ميليسپو و مدرس | آرتور ميليسپو كارشناس نفتي وزارت امور خارجه آمريكا بود كه در دوران حيات خود دوبار مأموريت يافت تا امور مالي ايران را سامان بخشد. نخست در سال 1301 در زمان نخستوزير احمد قوام (قوامالسلطنه) در رأس يك هيأت 12 نفر به تهران آمد و تا سال 1305 در ايران اقامت داشت و بار دوم با تصويب مجلس سيزدهم، از او دعوت به عمل آمد و در اين نوبت اختيارات و مسئوليتهاي گستردهتري داشت و تا حدودي به قانونگذاري نيز ميپرداخت. بار اول كه ميليسپو به ايران آمد، مدرس در اوج قدرت و فعاليت سياسي بود. مسئولان بلندپايه كشوري، به طور معمول، با وكلاي مجلس ارتباط دارند و ميليسپو ـچنان كه از نوشتهاش پيداست ـ ارتباط بيشتري با مدرس داشته و شايد دعوت او توسط دولت كه مورد حمايت مدرس قرار گرفت در اين ارتباط بيتأثير نبوده است. به همين مناسبت، ميليسپو در يادداشتهاي خود از مدرس ياد كرده و قسمتي از سخن او، بيآنكه مأخذ و چگونگي ترجمه و متن اصلي آن معلوم باشد، در نوشتههاي ايراني شهرت يافته است. از جمله، آقاي علي دواني مؤلف دوره كتابهاي نهضت روحانيون ايران، در جلد دوم صفحه 118 آوردهاند:
دكتر ميليسپو (آمريكائي) مستشار مالي و رئيس خزانهداري كه در سال 1301در استخدام دولت ايران بوده، پسن از خاتمهي خدمتش در ايران در كتاب خود به نام The American Taskin Pershia كه در سال 1925 در نيويورك به چاپ رسانيده است، دربارهي مدرس چنين نوشته است:«مشخصترين چهره و رهبر روحانيون در مجلس، مدرس ميباشد كه اخيراً به عنوان نائب رئيس اول مجلس،انتخاب شده است. شهرت مدرس بيشتر در اين است كه براي پول اصلاً ارزشي قائل نيست. او در خانهي سادهاي زندگي ميكند كه جز يك قاليچه، تعدادي كتاب ويك مسند چيز ديگري در آن وجود ندارد. لباس روحانيون را ميپوشد و مردي است فاضل. در ملاقات با او محال است كه كسي تحت تأثير سادگي و هوش و قدرت رهبري او قرار نگيرد.»
لازم به تذكر است كه ناقل اصلي سخن ميليسپو، آقاي مكي است و عبارات فوق عيناً با آنچه در جلد سوم تاريخ بيست ساله، صفحه 7، آمده يكي است. آقاي مكي در كتاب «مدرس قهرمان آزادي» صفحه 364 نيز گفته ميليسپو را آورده است. ولي متن آن با آنچه در تاريخ بيست ساله آمده متفاوت است. جهت رعايت امانت، متن دوم را هم ميآوريم. اين متن داراي اضافات قابل توجهي نيز هست:
«... پيشواي شهير علماي مجلس، مدرس است كه اخيراً به سمت نايب رئيس اول مجلس انتخاب شده. اين صفت مدرس زبانزد خاص و عام است كه به پول اعتنائي ندارد و در يك خانهي ساده كه باغچه خالي از زمين نيز دارد و اثاثيه آن عبارت از حصير و كتاب و نيمكت است زندگي كردهاند.داراي لباس سبك قديم ايران و با آنكه ميان ايرانيان به دانائي در علوم مسلم و مصدق شناخته شده با هيچ يك از زبانهاي خارجه (آشنا) نيست. شخص خارجي كه مدرس را ملاقات ميكند بياختيار از سادگي و راستي و قريحهي حساس او متأثر ميشود. مدرس در كارهاي اجتماعي خودش بسيار مبرم و شجاع است و خواه در دل و خواه در ظاهر يك نفر ايراني ملي به تمام معني ميباشد. مكرر به من ميگفت: من با جزئيات امور اداري كاري ندارم. با من از امور پراهميت حرف بزن. هرگاه تو به من نشان بدهي كه داري كارهاي بزرگ انجام ميدهي مطمئن باش كه من با تو هستم...»منبع:مدرس، بنياد تاريخ انقلاب اسلامي، ج 2 این مطلب تاکنون 3870 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|