زبان فارسي در عراق | رضا آذري شهرضائي از ديرباز حضور ايرانيان شيعه در عراق، به ويژه اقامت علما و مجتهدان فارسيزبان در مدرسهها و حوزههاي علميهي عتبات عاليات، سبب رواج هر چه بيشتر اين زبان در برخي از شهرهاي عراق شده است.
به كارگيري گستردهي زبان فارسي در عتبات عاليات چندان بوده كه خشم دولتهاي عرب سني حاكم بر عراق را برانگيخته است. اين دولتها گذشته از مواضع ضدشيعي و اختلاف نظر مذهبي، از بعد ملي نيز نميتوانستند زبان فارسي را به عنوان نماد ايراني بپذيرند. حال آنكه اين زبان در عمل زبان نخست شيعيان ساكن در عتبات بود.
حكومت تازه تأسيس عراق كه دستنشاندهي بريتانيا بود ميكوشيد يك نظام سياسي در متصرفات پيشين عثماني به وجود آورد. اما ارتباط نيرومند معنوي و اقتصادي مردم بينالنهرين و عتبات عاليات با شيعيان ايراني را مخالف بنيانهاي جديد حكومت خود ميديد، بنابراين هر آنچه را با ايران در ارتباط بود نفي ميكرد. يكي از اين موارد، مدرسههاي ايراني در عراق بود. دولت عراق در اين زمينه به مدرسههايي مانند مدرسهي علوي در نجف اشرف، مدرسهي حسيني دركربلا، مدرسهي شرافت ايرانيان در بغداد، مدرسهي اخوت در كاظمين و مدرسهاي در بصره كه ويژه ايرانيان بود توجه كرد.
در سال 1307 ش/ 1346 ق. دولت ايران براي ياري رساندن به آموزش فرزندان ايرانيان در عراق كمك هزينهاي را تصويب كرد اما اين مسئله موجب حساسيت عراقيها شد. روزنامهي الاستقلال چاپ بغداد در جمادي الاول 1346 / آبان 1307 به اين امر واكنش نشان داد و در مقالهاي با نام «حكومت ايران و عراق، تضييقاتي كه متضمن معني است» به كار دولت ايران و اين مدرسهها حمله كرد و از اولياي حكومت عراق خواست مدرسههاي بيگانگان را بيشتر كنترل كند. زيرا معتقد بود كه اين مدرسهها اهداف سياسي دولت ايران را پيگيري ميكنند. 1
حكومت عراق افزون بر حساسيت نسبت به فعاليت مدرسههاي ايراني، در فاصلهي سالهاي 1307 ـ 1304 كوشيد از حمل پرچم داراي شير و خورشيد (نشان ايران) در جلوي دستههاي مذهبي در عتبات جلوگيري كند و سرانجام به بهانهي اينكه اين پرچم، پرچم حكومت ايران است مانع اين كار شد. 2
دولت عراق پس از موفقيت در جلوگيري از حمل و نصب پرچم شير و خورشيد ايران در مراكز مذهبي و اقتصادي عتبات عاليات، به سراغ ديگر نشان ايراني رفت كه همانا زبان فارسي بود، در حالي كه دانستن زبان فارسي در عتبات به سبب حضور تاريخي زوار و سخنوران ايراني و يادگيري و كاربرد آن در مراكز اقتصادي و بازار عتبات براي هر نوع ارتباط، معامله و تبادل اقتصادي، ضروري بود.
زمزمههاي مخالفت با زبان فارسي نخست در روزنامههاي بغداد منعكس شد. روزنامهي الناشئهالاسلاميه چاپ بغداد در تاريخ 5 صفر 1357 / 17 فروردين 1317 در مقالهاي به نام «زبان ما در كربلا» به كاربران فارسي حمله كرد و استفاده از آن را نافي هويت عربي دانست و نوشت:
«... در آن شهر فاميلهاي عربي اصيلي از نسل علوي هاشمي زندگاني مينمايند كه اگر با آنها صحبت كنيد با اين زبان خارجي [يعني فارسي] پاسخ ميدهند و اگر بخواهيد كه به زبان اجداد و پدران خود گفتگو نمايند در جواب به زبان ركيك و مبتذلي كه آثار عجمه از آن ظاهر است اظهار ميدارند كه كليهي نوكران و دايگان ما به همين زبان صحبت ميكنند. چه عذر غيرمشروعي و علت پستي است.» 3
سفارت ايران نيز گسترش زبان فارسي را در عتبات تأييد كرد و در سال 1317 ش. در گزارشي به وزارت امور خارجه نوشت:
«... به اندازهاي عدهي ايرانيان مقيمين كربلا زياد است كه حتي اعراب و خانوادههاي مهم كربلا هم به زبان فارسي صحبت ميدارند و عربهايي كه بخواهند به زبان عربي صحبت كنند لهجهي آنها مخلوط به فارسي است و از اين جهت جرايد عراق گاه و بيگاه از اين وضعيت انتقاد مينمايند.» 4
ناخرسندي حاكمان عرب از اين وضع موجب شد در اقدامي كه به نظر متأثر از نپذيرفتن واقعيتهاي اقتصادي و ارتباط مادي و معنوي ساكنان عتبات با ايرانيان و زبان فارسي بود، با بهكارگيري اين زبان مقابله كنند.
با فرارسيدن ايام محرم و مسافرت زوار ايراني به كربلا در سال 1319 ش. شهرباني كربلا به همهي واعظان و روضهخوانها كه در صحن مطهر به منبر ميرفتند دستور داد به زبان عربي روضه بخوانند. كنسول ايران در كربلا به اشتباه تصور ميكرد مسئول صدور اين دستور، عبدالله علوان، متصرف كربلا، است. 5 در حالي كه پايهي رويارويي با نمادهاي ايراني، سياست حكومت عراق بود كه به گونه اي تدريجي، ملايم و مداوم بايد اجرا ميشد. البته سفارت ايران از اقدامهاي دولت عراق بيخبر نبود و وزارت امور خارجه را در جريان وقايع و مسائل مرتبط قرار ميداد. كنسول ايران در گزارشي دربارهي منع روضهخواني به زبان فارسي نوشت:
«... مطابق معمول هميشه در حرمهاي مطهر حضرت سيدالشهدا و حضرت عباس به زبان فارسي روضهخواني [ميشد] و در هر گوشهي حرم و مساجد حرم دائماً از طرف اشخاص روضه و مرثيه خوانده ميشد و همچنين يكي از دو نفر مداح شبها و صبحها در صحن مطهر مديحهسرايي مينمودند؛ دو سه روز است كه از طرف ادارهي اوقاف امر و قدغن شده است [كه] كسي حق ندارد در صحن و يا حرم مطهر به زبان فارسي روضهخواني و يا مديحهسرايي نمايد و از همهي روضهخوانها و وعاظ التزام گرفتهاند كه به زبان ايراني روضه نخوانند.» 6
ديپلماتهاي ايراني براي رويارويي با اين برخورد مقامهاي عراقي كه تأثير منفي بر زوار ايراني داشت كارهايي انجام دادند. منشي كنسولگري ايران در كربلا بيدرنگ با استاندار كربلا ديدار كرد و كارهاي نادرست مقامات عراقي را مانع حسن همجواري و دوستي ايران و عراق و موجب تأثير منفي دانست. متصرف كربلا در پاسخ گفت:
«... اين كار تازه نيست؛ از زمان متصرف سابق همچه [چنين] امري از بغداد رسيده بود و چون هنوز ناسخ آن نيامده ادارهي اوقاف امريهي سابق را تأييد نموده است... ».7
وزير مختار ايران در بغداد با صالح جبر، وزير كشور عراق، ديدار و از وي درخواست كرد دستورهاي لازم را در مورد لغو امريهي ادارهي اوقاف صادر كند. 8
همزمان با اقدامهاي كنسولگري ايران در كربلا و وزير مختار ايران در بغداد، علماي كر بلا آقايان شيخ احمد حائري و سيد عبدالحسين حجت طباطبايي با متصرف كربلا گفتگو كردند و خواستار لغو دستور ادارهي اوقاف شدند. به گزارش سفارت ايران، آيتالله سيدهبةالدين شهرستاني، (يكي از مراجع عتبات) به كربلا رفت و با متصرف آنجا مذاكره و پيامدهاي ناگوار اجراي آن دستور را گوشزد كرد و يادآور شد :
«... در بنايي ايراني، روي فرش ايراني، زير سقف ايراني، زبان ايراني را نبايد منع نمود.» 9
كوششهاي سفارت و علما مؤثر بود و متصرف كربلا قول داد دستورالعمل صادره را لغو كند. 10 مدتي نگذشت كه آيتالله شهرستاني به كنسول ايران اطلاع داد:
«امروز مدير اوقاف نزد ايشان [يعني آيتالله شهرستاني] آمده و اظهار داشت منع مرتفع گرديد و روضهخوانها مجازند كه باز به زبان فارسي روضهخواني نمايند.» 11
پس از چند روز، روضهخواني و مديحهسرايي به زبان فارسي در صحن و حرم مطهر رواج يافت.
نتيجهگيري
اگر چه اين بار مناقشهاي كه براي محدود كردن زبان فارسي به وجود آمد حل و فصل شد، تحمل نكردن پيوند ميان شيعيان ساكن عتبات و ايرانيان، وجه مشترك دولتهاي عراق پس از استقلال بود و اين دولتها با كارهاي تدريجي توانستند روابط مادي و معنوي شيعيان عراق و ايران را كاملاً كنترل كنند.
پانوشتها:
1. كوهستانينژاد، 1384، ص 213 تا 215.
2. آذري شهرضايي، 1385، ص 172 تا 180.
3. اسناد وزارت امور خارجه، 1317 ش، ك 16، پوشهي 11.
4. همان، 1317 ش، ك 16، پوشهي 11.
5. همان، 1319 ش،ك 63، پوشهي 3.
6. همان، 1321 ش، ك 55، پوشهي 12.
7. همان، نامهي شماره 582.
8. همانجا.
9. همان،نامهي شمارهي 803.
10. همانجا.
11. همانجا.
كتابنامه
1. آذري شهرضايي، رضا، «شير و خورشيد علوي در عتبات عاليات و مخالفانش»، فصلنامهي گفتگو، شمارهي 46، بهار 1385.
2. بايگاني اسناد وزارت امور خارجه، اسناد قديمه، سال 1317، كارتن 16، پوشه 11.
3. همان، اسناد قديمه، سال 1319، كارتن 63، پوشه 3.
4. همانف اسناد قديمه، سال 1321، كارتن 55، پوشه 12.
5. كوهستانينژاد، مسعود، چالشها و تعاملات ايران و عراق، تهران: مركز اسناد و خدمات پژوهشي وزارت خارجه، 1384.
6. مسكوب، شاهرخ، هويت ايراني و زبان فارسي، تهران، فرزان، 1379.منبع:فصلنامه تاريخ روابط خارجي - مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امور خارجه این مطلب تاکنون 4260 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|