اعتراف به يك حقانيت... | شوراي امنيت براي توقف جنگ تحميلي هشت قطعنامه (479، 552، 540، 582، 588، 598، 619) را تصويب كرد. قطعنامه 598 نه ماه و نيم پس از آخرين قطعنامه (588) به تصويب رسيد. در مورد قطعنامه 598 نكته حائز اهميت اين بود كه پيشنويس آن از سوي 5 عضو دائمي شوراي امنيت تهيه شده بود و آنها مشتركاً اين پيشنويس را به شوراي امنيت تسليم كرده بودند. شوراي امنيت در اين فاصله به مشورتهاي فشرده خود براي تنظيم پيشنويسي كه حاوي فصل مشترك نظريات دو كشور بود ادامه ميداد. اين قطعنامه به اتفاق آرا از تصويب شوراي امنيت گذشته بود.
در كتاب نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل: كلاهآبيها در هنگام گزارش وضعيت «يونيماگ» در مورد دلايل تهيه اين قطعنامه چنين مينويسد:
«دبير كل [دوكوئيار] در 23 ژانويه 1987 ابتكار سياسي جديدي را به منظور توقف جنگ به كار گرفت و با نمايندگان اعضاي شوراي امنيت در دفتر كارش در مورد سازمان ملل ملاقات كرد و عوامل و عناصر متعددي را جهت رسيدگي و مطالعه به آنها پيشنهاد كرد. در پي اين اقدامات پس از مشورتهاي فراوان و فشرده شوراي امنيت قطعنامه 598 را از تصويب گذرانيد. يك سال بعد مفاد همين قطعنامه به مورد اجرا گذاشته شد و جنگ 8 ساله ايران و عراق پايان يافت. تلاشهاي دبير كل از آمادگي رو به رشدي كه بين 5 عضو دائمي شوراي امنيت جهت پايان دادن به اين جنگ به وجود آمده بود، نشأت ميگرفت. »
در قطعنامه 598 از طرفين درگير درخواست شده بود كه: فوراً در جنگ آتشبس اعلام كرده و آن را رعايت نمايند، نيروهاي مسلح خود را تا پشت مرزهاي شناخته شده بينالمللي به عقب بكشند و اسراي جنگي را آزاد كنند. شورا در اين قطعنامه نگراني عميق خود را از استمرار جنگ بين ايران و عراق اعلام كرده بود و اظهار نظر كرده بود: چون احتمال افزايش و گسترش جنگ ميرود قصد دارد كليه اقدامات جنگي را متوقف كند و يك صلح جامع، عادلانه، شرافتمندانه و بادوام بين ايران و عراق برقرار سازد. شورا در پايان قطعنامه اظهار داشته بود كه به دليل استمرار جنگ بين ايران و عراق صلح جهاني به خطر افتاده است و در نتيجه تهديد كرده بود كه برابر مواد 39 و 40 منشور سازمان ملل عمل خواهد كرد.
دولت ايران هرچند معتقد بود كه شوراي امنيت در قطعنامه 598 براي نخستين بار با مسئله جنگ برخوردي جدي و بنيادي نموده است؛ ولي به دليل «نواقص اساسي و عدم هماهنگي » مخصوصاً در بند 6 قسمت اجرايي قطعنامه «تحقيق در مورد مسئوليت منازعه» از آن انتقاد مينمود و در اين مورد دلايل منطقي زيادي ارائه ميكرد. درنتيجه قطعنامه 598 به صورت نه رد و نه قبول حدود يك سال ادامه داشت. در اين زمان جنگ با توجه به خطر گسترش آن به مناطق ديگر ادامه داشت. كشتيهاي جنگي كه براي اسكورت كشتيهاي تجاري به خليج فارس اعزام گرديدند به درگيري با طرفين جنگ كشيده ميشدند. در 3 جولاي 1988 يك كشتي جنگي آمريكايي ـ اس اس وينسن ـ متعلق به نيروي دريايي اين كشور هواپيماي مسافربري غير نظامي ايران را در يك پرواز غير نظامي مورد هدف قرار داد. در اين جريان 290 نفر از هموطنان معصوم و بيگناه ما به شهادت رسيدند.
سرانجام، ايران در 26 تير 1367 ـ 17 جولاي 1988 ـ رسماً به دوكوئيار اطلاع داد به منظور جلوگيري از كشت و كشتار، استقرار عدالت و برقراري صلح در منطقه و جهان، قطعنامه 598 را ميپذيرد.
فرازهايي از نامه مقام معظّم رهبري كه در آن زمان رياست جمهوري اسلامي ايران را به عهده داشتند در اين مورد به آقاي دوكوئيار چنين است:
«درودهاي گرم همراه با بهترين آرزوهاي من را براي موفقيت عاليجناب در تلاش براي برقراري صلح و عدالت بپذيريد... در چنين موقعيتي تلاشهاي جنابعالي براي اجراي قطعنامه (1988) 598 حائز اهميت ويژه است. جمهوري اسلامي ايران پيوسته كمك و پشتيباني خود را نسبت به شما در حصول به اين هدف مبذول داشته است. در اين زمينه ما مصمم گرديديم كه رسماً اعلام داريم جمهوري اسلامي ايران به خاطر اهميت به حفظ جان انسانها و برقراري عدالت، صلح و امنيت منطقهاي و بينالمللي، قطعنامه (1988) 598 شوراي امنيت را بپذيرد. ما اميدواريم كه اعلام رسمي اين موضع جمهوري اسلامي ايران به شما در ادامه تلاشهايتان كه هميشه مورد پشتيباني و استقبال ما بوده است كمك نمايد.»
دوكوئيار 9 روز پس از اعلام رسمي ايران مبني بر پذيرش قطعنامه 598 در فاصله بين 4 مرداد 1367 تا 26 مرداد همان سال نُه بار با وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران و شش بار با نماينده دولت عراق براي تعيين نحوه اجراي قطعنامه 598 ملاقات كرد. دوكوئيار در 17 مرداد اعلام كرد كه هر دو دولت با ملاقات بين وزراي امور خارجه خود زير نظر وي موافقت كردهاند. اين ملاقات بلافاصله پس از استقرار آتشبس به منظور دستيابي به تفاهماتي براي اجراي ساير مفاد قطعنامه 598 و زمانبندي طرح اجرايي انجام خواهد گرفت.
سرانجام دولتهاي ايران و عراق اطلاع دادند كه با پيشنهاد برقراري آتشبس در 20 اوت (29 مرداد) از ساعت 3 بامداد موافقت مينمايند.
دوكوئيار پس از اعلام تاريخ آتشبس طي مصاحبهاي در مقر سازمان ملل در نيويورك گفت: «اگر جايزه صلح نوبل امسال به خاطر دست يافتن به آتشبس در جنگ به اين سازمان جهاني تعلق گيرد مايه خشنودي فراوان خواهد بود». وي نقش خود را در دستيابي به صلح اندك جلوه داد و گفت: «اين يك پيروزي بزرگ براي دو كشور و سازمان ملل بود نه يك موفقيت شخصي براي من». از دوكوئيار سئوال شد كه آيا وي هرگز موفقيت ديپلماتيكي بزرگتر از اين داشته است؟ وي پاسخ داد «شايد نه ولي اين مهم نيست. اين يك موفقيت شخصي نبود. اين موفقيتي براي طرفهاي درگير براي شوراي امنيت و براي سازمان ملل بود». از وي پرسيده شد «آيا در جريان مذاكرات اخير وي هرگز دچار يأس و نااميدي شده يا نه؟» وي به خبرنگاران گفت «نه يك بار بلكه چندين بار، ولي من نااميديهايي را كه گهگاه داشتم ميبايستي از شما پنهان ميكردم».
دوكوئيار در روز 17 مرداد 67 هنگامي كه براي انجام گفتگوهاي سرنوشتساز در مورد خاتمه جنگ ايران و عراق عازم ديدار با وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران بود در آسانسور آسمانخراش ساختمان سازمان ملل گير كرد. آسانسور كه در حال بالا رفتن به سوي طبقه سي و هشتم محل دفتر دبير كل بود ناگهان به طبقه زير سقوط كرد و در يك و نيم متري زيرزمين متوقف شد. اما با تلاش زياد مقامات امنيتي، دبير كل از آسانسور سالم بيرون آمد.
دوكوئيار هنگام رهايي از شر آسانسور معيوب به خبرنگاران گفت كه «بنبست مذاكرات صلح جنگ بين ايران و عراق برطرف شده؛ در حالي كه خود من در حال بنبست رسيدن بودم! ».
سفير هند در سازمان ملل چند روز پس از برقراري آتشبس در جنگ ايران و عراق اعلام كرد كه دوكوئيار دبير كل سازمان ملل، به عنوان برنده جايزه «تفاهم بينالمللي» در سال 1987 برگزيده شده است. اين جايزه از سال 1965 به شخصيتهايي كه به تفاهم و دوستي بينالمللي كمكهاي شاياني بكنند، اعطا ميگردد. جايزه تفاهم بينالمللي به انگيزه نقش پيگير و تلاشهاي صميمانه وي در ايجاد آتشبس در جنگ ايران و عراق به وي اعطا شد.
اين جايزه به نام نهرو نخستين نخستوزير هند پس از دوره استعمار انگليس نامگذاري شده است و از جمله برندگان آن عبارتاند از: اوتانت، ماتين لوتركينگ، نلسون ماندلا، اينديرا ـ گاندي و اولاف پالمه.
دوكوئيار همواره داراي درك و تفاهم خوبي با مقامات جمهوري اسلامي ايران بوده است. وي احساس خود را در اين مورد در پاسخ به يك خبرنگار در مصاحبهاي در سوئد اين طور بيان ميدارد:
«دبير كل هميشه داراي رابطهاي بسيار پايدار و مدارم با مقامات ايراني بوده است و بنابراين من دليلي براي گله از جمهوري اسلامي ايران ندارم. بالعكس بايد بگويم من از اعتمادي كه هميشه مقامات ايراني به دبير كل داشتهاند ممنون و سپاسگزارم ».
گزارش دوكوئيار در روزهاي آخر كار خود به عنوان دبير كل سازمان ملل به شوراي امنيت در مورد متجاوز شناختن عراق در جنگ يكي از سندهاي بسيار معتبر و قابل استناد به نفع كشور ما است. همچنان كه از جملات اين سند سازمان ملل استنباط ميشود وي از آغاز با اطلاعات دقيقي كه داشته و گزارشها و تجزيه و تحليلهايي كه دريافت ميكرده عراق را آغاز كننده اين جنگ ميدانسته است. بايد دانست دوكوئيار «دبير كل» سازمان ملل را تجسم وحدت، يكپارچگي و دوستي بين كشورها ميدانسته و او را محور جاذبه و نه دافعه ميشناخته است؛ ولي در سند فوق تا آنجا كه مسئوليت او ايجاب ميكرده با صريحترين كلمات استنباط خود را چنين بيان ميدارد:
«... درباره بند 6 عناصري از موضع طرفين پيرامون اين بند براي من مشخص بود. اين يك واقعيت است كه توضيحات عراق براي جامعه بينالمللي قابل قبول و كافي نيست. بنابراين رويداد برجستهاي كه تحت عنوان موارد نقض بدان اشاره كرديم [نقض حقوق بين المللي، استفاده غير قانوني از زور و عدم احترام به تماميت ارضي يك كشور كه مسئوليت مخاصمه را به دنبال دارد] همانا حمله 22 سپتامبر 1980 عليه ايران است كه با توجه به منشور ملل متحد و اصول شناخته شده قابل توجيه نيست و موجب مسئوليت مخاصمه است؛ حتي اگر قبل از شروع مخاصمه برخي تعرضات از جانب ايران به خاك عراق صورت گرفته باشد. چنين تعرضاتي نميتواند توجيه كننده تجاوز عراق به ايران باشد. تجاوزي كه اشغال مستمر خاك ايران را در طول مخاصمه در پي داشت... اين تجاوزي است كه ناقض ممنوعيت كاربرد زور است كه يكي از اصول حقوق بينالمللي است.
... [در مورد نقض حقوق انساني در جنگ ]
به عنوان مثال من به درخواست يك يا هر دو طرف در موارد متعددي هيأتهاي كارشناسي را براي تحقيق درباره موارد نقض از قبيل استفاده از تسليحات شيميايي، حمله به مناطق غير نظامي و بدرفتاري با اسراي جنگي به صحنه نبرد اعزام كردم.
با كمال تأسف اين گزارشها حاكي از وجود شواهدي از موارد نقض جدي حقوق انساني است. در يك مورد موظف بودم كه با تأسف عميق اين يافته كارشناسان را شاهد باشم كه سلاح شيميايي عليه غيرنظاميان ايران در منطقهاي در نزديكي يك شهر عاري از هرگونه حفاظت در برابر اين حملات به كار رفته بود... ».
دوكوئيار طي مصاحبهاي در سازمان ملل در پاسخ به سئوال «نتيجه دلخواه سازمان ملل و شما در جنگ عراق و ايران چيست؟» پاسخ داد: «نتيجه دلخواه اجراي كامل قطعنامه 598 است ».
***
1- نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل، كلاهآبيها، صفحه 419، براي كسب آگاهي بيشتر در مورد برخورد شوراي امنيت با جنگ عراق و ايران به اين كتاب مراجعه كنيد: شوراي امنيت و جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، نوشته عباس هدايتي، دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه، 1370.
2- سند S/18993 , S/19045.
3- روزنامه اطلاعات، 18/5/1367
4- همان، 18/4/1367.
5- روزنامه كيهان، 28/4/73.
6- روزنامه اطلاعات، 6/6/67.
منبع: دبيركلهاي سازمان ملل و عملكرد آنها،علي مير سعيد قاضي ، دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت امور خارجه.
|
|
|