آشنائي با مورخان معاصر-2 محمدحسن رجبي | «... تا مرحله رسيدن به تاريخنگاري اسلامي در كشور، راه درازي در پيش داريم و بايد نظريهپردازيهاي متعددي صورت گيرد. اين نظريه پردازيها از يكسو بايد مبتني بر نگرش فلسفي بوده و از سوي ديگر بر دادههاي درست تاريخي استوار باشد. براي نيل به اين منظور بايد مورخان مسلمان صاحبانديشهاي فلسفي براساس معارف متقن ديني باشند و يا اينكه فلاسفه اسلامي كشور به تحقيقات تاريخي روي آورده و نظريهپردازي كنند...»
* * * *
عبارات فوق بخشي از اظهارات دكتر محمدحسن رجبي مورخ و پژوهشگر معاصر در گفت وگو با مجله الكترونيكي دوران ـ وابسته به مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي ـ است. وي در اين مصاحبه ديدگاههاي خود را درباره تاريخنگاري در ايران و نقاط قوت و ضعف آن بيان كرده است.
آقاي رجبي در عيد غدير سال 1335 در شهر قم ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدائي را در همان شهر طي كرد و سپس در 1350 به همراه خانواده به تهران مراجعت نمود و دوره متوسطه را در دبيرستان جعفري و سپس در دانشسراي مقدماتي مهبد گذراند. در خرداد 1352 دستگير و تا آذر همان سال در زندان به سر برد. سپس تحصيلات خود را در دبيرستان شبانه فضيلت ادامه داد.
رجبي پس از پايان دوره متوسطه در رشته كتابداري و اطلاعرساني در دانشگاه تهران به تحصيلات خود ادامه داد. او كارشناسي را در1363 و كارشناسي ارشد را در 1369 در همين رشته كسب كرد.
آقاي رجبي از سال 1358 تا 1363 مديريت گروه تاريخ راديو را بر عهده داشته و از 1365 تا 1370 قائممقام مدير كل آرشيوهاي صدا و سيما بوده است. وي در فاصله سالهاي 80 ـ 1370 مدير كل مركز خدمات عمومي كتابخانه ملي و قائممقام سرپرست دائرهالمعارف كتابداري و اطلاعرساني بوده و سپس مشاورت معاون سيماي جمهوري اسلامي ايران را بر عهده گرفته است. او هماكنون به كار مورد علاقه خود «تاريخنگاري» سرگرم است.
از دكتر محمد حسن رجبي راجع به علت علاقه وي به تاريخنگاري با توجه به رشته تحصيلي وي ـ كتابداريـ سئوال كرديم. او گفت:
پدرم علاقه زيادي به مطالعات تاريخي داشت و از اين رو كتابهاي زيادي در كتابخانه شخصي خود فراهم آورده بود و در گفت و گوهاي خانوادگي اشارات زيادي به حوادث تاريخي و شخصيتهاي سياسي و علمي و تاريخي داشته و دارد و لذا علاقه به تاريخ (جهان، ايران و اسلام) تقريباً در ميان اعضاي خانواده عموميت دارد. در اوايل دوره جوانيم، اين تعلق، ضرورت سياسي نيز يافت، بدين معني كه رويكرد به تاريخ، به ويژه تاريخ معاصر ايران به منظور بررسي زمينههاي عقبماندگيهاي علمي، تكنولوژيك ايران، ورود استعمار به كشور، جنبشهاي ملي ضداستبدادي و ضداستعماري، و ... مد نظر روشنفكران و فعالان سياسي از جمله دانشجويان و دانشآموزان قرار داشت كه من نيز از آن زمره بودم.
رجبي در زمينه آثاري كه خود به رشته تحرير درآورده گفت:
تقريباً همه تأليفات (كتاب و مقالات) من در زمينه تاريخ و زندگينامه است كه بر حسب تاريخ نگارش به قرار ذيل است:
ـ زندگينامه سياسي امام خميني (ره)، ويرايش اول 1369، ويرايش سوم،1375.
ـ مشاهير زنان ايراني و پارسيگوي (1374)
ـ رسائل و فتاواي جهادي علماي مسلمان عليه استعمارگران (1376)
ـ كتابخانه در ايران (1380)
ـ علماي مجاهد (1383)
ـ مكتوبات و بيانات سياسي ـ اجتماعي علماي شيعه (جلد اول: 1384)
ـ مكتوبات و بيانات سياسي ـ اجتماعي علماي شيعه (جلد دوم و سوم در دست انجام است)
وي همچنين كتابهاي متعددي را نيز ويراستاري كرده است.
دكتر محمد حسن رجبي در پاسخ به اين سئوال كه عرصه تاريخنگاري در كشور با چه تحولاتي روبرو است گفت:
در سالهاي اخير موضوع تاريخ، پس از ادبيات، بيشترين عناوين كتابهاي منتشره را به خود اختصاص داده است. اين امر، نشانگر افزايش كمّي چشمگير آثار تاريخي پس از انقلاب اسلامي است كه در حوزه تأليف و ترجمه صورت پذيرفته است.
آزادي سياسي پس از انقلاب، باب نقادي تاريخي را در كشور گشوده است. از سوي ديگر انتشار اسناد و مدارك دست اول، خاطرات و زندگينامهها ـ هر چند كه از حب و بغضها و افراط و تفريطها تهي نيست ـ راه تاريخنگاري معاصر را تا اندازه زيادي هموار نموده و زواياي مهم و ناشناختهاي را در تاريخ معاصر ايران بر ملا كرده است. امروزه جريانهاي متنوعي در تاريخنگاري معاصر ايران به چشم ميخورد كه اميدوار كننده بوده و از اقبال خوبي در جامعه برخوردار است.
البته در اين ميان تاريخ معاصر ايران، خالي از گرايشهاي فكري و سياسي و نيز اهداف و مفاهيم پنهان و آشكار هدفمند نيست، ولي در مجموع جهت كلي مطلوب و اميدبخش است.
آقاي رجبي در ادامه اين گفت و گو به خاطرهاي از فعاليتهاي خود در عرصه تاريخنگاري اشاره كرد و گفت:
بهترين نكته آموزنده، هنگام تدوين پانويسهاي خاطرات حجتالاسلام فلسفي برايم رخ داد، بدين معني كه يكي از اسناد مهم ساواك مربوط به فعاليتهاي مهم وي در سازماندهي و هدايت وعاظ سراسر كشور در زمان سالهاي ممنوعالمنبر بودن ايشان بود. در اين گزارش، اشاره تلويحي به سكوت و مماشات يكي از مراجع تقليد وقت شده بود. از همين رو مرحوم آقاي فلسفي پس از ملاحظه سند به همان دليل، آن را حذف كردند و در مقابل اصرار اينجانب فرمودند كه راضي نيستم در زمان حياتم مطلبي در شرح زندگيم نوشته شود كه ذم ديگري آن هم از علما و مراجع را در بر داشته باشد و لذا سند حذف و به تبع آن موضوع نيز منتفي شد.
وي در مورد تقويت علم تاريخنگاري در كشور و راههاي حصول اين مقصود ديدگاه خود را بيان كرد و گفت:
پژوهشهاي تاريخي شادروان مرحوم دكتر حميد عنايت نمونه بسيار خوب و ارزندهاي از پژوهش متعهدانه و علمي است كه راه و روش او را براي نسل جوان ضروري ميدانم.
آقاي رجبي در زمينه رشد تاريخنگاري اسلامي در كشور گفت:
البته اطلاق «تاريخنگاري اسلامي» شايد تا اندازهاي مبالغه آميز باشد. اما اگر منظور آثاري است كه توجه بيشتري به تأثير جريانها و انديشههاي اسلامي و شخصيتها و متفكران مسلمان در رويدادهاي سياسي معاصر نشان داده باشند، بايد اذعان كرد كه گامهاي ارزندهاي در اين مسير برداشته شده است، اما هنوز تا تحقق مكتب تاريخنگاري اسلامي، راه درازي در پيش است و بايد نظريهپردازيهاي متعددي صورت گيرد.
اين نظريهپردازيها از يك سو بايد مبتني بر نگرش فلسفي بوده و از سوي ديگر بر دادههاي درست تاريخي استوار باشد. براي نيل به اين منظور ميبايست مورخان مسلمان، صاحب انديشهاي فلسفي براساس معارف متقن دين باشند و يا اينكه فلاسفه اسلامي كشور به تحقيقات تاريخي روي آورده و نظريهپردازي نمايند.
آقاي رجبي در مورد اهميت استفاده مورخين از اسناد، در كار تاريخنگاري گفت:
اين حركت كاملاً مثبت و لازم است كه گرچه دير هنگام صورت گرفته اما بسيار ضروري و اميد بخش است، لكن انتشار اسناد بايد مبتني بر ضرورتهاي فرهنگي باشد كه در يك نگاه كلي شايد بتوان گفت استراتژي روشني در انتشار اسناد موجود نيست. وي در عين حال افزود:
وضعيت مراكز تاريخ پژوهي در سالهاي اخير از نظر سازماندهي علمي اسناد، اطلاعرساني و انتشار اسناد، بسيار اميد بخش بوده و بر حسب اطلاع، جلسات متعددي تاكنون به منظور هماهنگي فعاليتها و امكانات تشكيل شده و تصميمات مهمي اتخاذ گرديده كه لازم است به اطلاع همگان برسد. اشتراك منابع اسنادي و اطلاعرساني شبكهاي اين مراكز ميبايست هر چه زودتر تحقق يابد، زيرا گام مهمي در صرفهجويي وقت پژوهشگران و هزينههاي تكراري مراكز پژوهشي خواهد بود.
آقاي رجبي در زمينه آثار منتشره از سوي مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي گفت:
آثار منتشره مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي نسبت به آثار منتشره ساير مؤسسات پژوهشهاي تاريخي از ويژگيهاي زير برخوردار است:
الف ـ بسياري از آنها متناسب با مقتضيات سياسي و فرهنگي روز جامعه انتشار يافتهاند.
ب ـ پژوهشگران و ويراستاران، از خبرويت علمي درحوزههاي مورد نظر برخوردار بودهاند.
ج ـ پژوهشهاي انجام يافته در عين حفظ تعهد، روشمند بوده و اسناد و منابع تاريخي از صافي نقد عبور كردهاند.
وي در پايان به علاقهمندان متون تاريخي توصيه كرد هيچ متن و نظريه تاريخي را مسلم و متقن نپندارند و آنها را با ديگر متون و نظريات سنجيده و نقادي كنند. این مطلب تاکنون 5377 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|