به بهانه سالگرد مداخله آمریکا در طبس 75 سال دخالت آمریکا در ایران | تحميل قانون كاپيتولاسيون و تحقير ملت بزرگ ايران
يكى از اقدامات تحقيرآميز دولت امريكا عليه ملت ايران، فشار بر حكومت وابسته شاه براى تصويب لايحه اعطاى مصونيت قضايى به اتباع امريكايى، در مجلس شوراى ملى ايران بود. به موجب اين لايحه، كه «كاپيتولاسيون » نام داشت، دستگاه قضايى ايران حق نداشت هيچ يك از مستشاران، نظاميان، كارمندان و كاركنان امريكايى و نيز خانواده ها و وابستگانشان را (كه در زمان تصويب قانون بالغ بر چهل هزار نفر مى شدند)، تحت پيگرد قانونى قرار دهد. اين لايحه در ايران زمانى به تصويب رسيد كه حتى كشورهاى عقب مانده افريقايى و كشورهاى نيمه مستعمره به آن تن نمى دادند .
لايحه مذكور ابتدا با فشار دولت امريكا در دوران كابينه اسدالله علم و سپس در مجلس شوراى ملى در 13 مهر ماه 1342 به تصويب رسيد و مجلس سنا نيز بر آن صحه گذاشت. در زمان نخست وزيرى حسنعلى منصور، در 21 مهرماه 1343 مجددا اين لايحه به مجلس شوراى ملى برده شد و به تصويب نمايندگان مجلس رسيد . زشتى كاپيتولاسيون به حدى بود كه در سالهاى 1342 و 1343 دولت امريكا و ايران اصرار داشتند كه اين قانون علنى نشود و تا پيش از سخنرانى امام خمينى در چهارم آبان 1343 نيز كسى از آن اطلاع نداشت .
امام خمينى (ره) پس از اطلاع از اصل مصوبه و مفاد آن، در چهارم آبان 1343 طى يك سخنرانى مهم و تاريخى به افشاى آن پرداخت و شاه را به دليل تن دادن به اين قانون ذلت بار سخت مورد سرزنش و نكوهش قرار داد. امام در آن سخنرانى كه منجر به دستگيرى و سپس تبعيد ایشان به تركيه شد، تحميل كاپيتولاسيون بر ملت مظلوم ايران را بزرگترين جنايت امريكا در حق ملت ايران برشمرد.
تقویت ساواک
آمریکا پس از کودتای 28 مرداد نه تنها مشوق رژیم شاه در ایجاد ساواک بود بلکه خود به کمک رژیم صهیونیستی مسئولیت آموزش ماموران ساواک را در زمینه روشهای شکنجه و سرکوب و قلع و قمع مخالفان بر عهده گرفت و در فهرست تامین کنندگان ادوات شکنجه مورد نیاز ساواک قرار گرفت. ساواک به ویژه در سالهای نیمه دوم دهه 1340 و نیمه اول دهه 1350 به یک سازمان مخوف تبدیل شد که آموزههای موساد و سیا را علیه مخالفان رژیم شاه به کار میبست و شاه خود به این ارتباطها و موضوع شکنجه اذعان داشت.
اتحاد با شاه تا زمان انقلاب
امريكايى ها تا آخرين روزهاى حيات سياسى شاه، دست از حمايت وى برنداشتند. آنها حتى پس از اوج گيرى انقلاب اسلامى ايران، در حالى كه ملت ايران از جنايات بى حد و حصر رژيم شاه به تنگ آمده بود و يكپارچه و يكصدا نابودى شاه را فرياد مى كرد، تلاش كردند به هر شكل ممكن، رژيم شاه را پابرجا نگاه دارند. كارتر، يك سال قبل از پيروزى انقلاب اسلامى (دى ماه 1356) با ناديده گرفتن واقعيتهاى جامعه ايرانى، در جريان يك سفر به ايران، اين كشور را «جزيره ثبات » در يكى از آشوبزده ترين نقاط جهان توصيف كرد و بر علاقه خود نسبت به رژيم ديكتاتورى شاه تاکید کرد. وی كه همواره در سخنرانيهاى خود، بر رعايت حقوق بشر و فضاى باز سياسى تاكيد داشت، در برابر جنايات شاه سكوت اختيار مى كرد . در جريان حادثه 17 شهريور 1357 كه هزاران زن و مرد مسلمان به دست مزدوران شاه به شهادت رسيدند، دولت امريكا طى تماس تلفنى با شاه، در حالى كه از عواقب رفتار خشونت بارش در اين روز و اوجگيرى مخالفتها بشدت نگران و مضطرب بود، حمايت كامل خود را از حكومت وى اعلام كرد و در تماسى ديگر، به شاه قول داد كه طى اعلاميه اى به طور جدى از او حمايت خواهد كرد .
حمله نظامى به طبس
پس از ماجراى تسخير لانه جاسوسى در تهران توسط دانشجويان و در پى آن به اسارت درآمدن تعدادى از كاركنان و كارمندان سفارت، كه حيثيت جهانى امريكا را به شدت خدشه دار و ابهت اين ابرقدرت را در هم شكست، امريكايى ها براى حل بحران گروگانگيرى از طريق سياسى، از هر درى كه وارد شدند، ناكام بازگشتند . پيش شرط امام خمينى (ره)براى مذاكره، تحويل شاه معدوم به ايران بود و امريكايى ها به جاى تمكين در برابر خواست ملت بزرگ ايران، در فاز نظامى قدم نهادند . برژينسكى در كتاب توطئه در ايران مى نويسد:
«طرح عمليات نجات را من ابتدا به عنوان آخرين چاره يا يك اقدام اضطرارى در صورت به خطر افتادن جان گروگانها تعقيب مى كردم و به مؤثر بودن عمليات نظامى، نظير محاصره دريايى ايران، تصرف جزيره خارك و حملات هوايى به هدفهايى در داخل خاك ايران، بيشتر اعتقاد داشتم .»
امريكايى ها پس از بررسيهاى فراوان و با اتكا به عناصر ضد انقلاب و وابسته به رژيم شاه، كه همچنان در داخل كشور به توطئه اشتغال داشتند، در حمله نظامى به ايران مصمم شدند و سرانجام، پس از حصول اطمينان از موفقيت در عمليات نظامى، در پنجم ارديبهشت ماه 1359 شبانه تعدادى از نيروهاى آموزش ديده و ويژه خود را توسط پنج فروند بالگرد و هواپيماى پيشرفته امريكايى در يكى از فرودگاه هاى دور افتاده و متروكه، واقع در صحراى طبس پياده كردند تا از آنجا بر اساس برنامه ريزى قبلى و يك زمان بندى دقيق، عمليات نظامى خود را شروع كنند اما در نهايت اعجاب و ناباورى، به امر خداوند، هواپيماها و بالگردهاى پيشرفته امريكايى در دام طوفانى سهمگين از شنهاى طبس گرفتار شدند و بشدت به هم برخورد كردند و ناگهان با انفجارهاى مهيب، طبس به جهنمى هولناك و گورستانى وحشت انگيز براى امريكايى ها تبديل شد و عمليات نظامى امريكا به طور مفتضحانه اى به شكست انجاميد .
كودتاى نوژه
از جمله اقدامات براندازانه امريكا پس از شكست حمله نظامى به طبس، طرح ريزى كودتاى «نوژه » در تيرماه 1359 بود كه قبل از هر اقدامى با شكست مواجه شد . دولت امريكا براى طرح ريزى و اجراى اين كودتا، هزينه هاى سنگينى در نظر گرفته بود . كودتاى نوژه توسط يك ستاد از پاريس به رهبرى شاپور بختيار هدايت مى شد. امريكايى ها براى اجراى موفقيت آميز کودتا، ده ها ميليون دلار و صدها ميليون تومان هزينه كردند. كارشناسان، اين كودتا را از لحاظ تجهيزات نظامى، كه قرار بود از داخل و خارج آن به كار گرفته شود، در تاريخ كودتاهاى جهان بى سابقه مى دانستند . از اين رو، سازمان سیا به موفقيت اين كودتا بى اندازه مطمئن بود. کودتاچیان حتى پيامى را كه پس از كودتا در روز 21 تير 1359 از طريق رسانه ها مى بايست خوانده شود، تهيه كرده بودند! اما به لطف خداوند، قبل از اين كه كودتا وارد فاز اجرايى خود شود، طى يك عمليات بسيار دقيق و موفقيت آميز، كشف شد و تمامى عوامل آن در داخل كشور دستگير شدند .
تحریم اقتصادی
دولت امريكا از اوائل سال 1359 اقدام به محاصره اقتصادى ايران كرد؛ تحریمی که تا امروز ادامه دارد و هر سال با جعل قوانين تحريمى بيشتر، حلقه محاصره آن تنگتر نیز میشود . امريكايى ها يك ماه پس از شروع حصر اقتصادى، به دستور كارتر، تمام اموال و داراييهاى ايران را، كه در مؤسسات مالى و بانكهاى امريكايى نگهدارى مى شدند، مصادره كردند و حسابهاى بانكى ايران را به طور كامل مسدود نمودند. در تداوم اين سياست، دولت امريكا با هدف تضعيف قدرت اقتصادى و مالى ايران و به زانو درآوردن نظام نوپاى اسلامى، سياست «مهار» را در پيش گرفت . در دوران رياست جمهورى ريگان، مجازاتهاى سنگينى براى مؤسسات و شركتهاى امريكايى، كه قصد سرمايه گذارى در بخشهاى نفت و گاز ايران را داشتند، در نظر گرفته شد . دولت امريكا همچنين از تصويب و پرداخت وامها توسط مؤسسات مالى جهانى به ايران جلوگيرى كرد و انتقال فناوريهاى دو منظوره پيشرفته به ايران را در سطح جهانى ممنوع ساخت. با تصويب و اجراى طرح «داماتو» در زمان رياست جمهورى كلينتون، تحريم اقتصادى ايران وارد مرحله نوينى شد. زيرا نه تنها شركتها و مؤسسات امريكايى از هر گونه فعاليت مالى و اقتصادى همچون خريد نفت، انتقال اعتبارات و مبادله ارز، ورود كالا و خدمات ايرانى به امريكا و سرمايه گذارى در توسعه و بازسازى صنايع نفتى ايران محروم شدند، بلكه به موجب آن، شركتهاى غيرامريكايى كه بيش از چهل ميليون دلار در سال در صنايع نفتى ايران سرمايه گذارى میکردند، مشمول تحريمهاى سنگين امريكا قرار مى گرفتند.
اين بار نيز به لطف خداوند و تدبير و درايت رهبر معظم انقلاب و تلاش متخصصان داخلى در تمامى عرصه هاى اقتصادى، على رغم تلاش وسيع امريكا، تحريمها نتيجه عكس داد و امريكاييان را كه در صدد به زانو درآوردن ايران اسلامى بودند، ناكام گذاشت.
تحريك عراق به جنگ عليه ايران
امريكايى ها پس از شكست سنگين در كودتاى «نوژه »، تحركات شديدى را براى ترغيب صدام به جنگ با ايران آغاز كردند . مقامات آمریکایی براى زمینه سازی جهت شروع جنگ عراق علیه ایران سفرهاى محرمانه متعددى به بغداد كردند. صدام كه پس از سقوط شاه، علاقه وافرى به ژاندارمى امريكا در منطقه از خود نشان مى داد، براى تحقق اين رؤيا ، در پى تحركات سياسى امريكايى ها در 31 شهريور 1359 حملات وسيع و گسترده اى را به ايران آغاز نمود و هشت سال تمام، نظام نوپاى جمهورى اسلامى را درگير خطرناكترين و طولانى ترين نبرد پس از جنگ جهانى دوم كرد . هر چند امريكايى ها تاكنون كوشيده اند كه نقش خود را در تحريك صدام براى حمله به ايران كتمان كنند، اما تجهيز صدام به انواع سلاحهاى جديد جنگى و كشتار جمعى و نيز حمايتهاى رسانه اى، سياسى و بين المللى از سوى امريكا و هم پيمانان وى، چيزى نبود که قابل انکار باشد. از اين رو، امريكايى ها در مراحل بعد در مصاحبه ها و یا در خاطرات مکتوب خود به نقش واشنگتن در جنگ عراق علیه ایران اعتراف کردند.
ورود به عرصه جنگ در حمايت از رژيم صدام
دولت امريكا در شرايطى كه ايران به برترى نظامى بر عراق دست يافته بود، حتى مداخله مستقيم نظامى را نيز از نظر دور نداشت . حمايت امريكا از عراق در جنگ، علاوه بر تجهيز تسليحاتى عراق، به حضور نظامى در خليج فارس و سپس درگيرى نظامى رویاروی با ایران نیز منجر شد . حمله به سکوهای نفتی ایران، ناوچه های رزمی و اسکله ها در خلیج فارس نمونه هایی از ورود علنی آمریکا به جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران بود.
انهدام هواپيماى مسافربرى ايران
يكى از اقدامات وحشيانه امريكا در اواخر جنگ تحميلى، كه از عمق خصومت امريكايى ها نسبت به نظام جمهورى اسلامى حكايت مى كند، حمله ناو امريكايى به هواپيماى مسافربرى جمهورى اسلامى ايران در 12 تير ماه 1367بود. اين هواپيما از بندر عباس به مقصد دبى در حرکت بود. در حالى كه هنوز سقف ارتفاع پرواز مورد نظر را به دست نياورده بود، ناگهان بر فراز آبهاى سرزمینی و در حوالى جزيره «هنگام » ، هدف دو فروند موشك قرار گرفت و منهدم شد . در جريان اين حمله غير انسانى، تمامى 290 نفر مسافر و خدمه هواپيما، كه 118 نفر از آنها را فقط زن و كودك تشكيل مى دادند، به شهادت رسيدند. اين موشكها از يك ناو امريكايى مستقر در خليج فارس، موسوم به «وينسنس » كه خود نيز به آبهاى سرزمين ايران تجاوز كرده بود، شليك شدند. سران كاخ سفيد نه تنها بابت اين جنايت از ملت ايران عذرخواهى نكردند، بلكه در اقدامى نفرت انگيز به فرمانده ناو «وينسنس » به خاطر ارتكاب اين جنايت، مدال افتخار نیز دادند .
سازماندهى، هدايت و پشتيبانى نيروهاى ضد انقلاب
پس از پيروزى انقلاب اسلامى، دولت امريكا براى سلطه مجدد بر ايران، كوشيد در كادر مديريت كلان نظام نفوذ كند . اين امر با توجه به تركيب خاص دولت موقت، كه عمدتا از طرفداران ارتباط دوستانه و نزديك با امريكا بودند، كار دشوارى نبود . آمریکاییها تلاش كردند تا جنبشهايى با عنوان «جنبشهاى تجزيه طلبانه » در غرب، جنوب و شمال كشور سازماندهى و عليه نظام تحريك كنند. به همين دليل، نظام جمهورى اسلامى در بخشهايى از كشور همچون كردستان، خوزستان، تركمن صحرا، آذربايجان، سيستان و بلوچستان تا مدتها با چنين جريانهايى درگير بود . علاوه بر اين، سازمان مجاهدین خلق نيز از هنگام ورود به فاز شورشهاى مسلحانه و عمليات تروريستى بسيار وسيع از سال 1360 به بعد، تحت حمايت خاص دولت امريكا قرار گرفتند و امريكا در طول سالهای پس از پيروزى انقلاب، با تقويت و پشتيبانى مادى و معنوى گروه هاى تروريستى، كه به ايجاد رعب و وحشت، گسترش دامنه ناامنى در كشور و حذف شخصيتهاى برجسته نظام انجامیده، سعى كرده جمهورى اسلامى را با يك بحران امنيتى و مديريتى مواجه سازد .
پس از ناكامى مجاهدين نيز امريكايى ها با اعطاى پناهندگى سياسى و در اختيار نهادن امكانات رفاهى، تبليغى و رسانه اى، همواره مزاحمتهايى براى نظام ايجاد كردند. كنگره امريكا رسما براى حمايت از آنان و دیگر براندازان نظام، 20 ميليون دلار تصويب كرد و دو فرستنده پر قدرت به نام «راديو آزادى » و «راديو فردا» را تاسيس نمود و در اختيار آنها قرار داد. دروغگويى امريكا در مبارزه با تروريسم زمانى آشكارتر شد كه امريكايى ها به اين بهانه، عراق را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، اما در مقابل ديدگان جهانيان، پس از تسلط بر عراق، با مجاهدین مستقر در عراق معاهداتى عليه نظام جمهورى اسلامى برقرار كردند كه يك بار ديگر، عدم صداقت آنها را در مبارزه با تروريسم در معرض قضاوت جهانيان قرار داد .
فضاسازى سياسى و تبليغاتى عليه ایران
دولت امريكا، كه از حمايت هشت ساله اش در طول تهاجم عراق و درگيريهاى مستقيم با نيروهاى ايران و ديگر اقدامات تخريبى طرفى نبسته بود، پس از قبول قطعنامه، به جنگ روانى عليه ايران روى آورد و به فضاسازى سياسى و بمباران تبليغاتى شديد عليه ايران پرداخت. از آن به بعد دولت امريكا با طرح مستمر ادعاهايى بى اساس و واهى، همچون «نقض حقوق بشر» در ايران، «حمايت ايران از تروريسم و گروه هاى تروريستى در جهان »، «تلاش ايران براى دستيابى به سلاحهاى كشتار جمعى » (سلاحهاى هسته اى، شيميايى و ميكروبى) و «اختلال در روند صلح خاورميانه » ، كوشيد تا هم نظام جمهورى اسلامى را از لحاظ سياسى منزوى سازد و هم مانع پيشرفت آن در زمينه تكنولوژى هسته اى و فناوريهاى نوين در زمينه هاى فضايى، موشكى و دفاعى شود . هر چند در خلال اين مدت، دانشمندان و مغزهاى مبتكر و خلاق ايرانى در سايه توكل به خدا، اعتماد به نفس و تلاش خستگی ناپذیر خود، به تكنولوژى حساس و ارزشمند هسته اى دست يافتند .
اکنون نیز تمامی تلاش آمریکاییها صرف مبارزه با نقش محوری و سازنده ایران در دو کشور سوریه و عراق در مبارزه با سازمان تروریستی داعش گردیده است.
از سوی دیگر موفقيت ايران در دستيابى به فناورى هسته اى موجب شد تا امريكايى ها بار ديگر يك جنجال بى سابقه و جنگ روانى شديد عليه ايران را متعاقب انعقاد پیمان برجام به راه اندازند. این پیمان به هر دلیل و با هر تحلیلی، آمریکاییها را در برابر ایران اسلامی گستاخ تر و جری تر ساخته است. به یاد آوریم آن جمله پر مغز امام خمینی را که فرمودند: «...فعالانه جلو برویم و اگر یک وقت سستی کنیم، آنها می آیند جلو، اگر یک قدم عقب بگذاریم آنها می آیند جلو، آنها ده قدم می آیند جلو...» - صحیفه ج 15 ص 28
|
|
|