پوششهای سخیف برای توجیه یک سرکوب خونین | القیسی اهل لبنان» با ارزهای معادل یک میلیون تومان روز ۱۱ خرداد در فرودگاه مهرآباد دستگیر شده و در بازجویی اعتراف کرده بود که این پول ها را برای مخالفان حکومت شاه آورده است، از کجا؟ پاکروان اسم از جمال عبدالناصر نبرد ولی با تبلیغاتی که پیش از این در مورد ارتباط روحانیون ناراضی با دولت مصر شده بود نظر خواننده بیانیه به سمت مورد نظر طراحان این نقش جذب میگردید. در اطلاعیه پاکروان با ذکر جزئیاتی چون چگونگی گرفتن اعتراف و نام بردن از افراد دست اندرکار توضیح این پولها تلاش شده بود اصل موضوع باور پذیر جلوه داده شود.(11)
نکته جالب آنکه همه این اقدامات از بالا سر اداره هشتم ساواک اداره ضدجاسوسی که مسئولیت مستقیم تعقیب کشف و رسیدگی به این نوع حوادث را داشت انجام شده بود. سرتیپ منوچهر هاشمی رئیس اداره هشتم ساواک پس از آگاهی از این پرونده پیگیر موضوع شد و خیلی زود دانست که با آزار و تهدید و شاید شکنجه فرد دستگیر شده او را وادار به اعتراف دروغ کردهاند و پول منتقل شده به ایران برای داد و ستد با «نقرهچی» یکی از بازرگانان مشهور جواهر در تهران است که پیش از این بارها با لبنان بده بستان داشته است هاشمی زیر بار این پرونده ساختگی نرفت و در دیدار با حسین فردوست قائم مقام ریاست ساواک گفت که از امضای پرونده برای ارسال به دادرسی ارتش خودداری میکند.(12) کارکه به اینجا رسید طراحان نقشه با توجه به اینکه آن را در معرض افکار عمومی قرار داده بنا بر تکذیب نداشتند، از خیر و شر افزودن این اتهام به پرونده آیتالله خمینی گذشتند. در اینجا باید به تیر حکومتی دیگری که به سنگ آیتالله خمینی خورد اشاره کرد قرار هیئت حاکمه برای دستگیری آقای خمینی روز شنبه ۱۸ خرداد بود. اگر سخنرانی عصر عاشورا هم ایراد نمی گردید بازداشت رهبر نهضت در روز تعیین شده قطعی بود. حتی برای پیشگیری از پیامدهایی چون هم صدایی دو شهر قم و مشهد، مقرر بود آقای سید حسن قمی نیز همان روز در مشهد بازداشت گردد اما تاریخ این تصمیم پس از سخنرانی ۱۳ خرداد، دهم محرم آقای خمینی جلو کشیده شد.(13)
نقشه کشان طرح ورود پول خارجی، طرح دیگری هم داشتند تا آیت الله خمینی را غیر از پذیرش پول دولت مصر، همدست تیمور بختیار نخستین رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور و در این زمان از مغضوبان شماره یک حکومت شاه که در خارج از کشور به سر میبرد بنمایاند. روز ۱۳ خرداد (شاید ۱۲ خرداد درست باشد) سید احمد طباطبایی قمی به دیدار آیتالله خمینی رفته بود و ضمن بد گویی از حاکمان وقت از او خواسته بود از سخنرانی روز عاشورا در مدرسه فیضیه صرف نظر کند و آن را تا روز اربعین عقب بیاندازد. این را هم اضافه کرده بود که دوستان و هواداران تیمور بختیار آمادگی خود را برای همراهی با روحانیت اعلام کردند. حالات و پاسخ آقای خمینی از زبان مامور ویژه ساواک شنیدنی است. موقعی که اسم بختیار به میان میآید خمینی عصبانی شده با صدای بلند میگوید از خانه من بیرون برو. تو میخواهی جامعه روحانیت با این دولت و با این سلطنت بجنگند که بختیار و رسوا و معلوم الحال که نیمی از فساد امروز کشور زیر سر او بوده به جای دولت بنشیند و یا رئیس جمهور شود. ما صحیح است که با این دولت مخالفیم ولی مبارزه را برای افرادی نظیر بختیار نمیکنیم که اصلاً پایبند به هیچ دین و مسلکی نیست. ناراحتی و عصبانیت خمینی به درجهای بود که چند نفر از حاضرین از طباطبایی درخواست میکنند بهتر است از آنجا خارج شود.(14)
پینوشت:
1 – روزنامه اطلاعات 15 خرداد 1342 ص 16
2 – همان، 18 خرداد 1342، ص 15
3 – همان، 19 خرداد 1342، ص 1 و 4
4 – قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 2، ص 243
5 – همان، ص 286
6 – همان، ص 409
7 - همان، ص 311
8 – روزنامه اطلاعات 19 خرداد 1342 ص 13
9 - همان، 20 خرداد، ص 1
10 - همان، 23 خرداد، ص 13
11 - همان، 25 خرداد، ص 13
12 – هاشمی، منوچهر، داوری – سخنی در کارنامه ساواک، لندن، انتشارات ارس، 1373 ش، صص 368 تا 373
13 – متن کامل مذاکرات هیئت دولت در 15 خرداد 1342 – اسناد فاشنشدهای از قیام خومیم 15 خرداد، تهران، دفتر هیئت دولت و روابط عمومی نخستوزیری، ص 22
14 – اسناد ساواک، گزارش اطلاعات داخلی، سند شماره 9295/312، مورخ 20/4/42
منبع: هدایتالله بهبودی، الف لام خمینی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان 1396، صص 325 - 329
|
|
|