سابقه فراماسونري در ايران | سازمان فراماسونري از طريق هند به ايران راه يافت و دستگاه عظيم فراماسونري انگليس شبكه گستردهاي در ايران پيدا كرد. ايران گذشته از اين كه بازار خوبي براي تجارت انگليس بود كليد دروازه هند نيز به شمار ميرفت و نفوذ انگليس از طريق همان شبكه در اين منطقه مستحكم گرديد، دوران قاجار انگليسها را مسلط ساخت و دوران پهلوي بر آن تسلط افزود. اكثر رجال سياسي و دولت مردان ايران در دو قرن گذشته پيوسته با اين شبكه مربوط بوده و گاهي مسير نهضتهاي مردمي را هم برحسب خواست خود تغيير دادهاند. مثلاً در جريان مشروطيت آزاديخواهان را براي رسيدن به هدف، به بست نشستن در سفارت انگليس تشويق نمودند.
فراماسوني هميشه كوشيده است اقليتهاي مذهبي را تحريك كند و مسأله ايجاد نمايد. حكومتهاي استعماري انگليس سعي بر اين داشتند عوامل خود را به صورت مجريان صديقي در پستهاي حساس قرار بدهند و گاهي هم در چندين ده سال در چهره مردان ملي ذخيره نمايند. سياست فراماسونري هيچگاه در مورد ايران نقش نيكخواهانه و اصلاحطلبانه نداشته بلكه فريب و تزوير، اساس كار بوده تا ملت را در عقب ماندگي و بيخبري نگهدارد. بسياري از ايرانيان كه در دوران قاجار به انگلستان وارد شدند آموزشهاي ماسوني يافتند و در جهت مخالف خواست تودههاي مردم قرار گرفتند. براي مثال در انقلاب مشروطيت كه ريشه و نهاد يك انقلاب مردمي داشت و بيترديد بازتاب دهها سال خشونت، ظلم و ستم بود، همين فراماسونرها در مرحله حساسي از آن، ابتكار عمل را به دست گرفته با اجراي نقش پيشوا و گرداننده مسير اصلي را به نفع خود منحرف ساختند. در قضيه ملي شدن نفت هم بالأخره فراماسونري مبارزات ملت را از مسير اصلي خارج ساخت. اولاً هر لژ بايد با اجازه اين لژ بزرگ تشكيل شود، ثانياً هر عضو بايد به معمار بزرگ جهان عقيده داشته باشد، ثالثاً زنها حق عضويت ندارند، رابعاً در مسائل مذهبي و سياسي نبايد وارد شوند! (چه خوب به صورت اصل قرار دادهاند) و مراسم و ضوابط فراماسوني را رعايت كنند.
«ميرزا ملكم خان، ناظمالدوله ارمني» را اولين مؤسس لژ فراماسوني در ايران ذكر كردهاند او فرزند «ميرزايعقوب» مترجم سفارت روس بوده، و درباره وي نوشتهاند كه سراسر زندگي براي انگلستان جاسوسي كرده است. ملكم در سن ده سالگي به فرانسه رفت ضمن تحصيل عضو فراماسون شد و در سال 1268 ه. ش، به ايران برگشت و فراموشخانه را تشكيل داد. در مورد ملكم دو نظر متضاد وجود دارد بعضي او را متقلب، شارلاتان، بيايمان و كلاهبردار و دستهاي او را صديق، مبارز و آزاديخواه مينامند. ميرزا ملكم روزنامه «قانون»را منتشر ساخت.
جامع آدميّت دنباله فراموشخانه ميرزاملكم خان به شمار ميرود كه در حدود زمان به توپ بستن مجلس تأسيس شد و از اعضاي آن «فروغي»، «سيد نصرالله تقوي» و «مصدق السلطنه» را نام بردهاند. يكي از همكاران ملكم، «ميرزا عباسقلي خان» بود كه در روزنامه «قانون» به او كمك ميكرد و جامع آدميت را بنا نهاد. بنيان فلسفه سياسي جامع آدميت را بر مشروطيت و محدوديّت نيروي شاه و انفصال قواي سلطنت نوشتهاند. جاذبه آدميت در آن تاريخ به آن حد بوده كه محمَّدعلي شاه هم به عضويت آن درآمد و به جاي پنج تومان حق عضويت هزار اشرفي به صندوق جمعيت كمك كرد. با اين تركيب اعضاء كه نوشتهاند معلوم نيست جمعيت آدميت در خدمت مشروطه! بوده است يا استبداد.
يكي از اسناد انتشار يافته دلالت دارد بر اين كه «عباسقلي خان» مؤسس آدميت نقش درجه اولي را با كمك جمعي ديگر در برپايي نفاق و اختلاف بازي كرده و با نشر اعلانات اتهاماتي را متوجه افراد مينمودهاند. تحقيقات بيشتري كه به عمل آمده حكايت از آن دارد كه وزير مختار انگليس در سال 1901 م، نامهاي به انگلستان نوشته و از يك شبكه فراماسوني در ايران نام برده كه شايد مقدم بر لژ ملكم بوده است و مؤسس آن را «ميرزامحسنخان مشيرالدوله» قيد كردهاند. در اسناد پراكنده دوره قاجار از بسياري از رجال آن عهد نام برده شده كه عضويت فراماسون داشتهاند.
لژ بيداري ايرانيان با اجازه شرق اعظم فرانسه و شوراي عالي ماسوني فرانسه در سال 1907 م، در ايران تشكيل شده و مؤسس آن را اديب الممالك فراهاني ذكر كردهاند. از گردانندگان آن سيد حسن تقيزاده و ذكاءالملك فروغي را نام بردهاند. مسأله فراماسوني در تمام جهان با رازداري همراه است و لژهاي فراماسون براي حفظ اسرار مقررات شديدي وضع كردهاند. اعدام مجازات كساني است كه اسرار را فاش كنند. در نظامنامه لژ بيداري ايران تحت عنوان مجازات افشاي سرّ چنين آمده «اگر برادري مرتكب اين گناه عظيم شد قول و شرف خود را باخته و بر ضد قسمهاي خود رفتار كرده و از درجه انسانيت ساقط است لژ به او به نظر حيوان درنده مينگرد و برادران ماسوني در اخذ انتقام فرداً فرد عمل خواهند نمود».
نخستين فراماسوني كه به جرم خيانت و افشاء سرّ غياباً در لژ ماسوني محاكمه و به اعدام محكوم شده «موقرالسلطنه» بوده است. در فرانسه نيز داستان وزير ناپلئون كه به علّت افشاي اسرار به قتل رسيد معروف است.
«موريس لوپاژ» ميگويد: «هدف سازمان فراماسونري عبارت است از تزكيه نفس از راه خدمت به مردم و به جامعهاي كه در آن زندگي مينمايند طبق شعار آزادي، مساوات و برادري». و چه خوب در ايران برابر اين شعار عمل كردهاند! گويا اين شعار درست عكس اعمال و هدفهاي آنان بوده است. «سعيد نفيسي» هم در اين مورد مطلبي دارد، وي ميگويد: در ايران از روز نخست با مردمي كه اصل و نسب درستي نداشتهاند و از مال جهان جز دلي هويپرست و طبيعتي جاهطلب چيزي به آنها نرسيده گروهگروه از اين افراد را پر و بال دادند آنها كه با وسائل طبيعي و به نيروي ذاتي هرگز نميتوانستند به جايي برسند بهترين وسيله را اين ديدند كه به اين دستگاه (فراماسونري) وارد شوند و خدمت كنند، و به آرزوي مادي و معنوي خود برسند. ماسونها هميشه در همه جاي جهان در پي مردم متوسط و كوتهنظر بودهاند و اساس كار فراماسونها در هر زمان و در هر كشوري بهرهجويي و بهرهيابي از مردم بوده است. وي سپس به تشريح چگونگي عضويت در فراماسون پرداخته است.
نويسنده تاريخ «تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس» ميگويد: از آن روزي كه عنوان فراماسون در اين مملكت پيدا شد و محفل سرّي آنها به اشاره لندن تشكيل گرديد بدبختي و سيهروزي ملت ايران نيز شروع شده است انگليسيها اين محافل را نه تنها در ايران بلكه در بسياري از ممالك افريقا و آسيا داشتهاند. مأمورين رسمي دولت انگليس ديگر در اين ممالك غريبه نبودند، برادران دلباخته آزادي زيادي داشتند كه انگليسيها را دوست ميداشتند و همين كه با هم روبرو ميشدند يكديگر را ميشناختند و كمك لازم را ميكردند.
تا زمان انقلاب اسلامي ايران به طور كامل سرزمين ما تحت نفوذ اين تشكيلات مخفي وابسته به بيگانه بوده است چنان كه «شريف امامي» نخست وزيري كه براي ايفاي نقش در روزهاي سرنگوني رژيم سلطنت ظاهر گرديد و چنين نقشي را يك بار در سال 1339 ه. ش، با موفقيت انجام داده بود، برابر اسناد كشف شده بزرگ استاد يك لژ فراماسونري در ايران بوده است.
بعد از پيروزي انقلاب يكي از مخفي گاههاي مهم ماسوني كه مركز عمليات لژ استاد اعظم شريف امامي بود كشف گرديد و ليستي از اسامي فراماسونهاي مربوط به اين لژ انتشار يافت و كتابي خلاصه با عنوان «فراماسون» در فروردين سال 1358 ه. ش منتشر شد در اين كتاب با توجه به اسناد به دست آمده از ريشههاي فراماسوني در زمان ناصر الدين شاه به بعد و تسلطي كه اين گروه وابسته تاكنون در شكل نخست وزيري، وزارت، وكالت و ساير مشاغل حساس داشتهاند، از شرايط عضويت ابزار، البسه ماسيوني و دليل رغبت يهوديان به آن پرده برميدارد اطلاعاتي نيز از ارتباط شاه مخلوع و تشكيل لژ پهلوي و عضويت اولين مرتبه يك زن در آن و مراحل فراماسوني توأم با عكسهائي از تشكيلات آنان در اختيار ميگذارد.
منبع: تاريخ سياسي معاصر ايران، دكتر سيد جمالالدين مدني، دفتر انتشارات اسلامي، 1387، ج اول، ص 80 تا 87. این مطلب تاکنون 4848 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|