خاطرهاي از اولين سازمان جاسوسي شوروي | هيچ مورخ واقعنگري را نميتوان يافت كه از بلشويسم و كمونيسم به عنوان يك نظام سياسي به نيكي ياد كند. اين نظام جدا از مباني نظري آن كه با فكر و عقل جوامع انساني سازگار نبود از نظر موج سركوب و ايجاد اختناق پليسي در جوامع تحت سلطه و فاصلهاي كه ميان خود و مردم ايجاد كرده بود نيز به هيچ روي قابل دفاع نبود
بيان يك خاطره از اولين سازمان اطلاعاتي و امنيتي اتحاد جماهير شوروي كه توسط لنين پايهگذاري شد، شايد بتواند ماهيت لنين و نظام سياسي موردنظر او را بنماياند. ولي ابتدا به معرفي اين سازمان ميپردازيم.
* * * *
سازمان جاسوسي شوروي كه در جهان به عنوان «كا. گ. ب» شناخته ميشد، شكل كامل شده تشكيلاتي بود كه در 20 نوامبر 1917 به دستور لنين بنيانگذار بلشويسم و تحت نام «چكا» بوجود آمده بود. «چكا» واژه اختصاري عبارت روسي (كميته فوقالعاده مبارزه با ضد انقلاب، خرابكاري و نفوذ غير مجاز» بود. اولين رئيس اين سازمان شخصي به نام «فليكس ادموند زرژينسكي» از يك خانواده اشرافي لهستاني بود كه در شقاوت وبيرحمي همتا نداشت. وي در سال 1918 گفته بود «چكا، يك دادگاه نيست، يك سازمان مسلح زيرزميني است. ما طرفدار ترور متشكل هستيم. ما بخاطر شرائط خود ناگزير هستيم حتي اگر گاهي لبه شمشيرمان تصادفاً بر سر بيگناهي فرود آمد، از انقلاب دفاع كنيم.»
«زرژينسكي» داراي قيافهاي غير عادي، اندامي لاغر، چشماني از حدقه درآمده و ريشي تيز و كوتاه بود. كمترين احساس عطوفت و رحم و شفقت در وي يافت نميشد. او بيشتر جواني خود را در زندانهاي تزارها بسر برده و خدمات زيادي را براي به پيروزي رساندن انقلاب بلشويكها به رهبري لنين در روسيه انجام داده بود. تا قبل از احراز مقام رياست سازمان نوبنياد «چكا» فرماندهي گارد محافظ مقر حكومت بلشويكي شوروي را عهدهدار بود و خشونت و نظاميگري وي نظر مساعد لنين را جلب كرده بود. او اعضاي «چكا» را از عناصر عقدهاي و بيرحم انتخاب ميكرد. نقل ميكنند كه «زرژينسكي» در هر يك از مراكز پليس، محوطهاي را براي اعدام متهمين در نظر گرفته بود. هر شب كه قرار بود افرادي به جوخه آتش سپرده شوند در بيرون اين محوطه و در اطراف آن كاميونهائي قراضه و پر سر و صدا بيجهت رفت و آمد ميكردند تا صداي رگبار مسلسل در داخل محوطه با صداي گوشخراش كاميونها درهم بياميزد و كسي متوجه اعدامهاي پي در پي مردم نشود.
از نظر «زرژينسكي» همه اين خشونتها و جنايات كه با تأييد مستقيم لنين صورت ميگرفت، براي تحكيم اساس حكومت نوبنياد بلشويكي در شوروي لازم بود. «زرژينسكي» بعنوان مسئول امور امنيتي كشور در جلسات هيأت دولت شركت ميكرد.
از زمان مرگ اين شخص، ميدان بزرگي كه ساختمان ستاد مركزي «كا. گ. ب» در مجاور آن واقع شده به اسم ميدان زرژينسكي نامگذاري شده است. به هنگام تشكيل «چكا» اختيارات يا هدفهاي آن اعلام نشد. ولي بر طبق توضيحاتي كه مدتها بعد در اين زمينه داده شد، بنيانگذاران اين سازمان در ابتداء قصد داشتند كه چكا يك سازمان تحقيقاتي باشد اما از اوائل سال 1918 اين سازمان به سرعت به يك سازمان تروريستي تبديل و شروع به قلع و قمع مخالفان كمونيسم كرد. چكيستها براساس اعلام منابع كمونيستي تنها در زمان سلطه لنين بيش از 300 هزار نفر را تيرباران و يا غرق كردند و يا با ضرب و جرح به زندگي آنها پايان دادند و اينها همه غير از ميليونها نفري بود كه در سياهچالهاي حكومت كارگري لنين به بند كشيده شده بودند. لنين مدعي بود كه «چكا» تنها براي محو «بورژوازي» بوجود آمده است. ولي مأمورين «چكا» هر فرد غير بلشويك و هر كسي را كه مظنون به مخالفت با رژيم تشخيص ميدادند به نام ضد انقلاب يا «بورژوا» بازداشت و سر به نيست ميكردند. يكي از رؤساي چكا به نام «لاتسيس» در دستورالعملي خطاب به مأموران پليس مخفي شوروي مينويسد «هدف، از ميان بردن بورژوازي بعنوان يك طبقه است. براي دستگيري اشخاص ضرورتي ندارد دليل و مدركي درباره فعاليت آنها عليه حكومت شوروي يا اظهار مطلبي بر ضد حكومت داشته باشيد، اولين سئوال شما از بازداشت شدگان بايد اين باشد كه از كدام طبقه است فرزند كيست كجا تحصيل كرده و چه شغلي داشته است. پاسخ به اين سئوالات براي تعيين سرنوشت شخص كافي است.»
لنين در برابر انتقاداتي كه از جنايات «چكا» ميشد حساسيت زيادي نشان ميداد. او در يكي از سخنرانيهاي خود در اواخر 1918 گفت: «... من از شنيدن اين همه شكايت و انتقاد از چكا متحيرم و نميدانم چرا بعضيها ناخودآگاه تحت تأثير تبليغات بورژوازي قرار گرفته لزوم چنين شدت عملي را در يك جامعه انقلابي درك نميكنند. ممكن است چكا مرتكب اشتباهاتي هم شده باشد ولي اين اشتباهات در مقابل خدمات چكا در راه استقرار ديكتاتوري پرولتاريا كه هدف نهائي ماست ناچيز به نظر ميرسد...»
لنين انتقادات خارجي از خشونت و ترور در روسيه شوروي را رد ميكرد و آن را تبليغات دروغ سرمايهداري جهاني عليه نخستين حكومت سوسياليستي جهان ميناميد. او در يكي از نطقهاي خود در اكتبر 1918 و همچنين طي سخنراني خود در هفتمين كنگره شوراها گفت «تروريسم و خشونت به ما تحميل شده و شدت عمل ما واكنش تحريكات و تهاجم سرمايهداري جهاني براي سرنگوني حكومت شوروي است...»
در سپتامبر سال 1918 چكا پس از اعلان فرمان «ترور سرخ» اختيار يافت كه مظنونين را به ميل خود و بدون مراجعه به دادگاه اعدام و يا زنداني كند. اقدامات مخفيانه و خشونتآميز چكا اثرات رواني بسيار بدي بر مردم داشت. «چكا» كم كم از صورت يك سازمان پليسي به صورت يك تشكيلات نظامي درآمد و گاردهاي ضربت اين سازمان علاوه بر شركت در عمليات پليسي و سركوبي تظاهرات و اعتراضات و اعتصابات در موارد لزوم در عمليات نظامي هم شركت ميكرد. تعداد كساني كه طي سه سال اول عمر چكا يعني تا اواخر سال 1920 به دست مأمورين اين سازمان كشته شدند بين 000/200 تا نيم ميليون نفر تخمين زده شده است.
اين سازمان مشتمل بر يك اداره اسرار سياسي براي مراقبت از مردم و اداره ويژهاي براي كنترل ارتش بود. سازمان مزبور بر حمل و نقل و ارتباطات نيز نظارت داشت. سيستم اردوگاههاي كار اجباري در زمان چكا تشكيل شد. در سال 1922 نام اين سازمان به «گ. پ. يو» تغيير كرد (G.P.U) كه به معناي «اداره سياسي دولتي» است. سپس اين نام به «او. گ. پ. يو» بدل گشت (O.G.P.U) كه به معناي «اداره سياسي دولت متحده» است، و اين زماني بود كه جمهوريهاي مختلف شوروي تشكيل «اتحاد جماهير شوروي» را دادند.
«چكا» فقط نام خود را تغيير ميداد و هيچ تغييري در عملكرد آن ديده نميشد. هيچ كس به اندازه لنين باعث تقويت تشكيلات جاسوسي حكومت شوروي و تشديد خفقان حاكم بر اين كشور نشده بود. لنين در داخل حزب كمونيست شوروي حق بحث كردن، اظهار نظر كردن، مخالفت كردن و هرگونه موضعگيري سياسي را از اعضاي كادر مركزي حزب سلب كرده بود. حزب به صورت يك نظام انحصاري درآمده بود كه فقط افرادي كه از امتيازاتي خاص برخوردار بودند ميتوانستند در مقابل اطاعت محض به وضع بهتري دست يا بند. اين اعضاء به قول لنين همان «طبقه جديد» هستند و چون بر خلاف ساير مردم در سايه حزب كمونيست، از درآمد، موقعيت، منزل، غذا و وسائل تفريح برخوردار بودند، علاقه شديدي به حفظ حزب در ايشان بوجود آمده بود.
«رابرت كانوكواست» نويسنده انگليسي در كتاب خود به نام «ترور بزرگ» مينويسد: «تا سال 1924 كه لنين در اثر آسيبهاي وارده بيمار و ناتوان شده و به حال مرگ افتاده بود، ساختار جامعه آينده شوروي را پيريزي كرده بود و نظام ديكتاتوري در كشور را توسط يك گروه متنفذ كه از حمايت طبقه جديد ممتاز، بهرهمند بود و كاملاً بر يك پليس مخفي اتكاء داشت به ارث گذاشت. وي با اطمينان،اساس و مكانيزم نيروي پليس سياسي را براساس ديكتاتوري قرار داد. اردوگاههاي كار اجباري، دستگيريها، مجازاتها و اعدامهاي بدون محاكمه، گرفتن اعترافات دروغ، سيستم مخبرين مخفي و ترور بيرحمانه تودهها و ... همه از دستاوردهاي لنين بوده است، نه استالين. سالها بعد به هنگام تقبيح روشهاي سركوب دوران استالين گفته شد كه استالينيسم همان لنينيسم است كه در مقياس وسيعتر و وحشيانهتر به اجرا گذارده ميشود. در حقيقت استالين مردم را به همان راهي كشيد كه مسيرش را از قبل لنين تعيين كرده بود.»
و اما خاطره:
نقل ميكنند لنين در يكي از جلسات هيأت دولت، در كاغذ يادداشتي از «زرژينسكي» كه در جلسه حضور داشت پرسيد «چه تعداد زنداني سياسي در زندانها موجود است؟»
لنين سپس اين يادداشت را تا كرد و آن را از طريق فرد ديگري به دست «زرژينسكي» رساند. زرژينسكي كاغذ را باز كرد و پس از خواندن آن، تعداد زندانيان سياسي موجود كشور را بر روي همان كاغذ نوشت (مورخين راجع به تعداد زندانيان كه زرژينسكي به آن اشاره كرده بود، اعداد متفاوتي را ارائه كردهاند) سپس كاغذ را مجدداً تا كرد و آن را از طريق واسطه به دست لنين رساند. لنين كاغذ را باز كرد و پس از مطالعه پاسخ سؤال خود، در زير آن علامتÍ به معني «ملاحظه شد» را قرار داد. (علامتهاي P يا Í در ادبيات نامهنويسي معناي مشابهي دارند و آن پذيرفتن، ملاحظه شدن و يا تأييد نوشته يا مقصود مورد نظر است.)
لنين وقتي علامت Í را در پاي نامه زرژينسكي ميگذاشت، مانند همه مردم به هنگام نوشتن، كاغذ را بر روي ميز قدري به سمت چپ كج كرده بود. او سپس نامه را مجدداً به زرژينسكي بازگرداند و عليالاصول اين مكاتبه كوتاه با طرح يك سؤال ودريافت پاسخ آن به پايان رسيد. ولي زرژينسكي كه مانند همه مردم به هنگام خواندن كاغذ را كاملاً مستقيم به دست گرفته بود علامت Í لنين را Ç ديد. سپس تصور كرد لنين با گذاردن علامت Ç مقصود خاصي دارد. او Ç را «صليب» تصور كرد و صليب را به معناي «مرگ» دانست. سپس از جلسه بيرون رفت و در حكمي دستور قتل عام همه زندانيان سياسي را صادر كرد. اين حكم همان شب به اجرا درآمد و در جلسه بعدي هيأت دولت زرژينسكي خبر «اجراي دستور» را به اطلاع لنين رساند. لنين از وي پرسيد «كدام دستور»؟ سپس «زرژينسكي» علامت Í لنين را كه به چشم وي Ç تصور شده بود، به وي نشان داد.
مورخان نقل ميكنند كه لنين با ديدنÍ خود كه بر روي يادداشت كج شده روي ميز نوشته شده بود و برداشت زرژينسكي از آن، با صداي بلند خنديد. او سپس به رئيس سازمان اطلاعاتي خود متذكر شد كه مقصود وي از Í چيزي جز تأييد پاسخ زرژينسكي به سؤال مورد نظر نبوده و هرگز دستور قتل را صادر نكرده است. با اين حال زرژينسكي به خاطر اين تصور كه به بهاي جان هزاران زنداني بيگناه انجاميد مؤاخذه نشد و عكسالعمل لنين نيز فقط يك خنده مستانه بود...!
منابع:
ـ كا. گ. ب، جان بارون، مترجم: سياوش ميرزابيگي، 1363.
ـ كا. گ. ب، دولتي در دولت، مترجم: مهدي پرتوي، انتشارات ققنوس.
ـ سازمانهاي جاسوسي دنيا، احمد ساجدي، انتشارات محراب قلم.
ـ بررسي ساختار و عملكرد سازمانهاي اطلاعاتي، انتشارات وزارت امور خارجه. این مطلب تاکنون 5483 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|