ريشهيابي اقبال جهاني به مطالعه تاريخ معاصر ايران | از پيروزي انقلاب اسلامي تا امروز توجه و اقبال ايرانيان و به ويژه جوانان به مطالعه و شناخت و بررسي تاريخ معاصر به نحو چشمگيري رو به افزايش و گسترش داشته است تا حدي كه ميتوان گفت توجه به تاريخ و تاريخنويسي و به ويژه اقبال به مطالعه و شناخت تاريخ معاصر در ايران هرگز تا اين حد نبوده است. كساني كه در حوادث تاريخ معاصر نقش داشتهاند، به نگارش و انتشار خاطرات خويش در داخل و خارج از كشور همت گماشتند. آثار بسياري از مورخان، گزارشگران و خاطرهنويسان غربي درباره تاريخ معاصر ترجمه و چاپ شده است. از ايرانيان و خارجيان بسياري به تأليف آثاري در زمينه تاريخ معاصر ايران به صورت عمومي يا تخصصي برخاستهاند و آثارشان را در دسترس مشتاقان گذاشتهاند. متون تاريخ معاصر با اقبال و استقبال وسيع و گسترده كتابخوانان روبهرو شده است. تيراژ بالا و تنوع چشمگير عناوين و منظر و ديدگاهها، كثرت ديدگاهها و بحثهائي كه درباره كتابهاي تاريخي در ميان مردم و در مطبوعات مطرح ميشود جملگي نشانههايي هستند از اقبال و توجه مردم و كتابخوانان و به ويژه نسل جوان به شناخت تاريخ معاصر كه گسترده و دامنه و كميت و كيفيت آن در ايران بيسابقه است.
اقبال گسترده به شناخت و مطالعه تاريخ معاصر در دوران انقلاب اسلامي و تا امروز را زمينههاي گوناگوني است كه از آن جمله ميتوان به دلايل زير اشاره كرد:
با پيروزي انقلاب اسلامي و شكلگيري جمهوري اسلامي، دوراني تازه در تاريخ معاصر ايران آغاز شد و دوراني كه از انقلاب مشروطه آغاز شده بود در بهمن ماه 1357 به پايان خود رسيد. نظام ستمشاهي و سلسله پهلوي براي هميشه فروريخت و نظامي پديد آمد كه بر بسياري از ارزشهاي نظام پيشين خط بطلان كشيد و ارزشهاي جديدي را جايگزين آن كرد. انقلاب اسلامي، جامعه ايراني را در ابعاد گوناگون سياسي، اقتصادي و فرهنگي دگرگون كرد و در اين نقطه عطف بزرگ، دوراني تازه در سرنوشت ملي و ديني جامعه ما آغاز شد.
همواره گفتهاند كه تاريخ واقعي يك دوران را نميتوان در همان دوران نوشت و آن كس كه به كنكاش تاريخ دورهاي در همان دوران بر ميخيزد با موانعي عبور ناپذير مواجه است. چنين كسي اسناد و مدارك لازم را در اختيار نخواهد داشت، بسياري از حقايق ناگفته و در پرده است و بسياري از حقايق را به دلايل و مصلحتهاي گوناگون نميتوان گفت. حكومتها در جهت حفظ اقتدار خود بسياري از مدارك را از دسترس مورخ دور نگه ميدارند و از او ميخواهند كه تاريخ را چنان روايت كند كه آنان ميپسندند. شاهدان، راويان و مورخان هر دوره، خود در حوادث جاري و روزمره درگيرند و بناگزير از موضعگيريها و درگيريهاي خويش تأثير ميپذيرند و... امّا هنگامي كه دوراني به پايان ميرسد فرصتي فراهم ميآيد كه راويان و مورخان از موضعگيريها و منافع و درگيريها رها شوند و به تاريخ فراتر از شرايط روز چون گذشته سپري شده و نه چون حال نظر كنند، اسناد و مدارك بسياري در دسترس مورخان قرار ميگيرد، ناگفتههايي گفته ميشود، فشار حاكمان براي تحريف تاريخ از بين ميرود، شخصيتهايي كه درگير حوادث دوران سپري شده، بودهاند اغلب به پايان راه خود ميرسند و مجال و فرصت مييابند تا فارغ از شرايط و مصلحتانديشيهاي روزمره و گذرا خاطرات خويش را بيان كنند. مورخان نيز از درگيري و موضعگيري روزمره رها ميشود و امكان آن را مييابد كه در دوران گذشته، چون دوراني سپري شده با بيطرفي بيشتري بنگرد و... اين همه فرصتي بود كه با انقلاب اسلامي فراهم شد. اسناد و مدارك بسياري در دسترس محققان قرار گرفت، بسياري از شخصيتهايي كه در حوادث دوران گذشته نقش داشتند، چه آنان كه در ايران ماندند و چه آنان كه به غرب پناه بردند، خاطرات خويش را نوشتند، آثار گوناگوني ترجمه و چاپ شد و جمهوري اسلامي بر پايه ارزشهاي ديني خود كه به طرح آراء و افكار و ديدگاههاي گوناگون معتقد است مجال آن را فراهم آورد كه كتابهاي تاريخ معاصر با ديدگاههاي گوناگون و حتي معارض با انقلاب اسلامي مانند پاسخ به تاريخ، محمدرضا پهلوي، خاطرات سياسي ايرج اسكندري، خاطرات ثريا اسفندياري، تخت طاووس، فريدون هويدا و... در ايران چاپ و منتشر شود و اين همه اشتياق شناخت تاريخ معاصر را افزايش داد.
انقلاب اسلامي تحولات عظيمي را در جامعه ما پديد آورد. حضور و مشاركت گسترده مردمان در عرصههاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي و در تعيين سرنوشت ملي از ابعاد مهم اين تحول عظيم بود. مشاركت مردمان زمينه عيني و مهمترين انگيزه ارتقاء آگاهي و شعور اجتماعي است و شناخت تاريخي و كنكاش در تاريخ معاصر را ميتوان از نتايج حضور وسيع و گسترده مردم در صحنههاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي تلقي كرد كه به نوبه خود يكي از دلايل اقبال وسيع به مطالعه تاريخ معاصر در ميان كتابخوانان ايراني است.
با انقلاب اسلامي توجه جهانيان به ايران و جمهوري اسلامي افزايش يافت. جمهوري اسلامي مدعي ارائه فرهنگي است كه گرچه در دين اسلام ريشه دارد امّا براي جهانيان تازه و ناشناخته است و در عصر ما كه مقابله فرهنگهايي بزرگ يكي از روندهاي اصلي آن است، عرضه فرهنگي تازه و نو توجه افكار عمومي و جهانيان را بر ميانگيزد. از سوي ديگر با انقلاب اسلامي ميهن ما از كشوري وابسته به آمريكا و غرب به كشوري مستقل و مقتدر تبديل شد كه سياستهاي آن بر جهان امروز تأثيري كارساز دارد. در رژيم ستمشاهي كشور ما به رغم موقعيت مهم استراتژيك و اقتصادي خود در سياست جهاني توجهي را برنميانگيخت، چرا كه مواضع آن در سياست جهاني تابعي از سياستهاي آمريكا بود، امّا پس از انقلاب اسلامي آرزوي ديرينه ايرانيان تحقق يافت و ايران به كشوري مستقل تبديل شد كه با بزرگترين قدرت سلطهگر جهان يعني آمريكا به مبارزه برخاست و در سياست جهاني به كشوري مطرح بدل شد.
از طليعه پيروزي انقلاب تا كنون، كشور ما حوادث بزرگي چون جنگ تحميلي را از سر گذرانده است. طرح فرهنگي نو، موضعگيريهاي مستقل و زيستن در حوادث و بحرانها كشور ما را به كشوري خبرساز در دنيا بدل كرد و توجه جهانيان را به ايران برانگيخت. شناختن ايران به عنوان يك ضرورت در جهان مطرح شد و از آنجا كه هيچ جامعهاي را بدون شناختن تاريخ آن نميتوان شناخت اين امر سبب شد كه محققان بسياري در جهان به مطالعه تاريخ معاصر و فرهنگ اسلامي ايران همت گماشتند و كتب تاريخي در مورد ايران با اقبال جهانيان روبهرو شد. در ايران نيز بسياري از نوشتههاي محققان و گزارشگران غربي حتي آنها كه با انقلاب اسلامي در تضاد بودند، ترجمه و چاپ شد.
سپري شدن يك دوره و آغاز دوراني نو، مشاركت مردم ايران در صحنههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي و در تعيين سرنوشت ملي، توجه روزافزون جهانيان به شناخت فرهنگ و تاريخ ايران، سعه صدر جمهوري اسلامي در چاپ و ترجمه آثاري كه با ديدگاههاي گوناگون به تاريخ معاصر ايران ميپردازند را ميتوان از دلايل و عوامل مهم گسترش روز افزون توجه و اقبال ايرانيان به مطالعه تاريخ معاصر دانست. نظام جمهوري اسلامي به دليل ارزشهاي اعتقادي خود زمينه برخورد آراء و طرح نظريات گوناگون را فراهم آورد. ديدگاههاي گوناگون از فراماسونها و سلطنتطلبان و مدافعان رژيم ستمشاهي تا چپها و مليون، فرصت و مجال آن را يافتند كه خاطرات خود را منتشر كنند و يا به تأليف و انتشار كتابهاي تاريخي بپردازند. دهها كتاب در اين زمينه ترجمه و چاپ شد و حتي آثار شاه و ديگر افراد خاندان پهلوي امكان انتشار يافت. امّا به رغم اين همه، در تاريخنويسي و به ويژه در نگارش تاريخ معاصر ايران هنوز در آغاز راهيم و تا دستيابي به تاريخنويسي مبتني بر ارزشهاي اسلامي راه درازي در پيش داريم.
برگرفته از مقدمه كتاب
« گفت و گو با تاريخ »
این مطلب تاکنون 3436 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|