ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 73   آذر ماه 1390
 

 
 

 
 
   شماره 73   آذر ماه 1390


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
يك اعتراف خواندني

مظفر شاهدي
انبوه گسترده اسناد و مدارك باقيمانده در بايگاني‌هاي محرمانه ساواك نشان مي‌دهد كه اين سازمان از همان آغاز مجموعه فعاليت‌هاي احزاب دولتي آن روزگار و از جمله حزب ايران نوين را با جديت تمام تحت مراقبت داشته و تمام فعاليت‌ها، تحركات، آمد و شدها، گفت‌وگوها، موضعگيري‌هاي رسمي و غير رسمي رهبران، كارگردانان،‌ دست‌اندركاران و بسياري از اعضاي مؤثر و يا حتي كمتر مؤثر اين حزب را تحت نظر داشته است.
ساواك در سطوح مختلف اين احزاب جاسوسان،‌ خبرچينان و همكاران رسمي و غير رسمي پرشماري داشت كه در مجامع مختلف حزبي حضوري فعال و جدي داشتند و تمام فعل و انفعالات و اقدامات و گفت‌وگوها را ثبت و ضبط كرده در اختيار مسئولان امر در آن سازمان قرار مي‌دادند. در مقاطعي مانند برگزاري كنگره‌ها و سمينارها،‌ نشست‌هاي متعدد حزبي، برگزاري انتخابات گوناگون، تصميم‌سازي‌هاي حزبي و غيره اين خبرچينان و همكاران ساواك با دقت و وسواس وظايف محولة آن سازمان را به انجام مي‌رسانيدند. برخي از مهم‌ترين رهبران،‌ كارگردانان و دست‌اندركاران اين حزب‌ها در بخش‌هاي مختلف و نيز مجلسين سنا و شورا، شهرداري و انجمن‌هاي حزبي و غيره رسمي ساواك بودند.
گزارش‌هاي نوبه‌اي ساواك درباره حزب ايران نوين و نيز ساير احزاب دولتي (و به طور مشخص حزب مردم) معمولاً هر سه ماه يك بار تهيه و در اختيار رياست ساواك، نخست‌وزير، احياناً رهبري حزب، دفتر ويژه اطلاعات و نهايتاً شاه قرار مي‌گرفت. اين گزارش‌ها معمولاً شامل موضوعات زير مي‌شد: 1ـ سازمان؛ 2ـ قدرت و امكانات؛ 3ـ فعاليت؛ 4ـ تبليغات؛ 5ـ روابط با دستجات سياسي، احزاب، دولت و مجلس؛ 6ـ ميزان نفوذ؛ 7ـ نظريه ساواك. گاه و بر حسب مقتضيات، ساواك جزوه‌هاي پرجنجالي هم تهيه مي‌كرد. چنان كه وقتي موضوع تجزيه بحرين از ايران در مجلس بيست‌و دوم شورا مطرح بود، ساواك پيرامون موضعگيري‌ حزب اكثريت، دولت هويدا،‌ و ساير احزاب بولتن ويژه‌اي تهيه كرد. بخش پاياني گزارش‌هاي نوبه‌اي ساواك كه با عنوان نظريه ارائه مي‌شد، در واقع نشانگر قضاوت نهايي اين سازمان پيرامون مجموعه‌ فعاليت‌ها،‌ عملكرد و جايگاه اين حزب در عرصه سياسي و اجتماعي كشور بود. ساواك تقريباً هيچ‌گاه از مجموعه عملكرد، موقعيت و فعاليت‌هاي حزب ايران نوين راضي به نظر نمي‌رسيد و همواره بر اين نكته تأكيد و تصريح داشت كه با وجود آن همه حمايت‌هاي گسترده مالي، لجستيكي،‌ مديريتي كه از سوي دولت و حاكميت از اين حزب مي‌شود، نفوذ و حضور قابل اعتنايي از اين حزب به ويژه در ميان اقشار مختلف مردم ‌كشور در ميان نيست.
هر چه زمان بيشتري سپري مي‌شد، گزارش‌ها و قضاوت‌هاي ساواك پيرامون عملكرد اين حزب نوميد‌كننده‌تر مي‌شد. چنان كه اين سازمان در پايان گزارش بيست‌ و نهم آذر ماه 1350 خود اظهار عقيده كرده بود:
«... فعاليتهاي حزب ايران نوين در سه ماه گذشته جنبه ظاهري داشته و تلاش‌هاي آن بيشتر معطوف به امور پارلمان بوده و با توجه به امكانات وسيع مالي و برخورداري از قدرت دولت و سازمان‌هاي دولتي و غير دولتي كماكان بين طبقات مختلف اجتماع فاقد نفوذ كافي بوده و در تظاهرات و اجتماعاتي كه به مناسبت‌هاي مختلف بر پا مي‌گردد حاضران كمتر با ميل و رغبت باطني در آن حاضر مي‌شوند. با در نظر گرفتن وضع و بافت حزب در گذشته و بالاخص در سه ماه اخير تصور نمي‌رود حزب ايران نوين در سه ماه آينده موفقيتي در جذب توده‌هاي مختلف بخصوص دانشجويان و روشنفكران به حزب داشته باشد. اصلح است ضمن تغييرات اساسي در اين حزب در تفويض مشاغل حزبي و دولتي ضوابط منطقي و اصولي مطمح نظر واقع شود...»
ساواك ماه‌ها بعد، در اوايل مهر 1351 با برشمردن امكانات گسترده‌اي كه تا آن هنگام از سوي حاكميت(شاه)، دولت و غيره در اختيار حزب ايران نوين گذارده شده بود، نتيجه مي‌گيرد كه اين حزب و رهبري آن نتوانسته از اين امكانات گسترده و بسيار وسيع در راستاي حضور كارآمد‌تر خود در شئون مختلف سياسي و اجتماعي كشور بهره‌ بگيرد و دربارة اين عدم توفيق حزب ايران‌نوين چنين اظهار عقيده كرده بود:
ـ علل عدم توفيق
1) انحصاري بودن مشاغل حزبي و ندادن ميدان به كادرهاي جوان
2) فقدان ضوابط حزبي در تعيين مشاغل و پست‌هاي حزب
3) آسيب‌پذيري حزب در مقابل مقامات مؤثر مملكتي در تحميل نمودن افراد به حزب و تفويض مشاغل مؤثر بدانان
4) عدم بهره‌برداري از چهره‌هاي موجه و نيز استفاده از افراد ناموجه و منفور
5) ايجاد مشاغل و پست‌هاي غير ضروري در حزب به منظور ارضاي ناراضي‌ها كه ايجاد اين واحدها كه اكثراً فاقد فعاليت هستند گره‌هاي كوري هستند كه بر دست و پاي حزب بسته مي‌شوند.
6) فقدان روح انضباط، در حزب انضباط تا زماني برقرار است كه اعضاي حزبي در مشاغل مناسب انجام وظيفه نمايند ولي به محض اينكه پست‌هاي آنان گرفته شود در رديف افراد ناراضي و غير منضبط در مي‌آيند.
7) نبودن روح ايمان كافي، مجموعه عوامل فوق موجبات روح بي‌ايماني و انتقاد را در حزب فراهم و چنانچه اعضايي كه ظاهراً از مدافعين حزب هستند احساس اعتماد نمايند لب به انتقاد مي‌گشايند. اين موضوع در مورد كادرهاي مؤثر حزب نيز مصداق دارد.
8) فقدان تحرك كافي. با توجه به اينكه كليه مصادر امور در يد حزب بوده و حزب از اقتدار كافي برخوردار است. كمتر مشاهده شده كه حزب در گشودن يك معضل اجتماعي از نظر ايجاد وجهه و جذب مردم اقدام نمايد در حالي كه بعضاً تصميمات كلي حزب در جهت مخالف عقايد و تصميمات اعضاي مؤثر بوده مانند طرح افزايش جرائم رانندگي با توجه به مخالفت اكثريت اعضاي فراكسيون پارلماني و اعلام تصويب آن از جانب ليدر با موافقت حدود هشت نفر از جمع حدود يكصد و هفتاد نفر، البته اين نكته نيز قابل ذكر است كه جامعه ايراني به علت فعاليت‌هاي حزبي گذشته خاطرات خوبي از اقدامات حزبي در ذهن ندارند.
ـ آسيب‌پذيري حزب ايران نوين
حزب ايران نوين در مقابل مشكلاتي آتي و نوسان‌هاي سياسي با توجه به اهرم‌هايي كه در حال حاضر بدان تكيه دارد آسيب‌پذير بوده و چنانچه هر يك از مقدورات اين حزب كه قبلاً نيز اشعار گرديد مانند حذف كمك‌هاي دولت، در اقليت قرار گرفتن و مآلاً از دست دادن تمام مقامات و مشاغلي كه در حال حاضر در اختيار دارد (نخست‌وزير ـ وزرا، سناتورها ـ وكلا ـ اعضاي انجمن‌هاي شهر ـ‌ شهرستان، استان ـ استانداران) وضع مناسب‌تري از حزب مليون نخواهد داشت. به عنوان مثال در حال حاضر قريب پانصد نفر در حزب به عنوان كارمند با اخذ حقوق مشغول كار مي‌باشند و با عدم رغبتي كه اعضا نسبت به پرداخت حق عضويت از خود نشان مي‌دهند و با رقم در خور توجهي كه در ماه به اين عده و گروه‌هاي ديگر كه مشاغل حزبي در اختيار دارند پرداخت مي‌شود چنانچه روزي كمك‌هاي مؤثر دولت حذف گردد سرانجام اين عده مبهم و نامعلوم است.
ملاحظات: چنانچه فوقاً اشعار گرديد در حال حاضر با امكانات و مقدورات مادي و معنوي كه به مدت بالنسبه طولاني با توجه به ثبات و امنيت داخلي در اختيار حزب ايران نوين قرار گرفته مي‌توانست به نحو مؤثري در تعميم واقعي تشكيلات خود و جذب توده‌ها و تأثر عميق و واقعي در قلوب مردم زمينه لازم را در تأمين وحدت ملي ايفاد نمايد در حالي كه در طول اين مدت حتي نتوانسته نيمي از مقدوراتي كه در اختيار داشته بازده نمايد. نمونه‌هاي بارز آن عدم نفوذ كافي بين دانشجويان و طبقات روشنفكر و كارگر را بايد دانست در صورتي كه اركان و معيارهاي اين حزب بر مباني و ضوابط صحيح استوار مي‌گرديد قادر بود از لحاظ رفع نارضايي عمومي و مبارزات ايدئولوژيكي با عناصر مخالف محيط و جامعه كنوني را از هر نظر منزه و مشكلات مبتلا به عمومي كه معلول عدم رضايت گروه‌هايي از مردم و وجوه نطفه‌هاي تبعيض و نارسايي در انجام وظايف مي‌باشد مرتفع نمايد.
اين حزب روز به روز با ايجاد واحدهاي جديد كه اكثراً غير فعال و غير ضروري مي‌باشند و نيز پست‌هاي جديد مانند معاونان عديده دبير كل و دبيران كميته‌هاي استان (در حالي كه رؤساي كميته‌هاي استان كه اكثراً از جانب حزب مشاغلي نيز به آنان تفويض و خود را مديون حزب مي‌دانند مي‌توانند وظايف دبيران را به خوبي انجام دهند) و پرداخت حقوق‌هاي كلان كه بعضاً نيز تحميل به دستگاه‌هاي دولتي مي‌باشند بيش از پيش خود را زير بار تعهدات سنگين اسير و در حال حاضر با اين نوع برداشت با توجه به داشتن چندين هزار شغل بيش از گذشته داخل با مشكلات مواجه و در خارج از حزب نيز اثرات منفي به بار آورده است.
ساواك در بيستم فروردين 1353 هم كه مقارن با آخرين سال فعاليت و حيات حزب ايران نوين بود، درباره اين حزب (و به طور مصداقي) و برخي از بخش‌هاي تابعه اين حزب چنين گزارش و قضاوت‌ نوميد كننده‌اي ارائه داده بود:
حزب ايران نوين طي متجاوز از ده سال فعاليت و با در دست داشتن دولت و امكانات وسيعي كه در اين زمينه در اختيار داشته مي‌توانسته بيش از آنچه اكنون توسعه يافته از لحاظ كمي و كيفي گسترش يابد ولي در حال حاضر از لحاظ كيفي موقعيت ممتازي ندارد و بيشتر در مواقع خاص از قبيل انتخابات مجلسين سنا و شوراي ملي و يا انجمن‌هاي مختلف ديگر فعاليت خود را تشديد و پس از پايان انتخابات مجدداً دچار ركود فعاليت مي‌گردد.
توفيقي كه كشور شاهنشاهي طي ده سال گذشته در پرتو راهنمايي‌هاي اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر در زمينه‌هاي مختلف به دست آورده و سياستي كه رهبر مملكت در مورد مداخله هر چه بيشتر مردم در سرنوشت خود و تعميم دموكراسي در كشور تعقيب مي‌فرمايند ايجاب مي‌كند حزب ايران نوين كه حزب اكثريت در كشور است با اتخاذ تدابير لازم در زمينه تصفيه حزب از عناصر فرصت‌طلب و غير معتقد و تهيه طرح‌هاي مفيد در جهت تأمين اعتماد بيشتر مردم به ويژه روشنفكران و جوانان به حزب اقدام نموده و تحرك بيشتري به حزب داده شود.
1ـ‌ در سازمان جوانان وابسته به حزب مختصر حركتي مشهود است ولي اين فعاليت نارسا بوده و كار اساسي در اين واحد صورت نمي‌گيرد. اغلب جواناني را كه به انحاي مختلف به سازمان مي‌آورند اكثراً نمي‌دانند براي چه و به كجا مي‌روند.
2ـ بعضي از مسئولان كميته‌ها بيشتر كارشان ظاهرسازي است تا جلب مردم. اين كميته‌هاي شرق و غرب كه در كميته شرق بين مسئول و معاونين هم اختلاف نظر شديد وجود دارد بيش از آنكه به فكر كار اصيل و جلب نظر مردم به حزب باشند دنبال كارهاي تشريفاتي و ظاهرسازي هستند، از مجموع گزارش‌ها اين نتيجه مستفاد مي‌شود كه مسئولان صرفاً براي خودشان كار مي‌كنند نه حزب.
3ـ افزايش اعضاي حزب در مركز خوب است ولي همان طور كه از يك طرف افراد اضافه مي‌شوند از آن طرف يا بي‌علاقه مي‌شوند و ديگر شركت نمي‌كنند و يا از روي ميل با حزب رابطه ندارند. به طور كلي از مجموع اعضاي حزب در تهران بيش از 4/1 اعضاي منظم و فعال نيستند.
4ـ كميته استان تهران هيچ‌گونه فعاليتي ندارد و به قرار اطلاع مدت‌هاست كه اصولاً تشكيل نمي‌شود.
5ـ بعضي از رهبران حزب آدم‌هاي خوش‌نامي نيستند و روابط خوبي با مسئولان كميته‌ها و يا مسئولان دستگاه‌هاي اجرايي ندارند و به همين دليل موفقيتي نداشته‌اند. در كرمانشاه رهبر حزب جوششي با كميته و ديگران ندارد. در آذربايجان بيش از حد متظاهر است. در كاشان فوق‌العاده ضعيف و ناتوان است و رهبر حزب در همدان علاوه بر بدنامي بيشتر اوقات در تهران است.
6ـ رئيس دفتر دبير كل كه آدم بدنامي است، با مراجعين در نهايت بدرفتاري روبه‌رو مي‌شود و غالباً زن‌ها را به تندي از اطاق اخراج مي‌كند.
7ـ بيشتر مسئولان حزبي از سرمايه‌گذاران و سرمايه‌داران بزرگ هستند و بعضي از آنها بيشتر اوقات خود را به دنبال كارها و برنامه‌هاي خودشان هستند (دكتر سعيد معاون دبير كل ـ حبيب‌ دادفر معاون دبير كل ـ الموتي رئيس فراكسيون).
8ـ باشگاه حزب كه مشتري ندارد حزب مرتباً ماهيانه مبالغ هنگفتي بايد اجاره آن را بپردازد.

منبع:سه حزب، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ص 884 تا 890.

این مطلب تاکنون 4140 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir