تاریخ نگاری انقلاب اسلامی
با پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط حكومت پهلوي، تاريخنگاري در ايران از لحاظ كمي وسعت يافت و از لحاظ كيفي تحولي عميق پيدا كرد. تاريخنگاري به اعتبار رابطهاي كه همواره ميان سياست و تاريخ و بالاخص تاريخ معاصر وجود دارد، در اين تحول سياسي سخت مورد توجه قرار گرفت. با منقرض شدن سلطنت پهلوي، دوران پنجاه و هفت سالة اين سلسله به صورت دورهاي تاريخي درآمد و در دستور كار مورخان قرار گرفت. براي تسهيل در آگاهي از ويژگيهاي تاريخنگاري در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اين بررسي را به سه بخش تقسيم ميكنيم. در بخش اول تحولات ناشي از گشوده شدن عرصههاي ممنوع به روي تاريخنگاران را كه در اثر آزادي حاصل از پيروزي انقلاب اسلامي پديد آمده بررسي ميكنيم. در بخش دوم به ذكر مباحث و عناويني ميپردازيم كه اساساً به علت وقوع انقلاب اسلامي در ايران واقعيت پيدا كرده و موضوعيت تاريخي يافته و مورد علاقه و توجه مورخان و خوانندگان كتب تاريخي و سياسي قرار گرفته است. در بخش سوم به منابع و شيوهها و امكانات جديدي كه با انقلاب و پس از آن در اختيار محققان و مورخان قرار گرفته اشاره خواهيم كرد.
1) گشوده شدن عرصههاي ممنوع.
در دوره سلطنت پهلوي ابواب بسياري از مباحث تاريخ معاصر ايران به روي پژوهشگران بسته بود و انتشار تحقيقات تاريخي در آنها مجاز دانسته نميشد. از جمله مهمترين اين مباحث، نحوة انتقال سلطنت از خاندان قاجار به رضاشاه بود كه چون با دخالت دولت انگلستان صورت گرفته بود ورود در آن جايز نبود. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با انتشار اسنادي از سوي وزارت امور خارجة انگلستان و نيز بعضي منابعي كه پيش از انقلاب اجازة انتشار يا تجديد چاپ آنها داده نميشد، راه براي تحقيق و تأليف در اين زمينه هموار شد. براي نمونه ميتوان به آثاري از اين دست اشاره كرد: «سياست انگليس و پادشاهي رضاشاه» اثر هوشنگ صباحي؛ در آخرين روزهاي رضاشاه؛ تهاجم روس و انگليس به ايران در شهريور 1320» تأليف ريچارد ا. استوارت؛ «تاريخ روابط سياسي ايران و انگليس در دوره رضاشاه» اثر علياصغر زرگر؛ «ايران: بر آمدن رضاخان، برافتادن قاجار و پادشاهي پهلوي» اثر سيروس غني؛ «خاطرات سري آيرونسايد» چاپ جديد از «تاريخ بيست ساله ايران حسين مكي» و «تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران» ملكالشعراي بهار. علاوه بر اين تاريخنگاران فرصت يافتند دربارة شيوة استبدادي حكومت رضاشاه و حرص و طمع او به مال و زمين و ظلم و ستمي كه بر مردم روا داشته بود و كارهايي كه با مخالفان سياسي واقعي يا احتمالي خود كرده بود نيز بحث و بررسي كنند و كتابهايي از اين قبيل تأليف شد: گذشته چراغ راه آينده است؛ تيمورتاش در صحنه سياست ايران و نصرتالدوله فيروز از روياي پادشاهي تا زندان رضاشاهي همچنين بر پايه اسناد نويافته و در دسترس قرار گرفتن پروندههاي مربوط به حوادث مهم اين دوره، نظير تجديد قرارداد نفت با انگلستان و كشف حجاب و واقعة مسجد گوهرشاد مشهد و تبعيد و قتل آيتالله سيدحسن مدرس و دستگيري و حبس گروه كمونيستي «پنجاه و سه نفر» و نيز حوادث و وقايع شهريور 1320 كه به كنارهگيري رضاشاه از سلطنت و خروج وي از كشور و سلطنت محمدرضا پهلوي منجر شد، تحليلهاي جديدي ارائه شد.
عرصههاي ممنوع تاريخنگاري در دورة سلطنت محمدرضا پهلوي عمدتاً به وقايع و واقعيتهاي نهضت ملي شدن صنعت نفت و مبارزات دكتر محمد مصدق و آيتالله كاشاني و كودتاي 28 مرداد و نقش دولتهاي آمريكا و انگليس در آن مربوط ميشود. بعضي از كتابهايي كه در اين زمينه تأليف شده بدين قرار است: جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران و كودتاي 28 مرداد 1332 و كتاب مصدق: سالهاي مبارزه و مقاومت، هر دو از غلامرضا نجاتي؛ خواب آشفته نفت: دكتر مصدق و نهضت ملي ايران اثر محمدعلي موحد؛ ....
|