گزارش كاردار فرانسه از هفدهمين سال حكومت رضاشاه | كاردار سفارت فرانسه در تهران در 23 ارديبهشت 1317، در هفدهمين سال حكومت و سيزدهمين سال سلطنت رضاشاه گزارشي به وزارت خارجه كشورش ارسال كرده و در آن ديدگاه خود را نسبت به عملكرد رضاشاه بيان كرده است. با هم اين گزارش كوتاه را ميخوانيم:
تهران – 13 ماه مه 1938 – شماره 62
جناب آقاي وزير امور خارجه – پاريس
شاه وارد سيزدهمين سال سلطنت خود شده ولي در حقيقت هفده سال است كه ارادة او بر اين مملكت حاكم است. در واقع اواخر ماه فوريه سال 1921 رضاخان افسر قزاق تهران را متصرف شد و مرد موردنظر خويش را به قدرت رساند. چهار سال حكومت در شرق براي يك ديكتاتور دوراني طولاني است. بين فوريه 1921 و دسامبر 1925 يعني از وقت دستيابي به قدرت تا بالا رفتن از تخت سلطنت، رضاخان يك شخصيت دستنيافتني نبود و ميشد با او بگفت و شنود نشست نه مثل حالا. او با هيأتهاي خارجي رفت و آمد داشت و به جهانگردان نامي وقت ملاقات شخصي ميداد. در ماه ژوئيه سال 1925، سردارسپه به هموطن ما آقاي «موريس پرنو» اظهاراتي كرده بود كه اين روزنامهنويس آن را در كتاب خويش به نام «در آسياي مسلمان» منتشر شده در سال 1924 نقل نموده است: «همه مساعي دولت من مصروف اين خواهد شد كه از ايران يك كشور صنعتي ساخته شود تا بتوانيم اقتصاد ملي خود را عمدتاً بر صنايع استوار كنيم.»
اگر سري به كارخانهها و مراكز صنعتي مهم بزنيم، بيشتر شباهت ايران به روسيه به چشم خواهد خورد... بررسي اجمالي در اين كارخانهها مبين آن است كه اگر كارگران هر كارخانه ميتوانند به دستمزدي بين 15 تا 18 ريال هر روز دست يابند، متوسط دستمزد روزانه براي مردان به زحمت به 8 ريال و براي زنان به 3 تا 4 ريال ميرسد. دستمزد بچهها كه به تعداد زياد در صنعت قاليبافي مشغولند فقط يك يا دو ريال است...
من قبول ندارم شاه بتواند در راه معقولي قدم بگذارد. در هفتاد و يك سالگي نيست كه مرد بتواند به اشتباهات خود پي ببرد، به خصوص اگر اين مرد يك بدوي واجد احساس «خود كمبيني»؛ باشد كه هرگز نخواسته با تمدن غرب برخورد داشته باشد. به علاوه از هفده سال پيش قدرت نامحدود و اطرافيان متملق كه ميان آنها چند وزيرمختار خارجي هم هست، بيشتر به اين حالت كمك كرده است. ايران را به پنج بليه گرفتار ساخته: مالاريا – سيفليس – ترياك – حصبه و شبه حصبه و اسهال. من اين بيماريها را بر اساس اهميت در اينجا طبقهبندي كردهام... استعمال ترياك كه خود شاه نيز سرمشقي از اين بابت شد، طبقه كارگر و به ويژه زحمتكشان را فراگرفته و مشكل مهم در اين نيست كه هنرمندان و كارگران به استعمال آن مبتلا شدهاند، بلكه اين آفت به كودكان و خردسالان نيز سرايت كرده كه نرخ فوقالعاده مرگهاي بچگي (70 تا 80 درصد به هنگام زايمان) ناشي از آنست...
در طي سفر اخير كه به جنوب ايران داشتم نام «جمهوري» را شنيدم، من خيال نميكنم اين سيستم حكومت بتواند مناسب ايران باشد، يا دست كم فعلاً. يك توطئه نظامي فرضاً كه موفق هم باشد در دور كردن سلسله سلطنتي دچار ترديد خواهد شد. اين توطئه ميتواند شاه و وليعهد را كه چون پدرش نامحبوب است كنار بگذارد و يا آنها را نابود كند ولي احتمالاً يك شاهزاده جوان را بر تخت خواهد نشاند كه نايبالسلطنهاي به تمشيت امور بپردازد...
كاردار: پيير هانري دولابلانش ته
منبع: قزاق – عصر رضاشاه پهلوي بر اساس اسناد وزارت خارجه فرانسه
محمود پورشالچي، انتشارات مرواريد، 1384، ص 789
این مطلب تاکنون 3474 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|