ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 71   مهر ماه 1390
 

 
 

 
 
   شماره 71   مهر ماه 1390


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
شاهنامه شاهنشاهي !

برگزاري جشن هزاره فردوسي و كنگره مستشرقان در تهران از جمله اقدامات فرهنگي عصر رضاشاه پهلوي بود . اين اقدام كه بازتاب جهاني پيدا كرد به مناسبت هزارمين سال ولادت « ابوالقاسم فردوسي طوسي » با دعوت از مستشرقان جهان در مهر ماه سال 1313 برگزار گرديد .
اولين جلسه كنگره در تهران توسط محمد علي فروغي ( ذكاء الملك ) كارش را آغاز كرد و به مدت هشت روز ادامه يافت . مرحله پاياني آن با حضور رضاشاه در مشهد ادامه يافت و با افتتاح آرامگاه فردوسي به پايان رسيد .
علاقه فروغي به شاهنامه فردوسي بي دليل نبوده است . او بخش مهمي از وقت خود را براي شاهنامه صرف كرد و به تنظيم خلاصه دوجلدي و منتخب يك جلدي آن پرداخت . تلاش فروغي و شاگردان و پيروان مكتب او باعث شد تا شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسي طوسي به كتاب مقدس ايدئولوژي شاهنشاهي بدل گردد. اين اقدام با اين هدف صورت گرفت كه فرهنگ ملي كشور به فرهنگ شاهنشاهي تبديل ، و ابزاري براي طرد فرهنگ اسلامي شود .
فردوسي كتاب خود را « ستم نامه عزل شاهان » و « دردنامه بي گناهان » مي خواند كه در اشعار زير منعكس است :
نگه كن كه اين نامه تا جاودان / درفشي بود بر سر بخردان
بماند بسي روزگاران چنين / كه خوانند هركس بَرو آفرين
ستم نامه عزل شاهان بود / چو درد دل بي گناهان بود
استفاده جهت دار از فردوسي و اشعار او ، كاربرد متملقانه آن و حتي تحريف فردوسي و جعل ابيات به نام او كار را به ابتذال كشاند . نمونه اين ابتذال ، ابيات زير است كه در يادنامه فردوسي ( انجمن آثار ملي ، تهران 1349 ) به چاپ رسيده است :
چو كودك لب از شير مادر بشست / محمدرضاشاه گويد نخست !
اگر همدم شه بود فرّهي / فرح زايد از فرّ شاهنشهي !
شهنشاه ، بانوي فرخ نژاد / كه شاهنشهش تاج برسرنهاد
به سرتاسرگيتي از غرب و شرق/ درخشيد فرّش به كردار برق !
راستي فردوسي كه بيش از هزار سال با زمان محمد رضا پهلوي فاصله داشت ، چطور اين اشعار را سروده است ؟! اين ابتذال مرحوم « ملك الشعراي بهار » را به اعتراض واداشت :
« ... اشعار بي پدر و مادر را كنار هم قرار داده اند و اسم آن را شاهنامه گذاشته اند . بنده وقتي مي گويم اين شعر مال فردوسي نيست ، مي گويند تو وطن پرست نيستي ... آقا اين وضع زندگي نيست ... افرادي مي خواهند احساسات وطن پرستي مردم را بدين وسيله تحريك كنند و بالا بياورند . هرچه دلشان خواست در آن مي گنجانند و هرچه در آن گنجانيده شده قبول مي كنند و مي گويند اين شاهنامه ملت ايران است ... » ( ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، فردوست ، ج 2 صص 42 و 43 )

منبع:تاريخ تهاجم فرهنگي غرب ، نقش روشنفكران وابسته ، محمدعلي فروغي ، موسسه فرهنگي قدر ولايت ، 1377 ، ص 45 تا 47

این مطلب تاکنون 3720 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir