترم را به مطالعه اين سند، دعوت مينماييم، تقاضا منديم تا به يك سند حاشيهاي نيز كه در پي آمده است، توجه داشته باشند:
سند اصل گزارش:
شماره : 607/300 تاريخ: 10/9/44
موضوع: وضع دولت
در حال حاضر وضع دولت از نظرداخلي و بخصوص وضع آقاي هويدا نخستوزير از نظر افكار عمومي و مردم بسيار خوب ميباشد و عصباني كردن مردم كه در گذشته وجود داشت به كلي از بين رفته و هر روز كه ميگذرد دولت آقاي هويدا [و] وضع او ثابتتر ميشود. اخيراً پس از چند ماه در بعضي از محافل مجدداً شايع شده كه آقاي دكتر آموزگار رئيس دولت ميشود و دولت غيرحزبي تشكيل ميدهد. بين وزراء كابينه اختلاف وود دارد و دكتر آموزگار وزير دارايي و دكتر عاليخاني وزير اقتصاد و دكتر هدايتي وزير آموزش و پروش با آقاي هويدا شروع به مخالفت نموده مشغول تدارك براي تشكيل دولت آينده هستند و به اعضاي حزب مردم و فراكسيون پارلماني آن نزديك شده و ارتباطات محرمانهاي دارند و اخيراً هم در اثر توصيه آقاي كيهان يغمائي نماينده مجلس شوراي ملي وزير آموزش و پرورش مير هاشمي مدير كل سابق بازرسي آن وزراتخانه را كه در زمان وزارت دكتر جهانشاهي به علت سوء استفاده و دزديهاي زياد منتظر خدمت شده بود به رياست شوراي عالي اداري گمارده است و در بقيه انتصابات نيز نظر نمايندگان حزب مردم را از هر جهت رعايت ميكند كه شايد بتوانند با جلب نظر آنها از كمكشان استفاده كنند.
نظريه منبع: آنچه مسلم است با رفت و آمدهاي زياد گروههاي آمريكايي و ديپلماتهاي آمريكايي به ايران تصميمي در مورد دولت آينده ايران اتخاذ نشده و اگر قرار باشد دولت نيز تغيير كند در بهار آينده صورت خواهد گرفت كه مطالعات آمريكاييها تمام شده باشد.
سند اول:
تاريخ: 19/5/44
شماره: 8/300
موضوع: دكتر احمد روستائيان
دكتر روستائيان مدير كل سابق سپاه دانش به يكي از دوستان خود گفته است ظرف 10 روزي كه در رامسر بودم اغلب رجالشناسي ايران براي گذراندن تعطيلات به رامسر آمده بودند. از يكي از آنها شنيدم كه درباره نخستوزير آينده ميگفت با آمدن يك پيك سياسي از كشورهاي متحد آمريكا مقامات امريكايي به شاهنشاه فشار آوردهاند كه بايستي دكتر اميني نخستوزير پيشين، رياست دولت را عهدهدار شود ولي شاهنشاه با انتخاب مجدد نامبرده مخالفت نموده و فرمودهاند كه مقامات آمريكايي 3 نفر را معرفي كنند تا از بين آنها يك نفر انتخاب شود.
همچنين گفته شده از طرف مقامات آمريكايي به دكتر اميني توصيه گرديده مشغول ايجاد يك جمعيت شود و نامبرده هم وسيله دوستان خود بدون اينكه نامي از وي برده شود فعاليتهايي را به منظور تشكيل جمعيتي شروع كرده است.
نظريه: به مأمور مربوطه آموزش لازم داده شد نام رجال سياسي ايران كه مطالب فوق را اظهار داشته تعيين و سعي نمايند اطلاعات جامعتري از جمعيت جديد دكتر اميني كسب نموده و گزارش نمايد.
--------------------------
پينويس:
1ـ صحنههايي از تاريخ معاصر ايران، ص 315.
2ـ خاطرات منصور رفيعزاده، ص 35.
3ـ درون انقلاب ايران، ص 115.
4ـ گفتگوهاي من با شاه، ج 2، ص 514.
منبع:ماهنامه «گزارش تاريخ» سال هشتم، شماره 90، آبان 1384 این مطلب تاکنون 3283 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|