روایت آمریکایی از کودتای انگلیسی | وزیر مختار آمریکا در تهران، «جان لارنس كالدول» در یازدهمین گزارش فصلی خود به وزارت امور خارجه کشورش شرح فشردهای از دیدهها و شنیدههای خود ازكودتای رضاخان و آدمهای آن را چنين نوشت:
«بعد از ظهر يكشنبه بيستم فوريه، خبر رسيد كه 1500 نيروي قزاق از قزوين به سمت تهران حركت كرده و به چند مايلي شهر رسيدهاند. اين خبر موجب نگراني مردم شد. شواهد حاكي از آن بود كه آنها در صدد تصرف پايتخت هستند اما کسی از غرض اصلي ایشان خبر نداشت. بعد از ظهر همان روز، وزيرمختار بريتانيا به خارج از شهر رفت و ساعت 5 بعد از ظهر بازگشت. چند ساعت پيش از خروج وزيرمختار، سر كنسول سفارت بريتانيا، سرهنگ دوم هيگ، به همراه سيدضياءالدين، رئيسالوزراي فعلي، براي گفتگو با قزاقها از شهر خارج شدند. بر اساس شواهد موجود، اين دو نفر به منظور مطمئن شدن از مقصود قزاقها شهر را ترك كردند، اما خود نيروهاي قزاق اعتراف كردند كه دقيقاً پيش از ورود آنها به پايتخت، نفري پنج تومان (تقريباً 5 دلار) از [مقامات] بريتانيا دريافت كردهاند. لازم به ذكر است كه اين قزاقها تحت فرمان كلنل اسميت هستند. اين فرمانده انگليسي مدتی است که در استخدام دولت ايران است و چند ماه پيش تصدي اداره اطلاعات در قزوين را بر عهده گرفت و البته پيش از آن نيز فرمانده نيروهاي قزاق در آن منطقه بود. وي مكرراً به تهران سفر ميكرد و بر كسي پوشيده نيست كه در اين سفرها بخش عمده وقت خود را در حضور سيدضياءالدين به سر ميبرد. همچنين مشخص شده است كه اندكي پيش از حركت قزاقها به سمت تهران، پولي كه قرار بود ميان اين نيروها پخش شود به دست كلنل اسميت رسيد. اما به نظر ميرسد كلنل ترجيح داد تا رسيدن به تهران صبر كند و بلافاصله پس از رسيدن به پايتخت، مبلغ مذكور در ميان آنها پخش شد. اين وجه به امضاي كلنل اسميت از بانك برداشت شده بود. اما نكته جالب توجه اين است كه به نظر ميرسد نه دولت ايران و نه سفارت بريتانيا تا زماني كه قزاقها به چند مايلي شهر نرسيده بودند، هيچ كدام خبر نداشتند كه قزاقها به منظور تصرف پايتخت حركت كردهاند و اين در حالي است كه نيروهاي مستقر در قزوين (قرارگاه نيروهاي بريتانيا در شمال ايران) تحت فرماندهي افسران بريتانيايي هستند و شهر را به همراه تجهيزات نظامي اين كشور ترك كردند و پس از گذشت چهار روز و پشت سر گذاشتن صد مايل به دروازههاي تهران رسيدند اين دو شهر با خطوط تلفن و تلگراف با هم در ارتباط هستند و همچنين در هر دو شهر، ايستگاههاي راديويي بيسيم در اختيار انگليسيها است). همه اين اتفاقات كاملاً حساب شده و از پيش تعيين شده پيش رفت و كاملاً مشخص است كه بدون تباني و سازش، هرگز چنين امري محقق نميگرديد... اندكي پس از نيمه شب بيستم فوريه، قزاقها وارد تهران شدند. نيروهاي ژاندارمري كه موظف به حفاظت از پايتخت و مناطق داخلي كشور هستند نيز به قزاقها پيوستند. شاه يكي از افسران سوئدي را به منظور متوقف ساختن قزاقها در خارج از پايتخت، متصدي هنگ مركزي سربازها كرد. اما اين افسر متوجه شد كه سربازها نيز به قزاقها پيوستهاند. سه گلوله توپ و چند گلوله هوايي نیز شليك شد. تنها نيروهاي پليس در مقابل اين عده مقاومت كردند. در اداره مركزي پليس پيش از دستگيري تمام نيروهاي پليس، دو نفر كشته شدند. به هر حال، به نظر ميرسد كودتا بدون خونريزي به پايان رسيده است. به زودي روشن شد كه تمام چهرههاي برجسته اين جنبش، ارتباط تنگاتنگي با [سفارت] بريتانيا دارند. سرگرد مسعودخان ، كه پيش از اين بر مسند وزارت جنگ نيز تكيه زده، از چند ماه پيش تا كنون به عنوان معاون شخصي كلنل اسميت در قزوين، مشغول به خدمت است. سرهنگ رضاخان، كه به فرماندهي نيروهاي قزاق منصوب شده است، در هنگ نظامي انگليس- ايران خدمت و در عمل براي فرمانده اين هنگ جاسوسي ميكرد. وي در چند ماه گذشته همكاري بسيار نزديكي با انگليسيها در قزوين داشته است. سيدضياءالدين، رئيسالوزرا، مالك روزنامه نيمهرسمي رعد است؛ بريتانيا حامي مالي اين روزنامه است. همانطور كه پيش از اين به اطلاع وزارتخانه رسيد، روزنامه رعد همان روزنامهاي است كه در پاييز 1919 شديداً به آمريكا، ملت و آداب و رسوم اين كشور حمله كرد.
منبع:هدایتالله بهبودی، رضانام تا رضاخان،موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان 1399، ص 307 تا 309 این مطلب تاکنون 1259 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|