چه گندی به بار آوردیم .... | آنگاه که تقویم انقلاب اسلامی ایران را ورق می زنیم به روزی می رسیم که عام الفیل دیگری را تداعی می کند که در آن «کارتر» مظهر نظام سلطه جهانی، ابرهه ای دیگر است که می خواهد به یک انقلاب نوپا که با اتکاء به خداوند متعال به پیروزی رسیده است، حمله کند.
«الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل - آیا ندیدی که خدای تو با اصحاب فیل چه کرد؟»
اما عنایت و لطف و مرحمت خداوند بر مردم ایران اسلامی آن چنان گسترده است که در صحرای طبس «پنجه عقاب» را در مقابل «طوفان شن» قرار می دهد و آیه «و مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین» را تفسیر میکند و در آن غروب طلایی خورشید در صحرای طبس، با وزیدن طوفانی از شن، صحرای طبس مبدل به یک کابوس وحشتناک در حافظه تاریخی رهبران آمریکا می شود؛ معجزه ای دیگر روی می دهد و گرگهای در کمین نشستهای که راوی مرگ بودند، به هلاکت میرسند.
این معجزه الهی را باید دید و برای آنان که باز می خواهند در رویاهای بلندپروازانه خویش فکر حمله به ایران را داشته باشند، باز گفت تا برای همیشه رسواترین و مفتضحانه ترین شکست خود را بر ضد انقلاب اسلامی ایران به یاد داشته باشند و بدانند که خداوند متعال انقلاب امام خمینی (ره) را به انقلاب امام زمان (عج) پیوند خواهد زد و تا آن روز نیز خود با نیروهای غیبی، توطئه های دشمنان این انقلاب را خنثی خواهد کرد.
بازخوانی یک سناریوی شکست خورده
تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که با اسارت گرفتن 53 نفر از اتباع آمریکا به پایان رسید آن چنان ضربه ای به حیثیت آمریکا وارد کرد و سیاست های استعماگرانه آنها را از هم پاشید که کاخ سفید را بر آن داشت که به هر نحو ممکن این مسئله را حل کند؛ بنابراین آمریکا در گام اول با اقدامات دیپلماتیکی خود به تحریم اقتصادی ایران دست زد و در گام دوم طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرار داد. برژینسکى مشاور امنیت ملى جیمى کارتر رییس جمهور وقت آمریکا در این باره میگوید : اگر چه از ابتداى گروگانگیرى افرادمان، تا اتخاذ تصمیم نهایى براى نجات آنها، حدود پنج ماه به طول انجامید، اما برنامه ریزى جهت انجام یک عملیات نجات، بزودى پس از ماجرا آغاز شد. درست 2 روز بعد از واقعه، مرحله اول، عملیات با تلفنى که من به هارولد براون وزیر دفاع کردم، شروع گردید، من از او خواستم که به رییس ستاد مشترک ارتش دستور دهد، تا یک برنامه جهت عملیات نجات طرح ریزى کند.
برژینسکى مى گوید: روز 11 آوریل (22 فروردین ) ماه بوده جیمى کارتر به من گفت که وى خواستار تشکیل یک جلسه اضطرارى شوراى امنیت ملى است . او در پاسخ سئوال من که دلیل تشکیل آن جلسه را پرسیدم، گفت که به نظر وى زمان اقدام فرا رسیده است .کارتر جلسه یاد شده را با این سخنان آغاز کرد؛ که به نظرم امکان خلاصى گروگانها بسیار بعید به نظر مى رسد و ما بایستى حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد و جدول زمانى آن هم تهیه شود.رییس جمهور در دنباله سخنانش ادامه داد ما مى بایستى براى آزادى گروگانها وارد عمل شویم و عملیات مى بایستى در اولین فرصت ممکن آغاز شود. رییس ستاد مشترک ارتش ژنرال جونز، تاریخ 4 اردیبهشت را مناسبترین زمان شروع عملیات اعلام کرد. طرح حمله نظامی آمریکا به ایران که به طرح «عملیات پنجه عقاب» معروف است به این قرار بود که عملیات نظامی نیروهای دلتا جمعاً دو روز (از چهارم تا ششم اردیبهشت 1359) به طول می انجامید و در شب اول، هشت بالگرد و شش هواپیمای سی- 130 در عمق خاک ایران در میان کویر فرود می آمدند، بالگردها پس از سوخت گیری شبانه در نزدیکی طبس، به نقطهای در نزدیکی تهران ـ حوالی دماوند ـ پرواز میکردند و تمام روز را در انتظار فرا رسیدن شب در این نقطه توقف مینمودند. حمله به سوی سفارت که محل نگاهداری گروگانهای آمریکایی بود، در شب دوم با کامیونهای ارتشی که قبلا تدارک شده بود، انجام میگرفت و یک گروه جداگانه هم برای نجات بروس لینگن کاردار سفارت و دو آمریکایی دیگر که در محل وزارت امور خارجه ایران نگاهداری میشدند در نظر گرفته شده بود. گروگانها پس از رهایی به استادیوم شهید شیرودی که در نزدیکی سفارت قرار داشت منتقل می شدند و از آنجا به یک فرودگاه مجاور پرواز میکردند. در این مرحله چند جنگنده پرواز هواپیماهای آمریکایی را پوشش میدادند. این عملیات با پرواز هواپیماهای آمریکایی از پایگاههای نظامی آمریکا در عمان و مصر شروع میشد و قرار بود که پس از انجام عملیات موفق آمیز نجات گروگانها از سفارت ایران، با پرواز هواپیماهای آمریکایی از فراز آسمان عربستان سعودی به پایان رسد.
برای اجرای طرح حمله نظامی به ایران، 90 نفر از کماندوهای آمریکا به مدت 5 ماه تعلیمات پیچیده و فشرده ای را در صحرای اریزونای آمریکا پشت سر گذاشتند. به دنبال آن گروههای ویژه سری که برای پشتیبانی و تدارک وسایل تکمیل طرح در نظر گرفته شده اند، مخفیانه وارد ایران شدند و با گروهکهای ضد انقلاب تماس گرفتند. غروب روز سه شنبه 4 اردیبهشت 1359 تعداد 6 فروند هواپیمای سی- 130 آمریکایی، 90 کماندوی آن کشور را که در صحرای آریزونا آموزش دیده و «دلتا» نام گرفته اند، از قاهره به هواپیمابر نیمیتز (NIMITZ) در دریای عمان و نزدیک آبهای ایران منتقل کردند.
در مسیر حرکت به سمت ایران در مصر و عمان نیروهای آمریکایی توقف کردند تا شب را در مصر به استراحت بپردازند اما در مصر با آنچنان هجومی از سوی مگسها مواجه شدند که خواب را از آنها سلب کرد و این امر موجب خسته و خواب آلود بودن نیروهای عملیاتی دلتا هنگام عملیات در طبس شد.
«چارلی بکویت» فرمانده این عملیات مینویسد: «بیرون پایگاه منظرهای دلگیر و بی پایان در گرمای آسمان بی ابر محو میشد. مگسها همه جا بودند و روی هر جنبندهای و هر چیزی مینشستند و همه سعی میکردند بخوابند؛ اما با وجود هوای داغ و سوزان و یا هیجان ناشی از ماموریت، عده زیادی نتوانستند استراحت کنند.»
بکویت در مورد لحظهای که مصر را ترک میکردند، نوشت: «کسی از ترک مصر ناراحت نبود. چون مگسها و کثافت را با پرواز توسط دو فروند سی 141 پشت سر میگذاشتند.»
نیمه شب پنجشنبه، چهارم اردیبهشت ماه، شش هواپیمای سی-130 و هشت فروند بالگرد از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز بر میخیزنند و با پرواز در ارتفاع کم راهى ایران میشوند. پس از ورود به حریم ایران، یکى از بالگردها در 120 کیلومترى شهر راور کرمان دچار نقص فنی میشود و ناگزیر فرود میآید. بالگرد دیگر مجبور میشود که شرنشینان این بالگرد را سوار کند تا به هواپیمابر نیمیتز برگردند اما پس از طی مسافتی دستگاه هیدرولیک این بالگرد نیز از کار میافتد، اما این بالگرد موفق میشود تا به هواپیمابر نیمیتز برسد. شش فروند هواپیمای سی-130 به همراه شش فروند بالگرد باقی مانده در محلی واقع در صحرای طبس که از قبل برای فرود آنها آماده شده است، فرود می آیند.
سپاه شیطان پا به صحرای طبس میگذارند، کویری که برای آنها ناشناخته است. هواشناسی در آن روز مساعد بودن هوا را گزارش میکند و بکویت نیز در طبس با هوای صاف مواجه میشود که بعدها می نویسد: «هوا خنک و صاف بود و ستارهها به سادگی قابل رویت بودند. نور ماه برای دیدن افرادی که سی چهل یارد دورتر ایستاده بودند، کافی بود.»
اولین خلبان بالگردی که وارد طبس شده است به گونهای مات و مبهوت میشود که بکویت در ارتباط با گفتگویش با این خلبان، بعدها مینویسد: «چیزهایی که میگفت به قدری تاثر آور بود که اگر میتوانستیم، بالگردها را در بیابان میگذاشتیم و با سی- 130 ها به خانه بر میگشتیم.»
بکویت در رابطه با خلبان دومین بالگرد که در طبس فرود میآید مینویسد: «او از بالگرد دور شد، زیاد و تند صحبت میکرد و چیزهای وحشتناکی میگفت.»
بکویت از قول او نقل میکند که:
«من نمیدانم چه کسی در سطح من کارها را اداره میکند؛ اما اینقدر میتوانم بگویم که برای لغو این عملیات باید همه چیز به دقت مد نظر قرار گیرد. نمیدانید بر من چه گذشته است. با بدترین طوفان شنی که تا کنون دیده بودم مواجه شدیم. بسیار دشوار بود. پیش خود فکر کردم مطمئن نیستم که بتوانیم عملیات را انجام دهیم. واقعا مطمئن نیستم که بتوانیم آن را انجام دهیم.»
در حال سوختگیرى بالگردها براى اجراى مرحله بعدى عملیات، یکى دیگر از آنها دچار نقص فنى میشود. با از کار افتادن این بالگرد، تمام برنامههاى آمریکاییها به هم می خورد زیرا آنها با محاسباتى که انجام داده بودند، براى انجام مرحله بعدى عملیات حداقل به شش فروند بالگرد نیاز داشتند. موقعیت به ناو نیمیتز و از آنجا به کاخ سفید گزارش میشود و از رییس جمهور کسب تکلیف میشود. کارتر دستور توقف عملیات و عقب نشینی را صادر میکند. نیروهایی آمریکایی قصد بازگشت دارند که طوفانی از شن شروع می شود و سپاه شیطان را در چنگال عذاب الهی گرفتار می سازد؛ یکی از بالگردها به هواپیمای سی- 130 برخورد می کند و آتش همه جا را فرا میگیرد.
بکویت وقتی آتش افروخته شده از برخورد یکی از بالگردها را با هواپیمای سی-130 مشاهده میکند با تاکید بر اینکه «وقتی برای گریه نداشتم» در ارتباط با این حادثه مینویسد: «در میان تند باد، یکی از بالگردها را دیدم که از زمین بلند شد و به سمت چپ کج شد و به آرامی به عقب خزید. سپس صدای مهیبی بلند شد. صدای انفجار بمب نبود. صدای شکستن نبود، صدای چیزی بود که با یک ضربه متلاشی شود. یک انفجار بنزین. گلوله آتشین آبی رنگی مثل بالون به هوا رفت. ظاهرا بالگرد سرگرد شافر به هواییمای سی- 130 که در شمالیترین قسمت ایستاده بود و عنصر آبی را تازه سوار کرده بود، برخورد کرد. ... شعلههای آتش تا ارتفاع سیصد، چهارصد پایی میرسید. هوا مثل روز روشن بود. ... در میان آتش، بالگرد را میدیدم که به سمت چپ هواپیما برخورد کرده است. موشکهای ردی منفجر میشدند. گردونههای آتش مانند چهارم ژوئیه در آسمان میچرخیدند. مثل این بود که افراد درون گوی آتش حرکت میکردند.»
بکویت در مورد یک عضو عملیات که در داخل هواپیمای سی- 130 بود مینویسد: «لحظاتی قبل از برخورد بالگرد به آن (هواپیما) چرت میزد. هنگام انفجار، وی چرتش پاره شد و به صفی از افراد که در حال خروج از یکی از دریچههای هواپیما بودند پیوست. دود و آتش همه جا را فرا گرفته بود. موتورها هنوز کار میکردند. موتور بالگرد هنوز کار میکرد و همچنان بدنه هواپیما را میشکافت و به داخل آن رخنه میکرد و هواپیما را به شدت تکان میداد. عضو مزبور ناگهان فکر کرده بود که هنگام چرت زدن وی، (هواپیمای) سی- 130 به پرواز در آمده است و اکنون وقت عملیات پرش با چتر است. وقتی نوبت او برای ترک هواپیما رسید، به طور خودکار وضعیت پرش با چتر را به خود گرفت و اقدام به سقوط آزاد کرد و مثل تپه روی زمین پهن شد. بعد از آن، هم قطارش از او پرسیده بود که وقتی وی پرید، بدون چتر چکار میخواست بکند؟ او جواب داده بود: «نمیدانم، من در آن لحظه فقط فکر میکردم که باید بپرم.»
هامیلتون جوردن رئیس کارکنان کاخ سفید در کتاب خود به نام «بحران»، لحظه دریافت خبر برخورد بالگرد و هواپیمای سی-130 رااین چنین تشریح می کند: «کارتر گوشی را برداشت و گفت: «دیوید (جونز) چه خبر؟» ما حرفهای جونز را نمیشنیدیم. ولی حالت چهره کارتر و پریدگی رنگ او نشان میداد که خبرهای بدی میشنود. کارتر لحظهای چشمانش را بست و در حالیکه به زحمت آب دهانش را قورت میداد پرسید: «آیا کسی هم مرده است؟» ...
همه ما به دهان او زل زده بودیم. چند ثانیه بعد گفت: «میفهمم ... میفهمم» و گوشی تلفن را گذاشت. هیچکس سئوال نکرد تا اینکه خود کارتر پس از چند ثانیه سکوت گفت: «مصیبت تازهای پیش آمده. یکی از بالگردها به یک هواپیمای سی 130 خورده و آتش گرفته و احتمالا چند نفری هم کشته شدهاند ...»
هامیلتون جوردن در ادامه مینویسد: «تصور اینکه گروهی از داوطلبان نجات گروگانها، خود جان باخته و در یک بیابان دور در آن سوی دنیا به خاک هلاک افتادهاند، چون کابوسی بر فکر و روح من سنگینی میکرد. از اطاق کابینه بیرون آمدم تا کمی در هوای آزاد قسمت جنوبی کاخ قدم بزنم و افکار خود را منظم کنم، ولی هوای خفه و مرطوب بیرون بیشتر ناراحتم کرد. با حال تهوع به داخل کاخ برگشتم و به دستشویی خصوصی رئیس جمهور رفتم.»
برژینسکى نیز حالت کارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقب نشینى و آتش گرفتن هواپیما و بالگرد آمریکایى این چنین توصیف میکند: «وى بعدا سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روى میز گذاشت . من فوقالعاده دلم براى وى سوخت! همین طور براى کشورم! ساعت 15، 5 (پنج و پانزده دقیقه ) بود که کارتر خبر دیگرى مبنى بر خورد یک بالگرد با یک هواپیماى 130 - C و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دریافت کرد. این برخورد همراه با تلفات جانى بود. کارتر با شنیدن این خبر به مانند مار زخمى به خود پیچید و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشکار شد.»
و این گونه بود که عملیات «پنجه عقاب» در مقابل «طوفان شن» شکست خورد. چارلی بکویت، فرمانده این عملیات، در ارتباط با شکست این عملیات در کتاب خود به نام «نیروی دلتا» می نویسد: «در تمام طول راه بازگشت (از طبس ) احساس پوچی و پژمردگی میکردم. آه. آه. یأس بر وجودم سایه افکنده بود. گریهام گرفت. این موقعی بود که نشستم و با تمام وجود گفتم: یا عیسی مسیح، تو میدانی که چه گندی به بار آمده است. ما واقعا باعث شرمساری کشور بزرگمان (آمریکا) شدیم. خودم را بسیار حقیر احساس میکردم. نمیخواستم صحبت کنم، یا هیچ کار دیگری انجام دهیم؛ فقط احساس میکردم که دیگر آبرویی برایم باقی نمانده بود.»
هامیلتون جوردن نیز در کتاب بحران مینویسد: «نزدیک ظهر، رئیس جمهوری مرا احضار کرد. وقتی وارد دفترش شدم، او را خیلی افسرده و ناراحت دیدم. پیش از آن که من سخن بگویم، خود او شروع به صحبت کرد و گفت الان خبر بدی به من داده اند». بله، پنجه عقاب شکست خورده بود و دقیقا به همین دلیل، «همه ناراحت و ماتمزده بودند و هیچ کس حرفی برای گفتن نداشت حال میبایست بین صبر و جنگ، یکی را انتخاب میکردیم»
لحظه دیدار چارلی بکویت با کارتر بعد از شکست عملیات «پنجه عقاب» نیز عمق ناامیدی و شکست را در چهره او به خوبی نشان می داد؛ کارتر در مورد لحظه دیدار با سرهنگ بکویت و گریه هر دو میگوید: «او با چشمان اشک آلود شروع به صحبت کرد و گفت: آقای رئیس جمهور. من میخواهم از طرف خود و اعضای گروه دلتا به مناسبت عدم موفقیت در انجام این ماموریت از شما و ملت آمریکا عذرخواهی کنم. من با شنیدن این حرف به گریه افتادم.»
آری عملیات «پنجه عقاب» نتوانست در مقابل «طوفان شن» ایستادگی کند و بواسطه امداد غیبی الهی نظامیان آمریکایی خود را در صحرای طبس شکست خورده دیدند و عملیات فرار را آغاز نمودند. نظامیان آمریکایی از همان آغاز عملیات به چشم خویش امدادهای غیبی را مشاهده کرده بودند؛ آنها حمله «مگس ها» را در مصر، نقص فنی بالگردها و طوفان شن در یک هوای صاف در صحرای طبس را به نظاره نشستند تا بعدها خود به عمق ترس و وحشت خود در این عملیات اعتراف کنند. جیمی کارتر که پیش از این عملیات ایران را «جزیره ثبات» میدانست بعد از شکست در این عملیات خود اعتراف کرد که : «عجیب است که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری این کشور بزرگ، نه در شیکاگو یا نیویورک، بلکه در تهران تعیین میشود!»
بعدها کارتر بعد از آنکه دوره ریاست جمهوری اش به پایان رسید در کتاب «444 روز» در بخشی از خاطرات خود این چنین به «شکست نیروهای دلتا در عملیات طبس» نگاه می کند: «هنوز هم از یادآوری خاطرات آن روز آزرده خاطر میشویم. امید موفقیت زیاد بود. وقایع ناگوار و عصبیت، شهامت گروه نجات، شرمساری ناشی از شکست و بالاتر از همه، مرگ فاجعه آمیز افراد ما در کویر، همه و همه در خاطرم نقش بسته است. من برای چند ساعت موفق شدم بخوابم و صبح زود آماده شدم تا از طریق تلویزیون آن چه را که رخ داده بود، برای مردم آمریکا تشریح کنم. من تمام مسئولیت را شخصا به عهده گرفتم. آن چه را که روی داده بود، تشریح کردم و دلایل خود را برای این تلاش شرح دادم. من عملی را که ایران مرتکب شده بود به دنیا یادآوری کردم و داوطلبانی را که با شهامتی بی نظیر، زندگی خود را از دست داده بودند، مورد ستایش قرار دادم.»
نکاتی در مورد عملیات «پنجه عقاب»
در پایان، به نکاتی که بعد از شکست عملیات «پنجه عقاب» از مطالعه اسناد و مدارک به دست آمد اشاره ای کوتاه داریم:
1- آمریکا برای اجرای این عملیات از تمام توان نظامی خویش بهره برد؛ متجاوز از پنج ماه نیروهای کماندو خود را در صحراهای آریزونا (جایی که تقریباً شرایط کویر ایران را دارا است) تعلیمات پیچیده و فشردهای داد، از پیچیدهترین تکنیکهای نظامی اعم از تسلیحات نظامی و دفاعی تا صنایع مدرن هواپیمایی استفاده کرد و بودجه نامحدودی را برای این عملیات اختصاص داد.
2- با اینکه آمریکا از صنایع مدرن هواپیمایی خود در این عملیات بهره برده بود و طبق ارزیابی متخصصان آمریکایی بالگردهایی که برای آزادی جاسوسان آمریکایی در نظر گرفته شده بود، از بهترین نوع بالگرد و از آخرین مدل آنها بود. اما در جریان این عملیات شاهد از کارافتادن آنها بودیم.
3- سازمان هواشناسی آمریکا وضعیت جویی ایران بخصوص منطقه فرود در صحرای طبس را کاملاً از قبل مورد پیش بینی علمی قرار داده بود و اداره هواشناسی آمریکا شبی مهتابی را برای این منطقه پیشبینی کرده بود که بعدها نیروهای نظامی آمریکایی نیز که در صحرای طبس حضور داشتند به این امر اعتراف کردند که هوا کاملاً صاف و مهتابی بود به گونهای که در آسمان ستارگان قابل شمارش بودند.
4- ارزیابی کارشناسی نظامی از احتمال پیروزی طرح عملیات «پنجه عقاب» از نود درصد به بالا پیش بینی شده بود.
5- مزدوران داخلی نیز آمریکا را در جریان این عملیات کمک میکردند. مثلاً در شب حادثه طبس، چراغهای ورزشگاه شهید شیرودی برای کمک به نیروهای آمریکایی روشن ماند و چهارده منطقه در تهران و حوالی آن جهت فرود اضطراری بالگردها و هواپیماهای سی-130 در نظر گرفته بود.
6- از جمله مزدوران داخلی دیگری که در این عملیات نقش ایفا می کرد علی اسلامی بود که قرار بود با تهیه وسایل نقلیه آمریکایی را از اطراف تهران به لانه جاسوسی جابجا کند.
7- کشورهای مصر، عربستان سعودی، ترکیه، عمان و پاکستان و انگلیس در جریان این عملیات قرار داشته و امکانات خود را در اختیار آمریکا قرار داده بودند مثلاً پرواز هواپیماهای آمریکایی از پایگاههای نظامی آمریکا در عمان و مصر صورت می گیرد و قرار بر این بوده که پس از انجام موفق آمیز عملیات نجات گروگانها از سفارت ایران، پرواز هواپیماهای آمریکایی از فراز آسمان عربستان انجام گیرد و یا اینکه دولت انگلستان در جریان جزئیات حمله به ایران قرار گیرد. برای آنکه به چگونگی دخالت انگلیسیها در این عملیات واقف شویم سری به خاطرات کارتر می زنیم. کارتر در خاطرات خود مینویسد: یک افسر انگلیسی که در خدمت پادشاهی عمان بود، به لندن گزارش کرده بود که آمریکاییها از طریق عمان، هواپیماهایی مجهز به ادوات جنگی برای مجاهدین افغان میفرستند! و در نتیجه، دولت انگلستان که به دنبال منافع خود در افغانستان بود، روی این مسأله حساس شد و بدین ترتیب فرستاده ویژه رئیس جمهوری آمریکا با مارگارت تاچر نخست وزیر وقت انگلیس ملاقات کرد و جزئیات عملیات را به اطلاع آنها رساند.
در پایان نویسنده به آمریکا یک توصیه دارد و آن این است که در این دنیا «عبرت ها زیادند، اما عبرت گیرندگان بسیار اندک». آمریکا باید امروز به این عبرت تاریخی بنگرد و شکست عملیات «پنجه عقاب» خود را در مقابل «طوفان شن» که از امدادهای غیبی الهی بود، به نظاره بنشیند تا اندکی از توهمات بلندپروازانه و جنگ طلبانه خود بکاهد چرا که خداوند مکر مکاران را به خود آنان بر میگرداند.
منبع:سایت «تسخیر» این مطلب تاکنون 1390 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|