اشغال ایران و بازخوانی یک تجاوزگری
شهریور هر سال یادآور اشغال نظامی ایران در جریان جنگ دوم جهانی است. جنگی که ایران در آن اعلام بیطرفی کرده بود ولی همچون جنگ اول جهانی از گزند آن در امان نماند.
فقر، بیکاری، ویرانی و بی ثباتی سیاسی و اجتماعی، سهم ایران از جنگ دوم جهانی بود. با شروع جنگ، ایران به عنوان کشوری که حلقه ارتباط زمینی دو ارتش متفقین یعنی شوروی(در شمال) و انگلیس (در جنوب) بود از تعرض این دو قدرت در امان نماند. انگلیسی ها به ویژه پس از حمله آلمان به شوروی، ایران را به عنوان راه ارتباطی امنی برای انتقال تجهیزات نظامی به شوروی انتخاب کردند. از طرفی بیم از تاثیر نفوذ سیاسی آلمانی ها در ایران به ویژه زمانی که قوای آنها به قفقاز نزدیک می شد، عامل یا بهانه ای بود که انگلیسی ها را به تکاپو واداشت.
روسیه و انگلستان در آن زمان برای برحذر داشتن دولت ایران از هرگونه همکاری با آلمان، دو روش موازی را در پیش گرفتند. یکی اعمال نفوذ در مراکز اصلی تصمیم گیری در کشور از جمله دربار و نخست وزیری و دیگری فشار بر دولت برای اخراج کارشناسان آلمانی از ایران.
در آستانه جنگ دوم جهانی، رضاشاه و بسیاری از دولتمردان ایرانی از توسعه روابط با آلمان استقبال می کردند. از 1933 که هیتلر در آلمان به قدرت رسید روابط اقتصادی دو کشور توسعه بی سابقه ای یافت. آلمان در قبال کالاهای صادراتی ایران از قبیل پنبه، چوب، جو، برنج، چرم، قالی، خشکبار و خاویار، تجهیزات صنعتی و ماشین آلات مختلف و وسایل نقلیه موتوری به ایران صادر می کرد. صدها تکنسین، مشاور، معلم و تاجر آلمانی راهی ایران شدند. و بسیاری از مناصب مهم و اساسی وزارتخانه ها و صنایع دولتی را در زمینه های مالی، معادن، دارویی و ارتباطات احراز کردند.
صنایع ساخت آلمان نیز طبعاً محتاج حضور تکنسینهای آلمانی بود. بنادر، مراکز تلفن، ایستگاههای تلگراف، سدها و ایستگاههای راه آهن تحت مدیریت آلمانی ها قرار گرفت و استادان آلمانی در دانشگاه تهران تدریس کرده، ریاست دانشکده های کشاورزی و دامپزشکی را برعهده گرفتند. احداث خط آهن سراسری ایران که بندر شاهپور را در خلیج فارس به بندر شاه در حوالی مرز ایران و شوروی متصل می ساخت، تحت نظارت مهندسین آلمانی قرار گرفت.
در فاصله به قدرت رسیدن هیتلر تا شروع جنگ دوم جهانی صادرات آلمان به ایران پنج برابر شد. و آلمان بزرگترین خریدار مواد خام صادراتی ایران گردید. در 1317 ش خط کشتیرانی مستقیم بین هامبورگ و خرمشهر دائر شد و شرکت هواپیمایی لوفت هانزا نیز خط هوایی تهران – برلین را راه اندازی کرد. هر دو کشور ایران و آلمان تلاش فزاینده ای برای گسترش روابط دو جانبه به عمل می آوردند.
دولتمردان ایران علاوه بر آلمان، روابط دوستانه ای نیز با ژاپن که دشمن دیگر جبهه متفقین بود، برقرار کرده بودند. روابط تهران و توکیو سه ماه پس از آغاز جنگ توسط کابینه احمد متین دفتری برقرار شد و پیمان دوستی دو کشور در 25 آذر 1318 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. این در حالی بود که آلمان و ژاپن اعضای اصلی دولتهای محور و جبهه های اصلی جنگ علیه متفقین بودند.
کابینه متین دفتری به کابینه آلمانوفیل مشهور شده بود؛ کابینه ای که به ظاهر برای توسعه رابطه با آلمان در شرایط جنگ به قدرت رسیده بود.
با این حال رضاشاه به سیاست اعلام شده خود دائر بر بیطرفی در جنگ دل بسته بود و آن را تضمین کننده امنیت و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور می دانست. با ورود نظامیان آلمانی به خاک شوروی رضاشاه به پیروزی آلمان مطمئن شده بود. از دید رضاشاه اعلام بیطرفی، موضعی مناسب در برابر دو جبهه ای بود که یکی به تصور وی در حال سقوط اما در پشت مرزهای ایران کمین کرده بود، و دیگری در حال پیروزی بود اما با مرزهای ایران فاصله داشت.
در چنین شرایطی وی و دولت تحت فرمانش بنا داشتند تا در برابر تهدیدات روسیه و انگلیس به سیاست وقت کشی روی آورند. او به ویژه تهدیدات روسها را به هنگام پیشروی آلمانیها به سوی مسکو جدی نگرفته بود.
|