ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 42   ارديبهشت‌ماه 1388
 

 
 

 
 
   شماره 42   ارديبهشت‌ماه 1388


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
نفوذ بهائيت و صهيونيسم در عصر پهلوي دوم

محمدتقي تقي‌پور
حضور و نفوذ بهائي‌ها در مراكز مهم و حساس برنامه‌ريزي و سياستگزاري ايران در عصر پهلوي و نيز روابط گسترده و بسيار نزديك رژيم پهلوي با دولت اسرائيل؛ دولت و سلطنت را به حامي بي‌چون و چراي آنها تبديل كرده بود. از سوي ديگر، اين حضور و نفوذ، موجب شده بود تا آنها در بسياري از امور حساس در عرصه‌هاي گوناگون، در مسير برنامه‌ها و اهداف خود، نقش و دخالت خزنده و پنهان داشته باشند.
گزارش رئيس شهرباني وقت قم درباره بخشي از سخنان حضرت امام خميني در اين باره خواندني است:
«... اين قانوني(1) كه مي‌خواهند در مملكت شيوع بدهند در حزب آقاي علم طرح شده و آقاي علم بدانند كه مردم از پاي نمي‌نشينند تا لايحه لغو شود و پس از تشكيل مجلس نيز ساكت نخواهند نشست. مطبوعات را سانسور نموده‌اند و مي‌گويند آزادي هست [...] ما به گوش دنيا مي‌رسانيم. دولت خوب است وظيفه خود را بداند؛ ما را زيردست يك مشت كليمي كه خود را به صورت بهايي درآورده‌اند پايمال ننمايد.»(2)
در گزارش طبقه‌بندي شده ساواك قم به مركز، بخشي از سخنراني مورخ 23 ارديبهشت 1342 حضرت امام به چشم مي‌خورد كه در آن به مواردي از همكاري دستگاه‌هاي رسمي كشور با بهايي‌ها و يهودي‌ها به صراحت اشاره شده است. طبق گزارش ساواك، امام در اين سخنراني خطاب به حاضران مي‌فرمايد:
«دولت شما مي‌خواهد به دست بهايي‌ها و اسرائيلي‌ها شما را از بين ببرد. بدانيد كه دولت شما به دو هزار نفر بهايي، هر يك پانصد دلار كرايه طياره داده كه به لندن بروند، جمع شوند و عليه قرآن و پيغمبر شما تصميم بگيرند. دولت شما در يك معامله فروش روغن و مواد نفتي از شركت [ملي] نفت به «ثابت پاسال» بهايي(3) [يهودي تبار]، پنج ميليون تومان استفاده رسانده است كه با اين پول مخارج اعزام بهايي‌ها به لندن و تبليغات بهايي تأمين شود. از مالياتي كه دولت از شما مسلمانان مي‌گيرد، اين مخارج را مي‌كند و يهودي و اسرائيلي و بهايي را تقويت مي‌كند»
در ادامه با تلاش دولت براي به رسميت شناختن كامل رژيم صهيونيستي، به طور علني و صريح چنين اشاره شده است:
«اطلاع كامل دارم؛ مي‌خواهند كه برخلاف تمايل ملت مسلمان ايران و ساير ملل اسلامي و عرب، دولت اسرائيل را به رسميت بشناسند؛ ولي هنوز مثل اين كه جرأت نكرده‌اند و از شما وحشت دارند كه موضوع را رسماً اعلام كنند. دو سال قبل همين كار را كردند كه مورد اعتراض علما و مردم مسلمان قرار گرفت؛ فوري تكذيب كردند. حالا هم همين خيال را دارند.»(5)
هشدارهاي پي‌در پي حضرت امام درباره خطر و تهديدي كه از ناحيه بهاييت و يهود براي مردم مسلمان ايران، منافع ملي و معتقدات اسلامي مردم به وجود آمده بود، نشان دهنده عمق، ابعاد و اهميت توطئة صهيونيست‌ها در ايران آن عصر است. آن چنان كه امام در ادامه همين سخنراني چنين هشدار مي‌دهند:
«آقايان بدانند كه خطر امروز براي اسلام كمتر از خطر بني‌اميه نيست. دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائيل و عمال آن‌ها (فرقه ضال و مضله) [بهائيت] همراهي مي‌كند.
دستگاه تبليغات را به آنها سپرده و در دربار دست آنها باز است. در ارتش و فرهنگ و ساير وزارتخانه‌ها براي آنها جا باز نموده و شغل‌هاي حساسي به آنها داده‌اند.
خطر اسرائيل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد. در نوحه‌هاي سينه‌زني از مصيبت‌هاي وارده بر اسلام و مراكز فقه و ديانت و انصار شريعت يادآور شويد[...] سكوت در اين ايام تأييد دستگاه جبار و كمك به دشمنان اسلام است.»(6)
تكاپوي فزاينده و پردامنه بهايي‌ها در سراسر كشور و آزادي عمل آنها در دستگاه پهلوي، موقعيت ممتازي براي اين فرقه ضاله در ايران به وجود آورده بود. آن چنان كه در محافل و مراكز اقتصادي و سياسي، به خصوص سياستگزاري و تصميم‌گيري نيز حضور و نفوذ اسرارآميزي داشتند.
به اعتراف منابع يهودي و صهيونيستي، خانواده‌هاي فراواني در تهران، شيراز، همدان، كاشان و... بود كه در اصل يهودي بودند، اما در ظاهر به بهاييت گرويده و به مناصب و موقعيت‌هاي بسيار بالاي دولتي و اقتصادي دست پيدا كرده بودند. در منابع يهودي به نمونه‌هاي برجسته اين قبيل بهايي‌ها از جمله؛ اميرعباس هويدا، ثابت پاسال همداني يا حبيب‌الله ثابت، سرلشكر عبدالكريم ايادي، پزشك مخصوص محمدرضا و... اشاره و تصريح شده است:
«پشتيباني‌هاي سازمان يافته و تشكيلاتي و گروهي آنها در ورود به دستگاه‌هاي دولتي و بالاكشيدن ديگر هم‌كيشان [بهايي]، راه را براي يارگيري‌هاي بيشتر باز مي‌كرد.»(7)
سرلشكر ايادي نمونه‌اي مثال‌زدني در اين باره است. مئير عزري سفير وقت اسرائيل در ايران، درباره ميزان نفوذ و قدرت او مي‌نويسد: «سرلشكر ايادي پزشك ويژه محمدرضا بود و به چشم و گوش شاه مي‌ماند. ايادي به يهوديان مهري ناگسستني داشت و آنها را شايسته بي‌پيرايه‌ترين ياري‌ها مي‌دانست. افزون بر آن، ارزنده‌ترين و والاترين نيايشگاه بهائيان در اسرائيل بود و اين پديده روشن‌تر از آفتاب را ايادي نمي‌توانست ناديده بگيرد.»(8)
البته بسياري از مردم مسلمان ايران، حتي عالمان، انديشمندان و روشنفكران در آن زمان درباره اين قبيل واقعيت‌هاي سياه و پنهان جامعه، آگاهي و اطلاعات كافي نداشتند. اما حضرت امام با نگاهي هوشمندانه، در همان دوران، اسرار حضور بهايي‌ها در دستگاه سلطنتي و پيوند آنها با كانون‌هاي يهودي و صهيونيستي را افشا مي‌كرد.
پس از اين كه دولت علم طي تلگرافي خطاب به علماي قم، عقب‌نشيني خود را در قضيه لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي به طور فريب‌كارانه اعلام كرد، حضرت امام طي سخناني گفت:
«... اين‌ها مي‌خواستند با تصويب لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي و الغاي شرط اسلام از رأي‌دهنده و انتخاب‌شونده، مقدرات مسلمين را به دست غيرمسلمانان، مانند يهودي‌هاي بهايي بسپارند. اگر استان‌هاي كشور به دست غيرمسلمانان بيفتد، چه بسا ممكن است از حلقوم خبيث آنان صدايي غير از قرآن شنيده شود و آن روز است كه خطرهاي بزرگي متوجه مي‌شود تمام حيثيات خواهد رفت؛ اقتصاديات، بازار، ذخاير مملكت. اي مؤمنين بيدار باشيد. اجانب به فكراز بين بردن ايران و كشور مسلمين افتاده‌اند. جز قرآن مانعي نمي‌بينند. عمّال خود را وادار كردند به هر حيله‌اي كه ممكن است قرآن را از بين ببرند. مردم را متوجه كنيد تا به دولت بگويند: ما حاضر نيستيم استان‌هاي اين كشور تحت تصرف بهايي نماهاي يهود درآيد.»(9)
امام در موضع‌گيري ديگري، در پاسخ به استفتاء بازرگانان و اصناف قم مبني بر مصاحبه اسدالله علم نخست‌وزير وقت و نيز تلگراف او به علما در خصوص اصلاح و تغيير لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي اقدام و حركت علم را نوعي اغفال‌گري و فريب‌كاري دانستند و افزودند:
«خطر بزرگي براي اسلام و استقلال و كيان مملكت به واسطه اين تصويب‌نامه، كه شايد به دست جاسوسان يهود و صهيونيست‌ها تهيه شده، براي نابودي استقلال و به هم زدن اقتصادي مملكت، به قوت خود به نظر دولت آقاي علم ـ باقي است. اينجانب، حسب وظيفه شرعيه، به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مي‌كنم؛ قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهيونيست‌هاست، كه در ايران به حزب بهايي ظاهر شده‌اند و مدتي نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تأييد عمال خود قبضه مي‌كنند و ملت مسلمان را از هستي در تمام شئون ساقط مي‌كنند. تلويزيون ايران پايگاه جاسوسي يهود است و دولت‌ها ناظر آن هستند و از آن تأييد مي‌كنند. ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود، سكوت نمي‌كند و اگر كسي سكوت كند در پيشگاه خداوند قاهر مسئول و در اين عالم محكوم به زوال است.»(10)
اعتراف منابع صهيونيستي به نفوذ شگفت‌انگيز بهايي‌ها و نمونه بارز آن يعني، عبدالكريم ايادي بهايي در مراكز و مؤسسات مختلف در دوران پهلوي و اشغال مشاغل و مناصب گوناگون به طور همزمان، از جمله، بهداري ارتش، بيمارستان‌هاي وابسته به مراكز نظامي، اداره خريد دارو و لوازم پزشكي براي يگان‌هاي ارتش، كميته خريد دارو از خارج، فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي اتكا و...، و به علاوه، مساعدت بي‌چون و چرا و حساب شده او براي ورود يهودي‌ها و بهايي‌ها در مشاغل حساس و مهم،(11) پس از گذشت ده‌ها سال از آن دوران، هنوز، هم چنان شگفت‌آور است.
مئيرعزري پس از اشاره به اختيارات گسترده بهايي‌ها، درباره نقش و قدرت عبدالكريم ايادي مي‌نويسد: «در يكي از ديدارهاي خانوادگي در كنار ايادي نشسته بودم و پيرامون همكاري‌هاي كارشناسان اسرائيلي تحت سرپرستي او گفت و گو مي‌كردم. چند روز پس از آن ديدار، ايادي كارشناسان ما را فراخواند و با آنها پيمان بست تا ميوه، مرغ و تخم‌مرغ [مورد نياز] ارتش ايران را فراهم كند و براي ارتش، مرغداري و دهكده‌هاي نمونه بسازد. هم‌چنين ايادي به بازرگانان و كارشناسان اسرائيلي ياري داد تا ميوه مورد نياز ارتش ايران را فراهم كنند.»(12)
ارتشبد حسين فردوست در خاطرات خود، با اشاره به حضور گسترده بهايي‌ها، ايادي را بانفوذترين فرد دربار محمدرضا معرفي كرده و نوشته است كه او هشتاد شغل در سطوح عالي كشور براي خود درست كرده بود كه همه پول‌ساز بودند.(13)
منابع موجود ضمن اعتراف به قدرت بهاييت در دوره پهلوي، ايادي را چهره‌اي مرموز و جاسوس بزرگ غرب و مطلع‌ترين منبع اطلاعاتي سرويس‌هاي آمريكا و انگليس دانسته‌اند. به طوري كه نخست‌وزيران، رؤساي ستاد ارتش و كليه مقامات مملكتي، اعم از وزير و نماينده مجلس و امثالهم دستورات او را كه نخست‌ به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمي‌شد به فرم آمرانه، درمي‌آمد، اجرا مي‌كردند.(14)
به اعتراف مئيرعزري: «كسي باور نمي‌‌كرد كه ايادي از شاه درخواستي بكند و پذيرفته نشود. شايد همين پيوند ايادي با شاه بود كه هرگاه سران كشور يا شاه به نكته دشواري برمي‌خوردند؛ دست به دامان ايادي مي‌شدند و او مي‌توانست گره‌گشايي كند.»(15)
البته ماجراي سرلشكر ايادي كه به صورت بسيار گذرا به آن اشاره شد، تنها يك نمونه از حضور و نفوذ اسرارآميز سياسي، اطلاعاتي و اقتصادي بهايي‌ها در ايران عصر پهلوي است.
اعتراف سفير وقت اسرائيل در ايران، درباره حضور مخفي و اسرارآميز بهايي‌ها در دستگاه‌هاي مختلف كشور، جذاب، تكان‌دهنده و خواندني است:
«در سايه دوستي با [سرلشكر عبدالكريم] ايادي، با گروهي از سرشناسان كشور آشنا شدم كه هرگز باور نمي‌كردم پيرو كيش بهايي باشند. بسياري از آنها در باور خود چون سنگ خارا بودند ولي به خوبي مي‌دانستند چگونه در برابر ديگران خود را پنهان سازند. آنها همه دريافته بودند كه در برابر من [به عنوان يك يهودي و سفير اسرائيل] نيازي به پنهان‌كاري ندارند.»(16)
در دوراني كه نهضت امام آغاز شد، يعني در همان سال 1341 و 1342ش، صرف‌نظر از برخي بهايي‌هاي مخفي و يا عناصر كاملاً مرتبط و متصل با كانون‌هاي صهيونيستي، كه به عنوان وزير در كابينه حضور فعال داشتند، وزيران بهايي يهودي‌تبار، چون اميرعباس هويدا نيز نقش ويژه‌اي ايفا مي‌كردند. البته اين بهايي بعدها به مقام نخست‌وزيري رسيد و حدود سيزده سال بالاترين قدرت و مقام اجرايي و رسمي كشور را پس از شاه عهده‌دار بود.
نمونه ديگر حبيب‌الله ثابت معروف به ثابت پاسال، بهايي يهودي‌تبار بود كه در خدمت به آرمان بهاييت و صهيونيسم از هيچ تلاش اقتصادي و فرهنگي كوتاهي نكرد. ثابت پاسال اگر چه مشاغل رسمي در حد وكالت و وزارت بر عهده نداشت، اما به سبب ثروت بسيار هنگفت و بي‌حد و حصري كه اندوخته بود، در بسياري از مراكز و مؤسسات، ذي‌نفوذ بود و بر مراجع و مقامات سياستگذار و تصميم‌گير زمان خودش نفوذ و بلكه تسلط داشت.
منابع موجود حكايت از آن دارند كه «بيش از 99 درصد اجناسي كه شركت‌هاي متعلق به ثابت پاسال به ايران وارد مي‌كردند، از پپسي كولا گرفته تا تلويزيون‌هاي «R.C.A» [و...] همگي ساخت آمريكا و متعلق به كارتل‌ها و تراست‌هايي بودند كه سهام آنها به يهودي‌هاي صهيونيست تعلق داشت.
ايجاد كارخانه توليد پپسي كولا در سال 1334 و دستيابي به سود سرشار از قِبَل آن و علاوه بر آن، نمايندگي كمپاني «R.C.A» سازنده نخستين فرستنده تلويزيوني در ايران (1337ش) كه «طي 11 سال سلطه انحصاري حبيب ثابت بر تلويزيون ايران»، ميلياردها تومان سود در آن زمان از جيب مردم ايران، به كيسة كمپاني آمريكايي و ثابت پاسال بهايي يهودي تبار سرازير كرد» ايجاد كارخانه مونتاژ تلويزيون R.T.I، ايجاد بانك صنعت و معدن با همكاري تني چند از بهايي‌ها و صهيونيست‌ها و بهره‌گيري از وام‌هاي كلان بانكي و اعتبارات ويژه دولتي و خارجي، تنها گوشه‌اي از چپاول‌هاي بي‌حد و حصر اين شخص بود. زيرا آن گونه كه اسناد روايت مي‌كنند، حبيب ثابت معروف به ثابت پاسال 41 كارخانه عظيم صنعتي و ده‌ها شركت بزرگ تجاري را مالك بود. در وابستگي ثابت پاسال به كانو‌هاي قدرت صهيونيستي و رژيم غاصب اسرائيل، همين بس كه «پس از مرگ او يكي از خيابان‌هاي تل‌آويو را به نام او نامگذاري كردند.»(19)
اين‌ها نمونه‌ها و مثال‌هايي از هزاران بهايي و فراماسون(20) فعال و ذي‌نفوذ در عرصه‌هاي مختلف سياسي و اقتصادي و فرهنگي دوره محمدرضا پهلوي بودند كه در سراسر كشور سيطره بي‌بديل داشتند.
هوشياري و ذكاوت بي‌نظير حضرت امام در شناخت ماهيت و ابعاد نفوذ اين توطئه‌ گران و كانون‌هاي دسيسه‌گر و افشاي بي‌محاباي آنها با آن صراحت و قاطعيت، در دوران سيطره آنها بسيار قابل تأمل و تعمق است.
به دنبال رويدادهاي مربوط به «انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي» در آذر ماه 1341ش، دو نفر از فرستادگان و نمايندگان اعزامي رژيم شاه به قم، به نام‌هاي حسين پرتو، رئيس شهرباني وقت قم و بديعي رئيس ساواك قم، در منزل امام حضور يافتند كه امام طي سخناني بسيار صريح، ضمن افشاي فسادگري‌هاي رژيم و اقدامات و برنامه‌هاي خيانت‌بار و توطئه‌گرانه دستگاه سلطنت و دولت افزودند:
«... دستگاه تبليغاتي تلويزيون متعلق به يك دسته اقليت منفور است و گويا قرار است(21) در تمام كشور توسعه پيدا كند. صاحب آن، علاوه بر اين كه اقتصاد مملكت ما را در دست گرفته، [مثل] كارخانه پپسي كولا [كه] يك كانون جاسوسي است؛ در تلويزيون قصد دارند زنان سابق و امروزي را در 17 دي(22) نمايش بدهند و روز مزبور، زنان در مقابل عدم اجراي لايحة انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي تظاهراتي بنمايند. از همين حالا عده‌اي از اهالي تهران و شهرستان‌ها به ما مراجعه كرده‌اند كه اگر چنين عملي صورت بگيرد، ما هم در همان روز عكس‌العمل نشان خواهيم داد. خوب است آقايان به ادارات مركزي خود گزارش دهند كه مراسم روز 17 دي را بيش از آن چه كه هست جلوه ندهند و مردمي را كه اعصابشان تحريك شده، [به] وسيله دستگاه جاسوسي بهايي‌ها تهييج ننمايند. دستگاه بهاييت و كارخانه پپسي كولا دستگاه جاسوسي يهود فلسطين(23) است.»(24)

پي‌نويس‌ها:
1. لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي.
2. گزارش حسين پرتو، رئيس شهرباني قم در تلگراف شماره 2023/5 مورخ 1341.9.2 به اداره كل اطلاعات كشور؛ سخنان حضرت امام در جمع بازاريان تهران در قم. صحيفه امام، 2 آذر 1341، ص 94.
3. حبيب‌الله ثابت معروف به ثابت پاسال، بهايي يهودي تبار، صاحب دهه‌ها كارخانه و شركت بزرگ در ايران آن زمان بود.
4. گزارش ساواك بر ورود گروهي از روحانيون شهرهاي مختلف به قم و منزل امام خميني و سخنراني آن حضرت، روز 23/2/1342، صحيفه امام، ج 1، ص 227.
5. همان، ص 228.
6. سخنراني امام، 28/2/1342، صحيفه امام، ج 1، ص 230.
7. مئير عزري، كيست از شما از تمامي قوم او (يادنامه)، دفتر يكم، برگردان ابراهيم حاخامي، 2000م، اورشليم [بيت‌المقدس].
8. همان منبع.
9. سخنراني امام، 9 آذر 1341، در حضور جمعي از اهالي تهران، صحيفه امام، ج 1، صص 103ـ104.
10. پاسخ حضرت امام خميني به استفتاء بازرگانان و اصناف قم، آذر 1341، صحيفه امام، ج 1، صص 109ـ110.
11. مئير عزري، پيشين.
12. همان.
13. ارتشبد سابق حسين فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج 1.
14. همان.
15. عزري، پيشين.
16. همان.
17. هويدا در كابينه سال‌هاي آخر دولت علم و نيز حسنعلي منصور وزير دارايي بود.
18. دفتر پژوهش‌هاي مؤسسه كيهان، معماران تباهي، ج سوم، 1377، ص 32.
19. ر.ك: همان منبع.
20. اين قبيل اشخاص، عمدتاً در لژهاي فراماسونري نيز عضويت داشتند، براي كسب اطلاعات بيشتر به منابع پيش گفته درباره فراماسونري مراجعه شود.
21. منظور فرقة بهاييت است و تلويزيون ثابت پاسال.
22. سالروز توطئه كشف حجاب رضاخاني در 17 دي 1314ش.
23. مقصود، مهاجمان يهودي اشغالگر سرزمين فلسطين است.
24. گزارش شماره 2186/5، مورخ 23/9/1341 شهرباني قم؛ سخنان امام، مورخ 20/9/1341ش، 13 رجب 1382ه‍ ، صحيفه امام، ج 1، ص 123.

به نقل از: نسيم قدس
شماره 6، اسفند 1387

این مطلب تاکنون 3707 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir