ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 69   مرداد ماه 1390
 

 
 

 
 
   شماره 69   مرداد ماه 1390


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
ساواك مولود كودتاي 28 مرداد

در 23 اسفند سال 1335 خورشيدي نمايندگان مجلس شوراي ملي قانوني را به تصويب رساندند که منجر به تشکيل ساواک شد. اين سازمان با نظارت مستقيم سرويسهاي اطلاعاتي آمريکا و اسرائيل تشکيل شد .
آمريکا از جنبش هاي ملي ايران به ويژه از حوادث دوران حکومت مصدق و ملي شدن صنعت نفت تجربه تلخي داشت. پس از کودتاي 28 مرداد آمريکايي ها تعريفي جديد از امنيت ملي در ايران ارائه كردند و بر مبناي آن تلاش خود را بر تقويت پايه هاي امنيتي حکومت پهلوي دوچندان نمودند. در اين راستا شاهد شکل گيري ساواک در سال ١٣٣٥ بوديم. قانون تشکيل سازمان اطلاعات و امنيت کشور (ساواک ) در اسفند 1335 به تصويب مجلسين شوراي ملي و سنا و سپس به امضاي شاه رسيد. بر اساس ماده اول قانون مذکور هدف از تاسيس ساواک ، حفاظت از امنيت کشور و جلوگيري از هر گونه توطئه عليه مصالح عمومي کشور بود. ساواک از نظر تشکيلاتي وابسته به نخست وزيري بود و رئيس آن سمت معاونت نخست وزير را داشت و با فرمان شاه منصوب مي شد [1]
ساواک با طرح و برنامه ريزي مستشاران آمريکايي تاسيس شد و تيمور بختيار که تا آن زمان فرمانداري نظامي را بر عهده داشت و نزد مستشاران آمريکايي شاغل در اداره دوم ارتش محبوبيت زيادي بدست آورده بود با نظر آمريکايي ها به رياست ساواک منصوب شد [2] سازماندهي ساواک توسط مستشاران آمريکايي و بر اساس سازماندهي « سيا »[3] انجام گرفت . با اين تفاوت که « سيا » تنها وظيفه بررسي اطلاعات خارجي را بر عهده داشت و وظيفه امنيت داخلي آمريکا بر عهده اف . بي . آي[4] بود اما ساواک هم اطلاعات خارجي و هم امنيت داخلي را در حيطه وظيفه و اختيار خود داشت . در حقيقت ساواک از نظر کارکرد ترکيبي از وظايف دو سازمان « سيا » و اف . بي . آي را بر عهده داشت .
با تاسيس ساواک فعاليت هاي ضد براندازي و ضد جاسوسي از عهده شهرباني خارج شد و اداره کل سوم ساواک مسئول مبارزه با براندازي و اداره کل هشتم آن مسئول عمليات ضد جاسوسي شد. گردآوري اطلاعات غيرنظامي از کشورهاي همسايه و کشورهاي هدف از عهده رکن دوم ستاد ارتش خارج و به اداره کل دوم ساواک محول شد و اداره کل هفتم ساواک مسئول بررسي اينگونه اطلاعات گردآوري شده قرار گرفت [5] ساواك پس از تاسيس رسمي باتوجه به خواست آمريکايي ها اسرائيلي ها وارد مرحله ارتباط وهمکاري با سازمانهاي اطلاعاتي و جاسوسي اين دو كشور موسوم به سيا و موساد گرديد . شدند . اين دو سازمان ماموران ساواک را آموزش مي دادند. ساواک داراي تشکيلات وسيعي بود و از سه قسمت زير تشکيل يافته بود :
١ ـ اداره کل يکم : در راس اين اداره رئيس ساواک قرار داشت و شامل بخش هاي کارگزيني ، ارتباط و مخابرات ، عمليات سري ، بخش تشريفات ، مشاوران و بازرسان و دبيرخانه بود.
٢ ـ اداره کل دوم : کار اين شعبه کسب اطلاعات در خارج از کشور بود و با ستاد ارتش همکاري داشت .
٣ ـ اداره کل سوم : اين شعبه به کميته شهرت داشت و مسئوليت حفظ امنيت داخلي کشور را به عهده داشت . کميته مرکب از نمايندگان ارتش ، شهرباني و ژاندارمري بود.
با اين همه ساواک در برنامه ريزي اعلام نشده خود براي اهداف زير به وجود آمده بود :
الف ) تامين امنيت منافع آمريکا و رژيم استبدادي شاه و سرکوب مردم ناراضي . اين سرکوب نه تنها از طريق کشتار ، شکنجه ، زندان ، تبعيد ، احضار و ممنوع کردن اجتماعات انجام مي گرفت ، بلکه از راه هايي چون خبرچيني ، پرونده سازي ، دخالت در زندگي شخصي افراد ، توطئه چيني و ايجاد اختناق در محيط کار و زندگي صورت مي گرفت و توسعه مي يافت.
ب ) اشاعه فرهنگ استعماري و سرکوب فرهنگ مذهبي و ملي مردم
اشاعه فرهنگ نو استعماري از طريق ايجاد سازمانهايي كه گاه به طور مستقيم از طريق شبكه هاي جاسوسي صورت مي گرفت. مانند انجمن هاي دوستي ايران و آمريکا ، ايران و انگليس ، سپاهيان صلح ، ميسيون هاي مذهبي ، کلوپ هاي مختلف ، کنفرانس هاي علمي که بودجه آن از طريق بنيادهاي خصوصي و گاه ازطريق ساواک تامين مي شد. اين سازمان با در دست داشتن راديو ، تلويزيون ، اداره هنرهاي زيبا ، سازمان هدايت جوانان ، کاخ جوانان ، بنگاه هاي تعاوني روستايي ، سازمان هاي دولتي دانشجويي به اشاعه فرهنگ استعماري مي پرداخت . همکاري ساواک با سازمان هاي جاسوسي بيگانه براي توطئه ، خرابکاري ، پرونده سازي ، تربيت گروه هاي ضدچريكي ، و مبارزه با نقشه هاي کودتا بود. همکاري ساواک با پليس در کشورهاي خارجي و روابط با سازمان هاي جاسوسي آن ها به منظور پرونده سازي براي دانشجويان مبارز خارج از کشور و توطئه عليه آنان و سازمان هاي آن ها بود.
پس از برکناري بختيار رياست ساواک بر عهده پاکروان قرار گرفت و حسين فردوست با عنوان قائم مقام ساواک وارد آن سازمان شد. در اين دوره ماموران ساواک توسط يکي از اساتيد سازمان جاسوسي اسرائيل (موساد) تحت آموزش « بازجويي » قرار گرفتند. به نظر سيا، نقش اصلي که ساواک بايد ايفا ميکرد حفظ ثبات کشور بود[6] رژيم شاه باهدايت آمريکاييها به استفاده از مربيان و متخصصان اسرائيلي اقدام نمود و اسرائيلي ها هم با استفاده از فرصت به دست آمده، ضمن آموزش نيروهاي ساواک، قسمت اعظم اطلاعات خود را درباره کشورهاي عربي از طريق ساواک به دست مي آوردند. فردوست در اين خصوص مي گويد:
«هنگامي که از انگلستان و آمريکا درخواست اسناد ضد براندازي کردم، صلاحشان نبود که بفرستند و مي خواستند که ساواک وابسته و متکي به اسرائيل باشد ».
وي همچنين اشاره ميکند:
«... در آغاز، دو يا سه تيم و هر تيم مرکب از ده نفر از ادارات کل عملياتي (دوم، سوم، هشتم) براي آموزش به اسرائيل اعزام شدند. مدت آموزش هر تيم بين يک تا دو سال و نتيجه آموزش، عالي بود».
يکي از مهمترين و اصلي ترين اهداف اسرائيل در امر آموزش و تجهيز امکانات اطلاعاتي کشورهاي گوناگون دست يابي به متحداني تحت سلطه و تشکيل پايگاههاي اطلاعاتي در نقاط مختلف جهان بوده است . اگرچه رژيم صهيونيستي با ارسال تجهيزات تکنولوژيک نظامي اطلاعاتي خود به منافع بيشمار مادي دسترسي پيدا مي کند ولي در واقع اغراض خاص ديگري را پيگيري مي کند. صهيونيست ها با وابسته کردن کشورها آن ها را تحت انقياد خود درآورده و سران آنها را وادار به پذيرش روابط رسمي و شناسائي رژيم غاصب به عنوان يک کشور در عرصه جهاني مي کنند.
يکي از اهداف اساسي اسرائيل ايجاد ارتباط اطلاعاتي و سپس تقويت و گسترش آن در ابعاد سياسي فرهنگي و اقتصادي است . ارتباط اطلاعاتي از جايگاه ويژه اي نزد سران صهيونيستي برخوردار است. امر آموزش و تجهيز نيز سرفصل ارتباط اطلاعاتي اسرائيل با ديگر کشورهاست . اسرائيل تحت پوشش آموزش در بدنه سازمان اطلاعاتي کشورها نفوذ مي کند و آنگاه با گسترش روابط خود در جنبه هاي مختلف فني و فرهنگي نيز رسوخ مي کند. اين شيوه بارها توسط اسرائيل مورد استفاده قرار گرفته است .
« در دهه 1950 و اواسط دهه 1960 آموزش ساواک غالبا به وسيله سازمانهاي اطلاعاتي بين المللي انجام مي شد اما از سال 1966 / 1345 ساواک قادر به آموزش پرسنل خود از لحاظ مباني کار اطلاعاتي بود . اگرچه ماموران ساواک اغلب براي آموزش تخصصي به آمريکا، اسرائيل، انگليس، فرانسه و آلمان مي رفتند و مربياني از اين کشورها گهگاه براي آموزش به ايران مي آمدند [7] .. »
در آن دوران روابط ايران و اسرائيل در سطحي گسترده تر و در قالب ارتباطهاي دوجانبه و سه جانبه ادامه داشت :
« ... بتدريج ساواک در زمينه آموزش به خودکفايي رسيد و اساتيد کافي تربيت شد ولي رابطه با اسرائيل قطع نشد و گاهي از اساتيد اسرائيلي دعوت به عمل مي آمد و گاهي هيئتهاي 5 ـ6 نفره در مواردي که استاد مربوطه نمي توانست به تهران بيايد به اسرائيل اعزام مي شد. ... » [8]
نيروهاي اطلاعاتي کشوري که به آموزش و بازسازي سازمان اطلاعاتي و امنيتي کشور ديگر مبادرت مي کند خواسته يا ناخواسته و در درازمدت مي کوشد سازماني مشابه سازمان خود بازسازي و پرورش دهد. براي نمونه در ابتدا آمريکايي ها با تاسيس « سازمان اطلاعات و امنيت کشور » در صدد برآمدند تا سازمان فوق را عينا شبيه سازمان هاي سيا و اف . بي .آي بازسازي کنند و در راستاي اغراض خود مورد استفاده قرار دهند. اسرائيل پس از حضور در صحنه آموزش و تجهيزات ساواک ساختار آن را به گونه اي مشابه سازمان هاي اطلاعاتي خود سامان داد. به عبارت ديگر « سازمان اطلاعات و امنيت کشور » طي يک برنامه ريزي منظم و دقيق به شعبه اي از سازمان هاي جاسوسي اسرائيل تبديل شد. لذا اسرائيل نيز از فرصت حضور در ايران عصر پهلوي ـ به عنوان يک کشور اسلامي و خصوصا شيعه استفاده کرده از آن به عنوان نيرويي متحد و کارامد در پشت سر کشورهاي اسلامي بهره مي گرفت. استخدام نيرو در دوره هاي آموزشي به اسرائيل اختصاص نداشت وکشورهاي ديگر نيز به بهانه آموزش سعي مي کردند نيروهاي مستعد را شناسايي و سپس آنها را به استخدام سازمان مطبوع خويش درآورند. از جمله مي توان به عملکرد سيا در سال هاي اوليه تاسيس ساواک و زمان آموزش توسط کارشناسان آمريکايي در ايران اشاره کرد. سيا در اين دوره مي کوشيد روابط نزديک با ساواک را حفظ کند تا بر فعاليتها و کارآيي ساواک نظارت داشته باشد و با اين هدف تلاشهايي براي به استخدام درآوردن پرسنل ساواک به عضويت سيا انجام مي شد.
مطالب ارائه شده به خوبي گوياي اهداف ايالات متحده از تاسيس ساواک مي باشد. آمريکايي ها با تاسيس ساواک و در ادامه با سوق دادن آن به سمت اسرائيل به دنبال تامين منافع خود بودند . لهذا ترتيباتي را ايجاد نمودند تا با رشد ديکتاتوري محمدرضا پهلوي و حمايتهاي همه جانبه از او به عنوان يکي از مزدوران خود در خاورميانه و از بين بردن آزادي مردم ايران منافع خود رابيش از پيش تثبيت نمايند.
پي نوشت ها:
[1] - پيترآوري تاريخ معاصر ايران ج 3 ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي عطايي چاپ دوم 1371 بخش ضمايم ص 90
[2] - حسين فردوست ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ج 1 تهران انتشارات اطلاعات چاپ اول 1370 صص 417 ـ416 و423
[3] - :C . I . ACentral Intelligence Agency
[4] - Federal Bureau of Investigation
[5] - حسين فردوست ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ج 1 تهران انتشارات اطلاعات چاپ اول 1370 ص 494
[6] - کريستين دلانوآ ساواک ترجمه عبدالحسين نيک شهر طرح نو چاپ اول 1371 ص 222
[7] - سياست خارجي امريکا و شاه بناي دولتي دست نشانده در ايران مارک . ج . گازيوروسکي ; ترجمه : فريدون فاطمي نشر مرکز تهران 1371 ص .204
[8] - ظهور و سقوط سلطنت پهلوي موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ج 1 ص .445
اميد وقوفي

این مطلب تاکنون 4577 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir