راهپیمایی عید فطر ۵۷ زیر ذرهبین | روز 13 شهریور 1357 بزرگترین راهپیمایی تاریخ ایران با شرکت بیش از 3 میلیون نفر در سراسر کشور برگزار شد. در تهران راهپیمایی از تجریش آغاز شد و در میدان راهآهن خاتمه یافت. نکته قابل توجه در تظاهرات 20 کیلومتری تهران، شرکت فعال و گسترده بانوان بود که پابهپای مردان در این راهپیمایی گام برمیداشتند.
در اولین ساعات بامداد دهها هزار نفر برای شرکت در نماز عید فطر در تپههای قیطریه گرد آمده بودند. در اطراف محل برگزاری نماز نوشتههای بسیاری به چشم میخورد. نماز به امامت آیتالله مفتح برگزار شد. بعد از اتمام نماز دکتر محمد جواد باهنر به منبر رفت و سخنرانی مبسوطی پیرامون اوضاع کشور ایراد کرد. سپس تصمیم روحانیت مبارز تهران قرائت شد که در آن آمده بود: روز پنجشنبه این هفته به خاطر بزرگداشت شهدای تهران و شهرستانها تعطیل عمومی است. آنگاه شرکتکنندگان در ساعت 9 با در دست داشتن پارچهنوشتهها راهیپمایی طولانی خود را آغاز کردند. در جلو صف راهپیمایان یک دسته موتورسوار در حرکت بود که مسیر را خلوت میکرد. در مسیری که راهپیمایان حرکت میکردند هنگامی که به بانکها و یا مؤسسات دولتی میرسیدند شعار میدادند: «ما شیشهشکن نیستیم.» تظاهرکنندگان به محض اینکه با کامیونهای پلیس یا ارتش برخور میکردند شعار میدادند؛ «برادر ارتشی چرا برادرکشی» و آنگاه به طرف آنان گل پرتاب میکردند.
در مسیر تظاهرکنندگان شیلنگهای آب از خانهها به خیابان کشیده شده بود تا تظاهرکنندگان بتوانند آب بخورند. همچنین مردم ساکن در مسیر، در بین تظاهرکنندگان میوه و نان توزیع میکردند. تظاهرکنندگان در ساعت 11 صبح به مقابل حسینیه ارشاد رسیدند. در آنجا به طرف دو کامیون ارتشی که پر از سرباز مسلح بود رفتند و به آنها نیز گل دادند و باز شعار دادند: «برادر ارتشی چرا برادرکشی». تظاهرکنندگان پس از گذشتن از خیابان سیدخندان و عباسآباد وارد خیابان ولیعصر شدند. ساعت 2 بعدازظهر بود که تظاهرکنندگان در سطح خیابان به خواندن نماز پرداختند و پلیس راهنمایی نیز تمام مسیرهایی را که به محل برگزاری نماز ختم میشد بسته بود. تظاهرکنندگان پس از برگزاری نماز مجدداً راهپیمایی خود را دنبال کردند. در برابر دانشگاه تهران چند تن سخنرانی کردند، سپس به میدان انقلاب، خیابان سیمتری، میدان راهآهن و میدان شوش رفتند.
روزنامه کیهان در باره تظاهرات امروز تهران مینویسد:
«تظاهرات از ساعت 6 بامداد آغاز شد و ادامه آن تا نیمه شب طول کشید. خبر تظاهرات امروز به عنوان یک نمایش بزرگ و بیسابقه به سراسر جهان مخابره شد. تظاهرکنندگان در بسیاری از نقاط در طول مسیر فریاد میزدند «نهضت ما حسینی، رهبر ما خمینی». دهها وانتبار برای تظاهرکنندگان آذوقه حمل میکردند و وانتبارها خود را به صف راهپیمایان میرساندند و بین آنها آذوقه پخش میکردند. در پارهای از خیابانها به محض اینکه صف تظاهرکنندگان مقابل گلفروشیها میرسید، گلفروشها، گلها را میان مردم تقسیم میکردند. دهها نفر شاخههای گل را در سر چهارراهها نثار مأموران انتظامی میکردند.»(1)
کیهان همچنین از قول رادیو لندن در مورد تظاهرات امروز تهران نوشت:
«... از ساعت 7 تا 5/7، مردم به تدریج به حرکت در آمدند و معلوم بود که این یک عید معمولی و ساده نخواهد بود. حتی در خیابانهایی که چند روز پیش محل برخوردهای خونین بود، مردم مینشستند و به سخنان خطبا و وعاظ گوش فرا میدادند. کامیونهای ارتشی و سربازان مسلح در خیابانهای اطراف به چشم میخوردند ولی تعداد تظاهرکنندگان با پیوستن مرتب مردم در مسیرها عظیمتر میشد و صداها بلندتر. با این همه، نه پنجرهای شکست و نه عمل خشونتآمیزی از کسی سر زد. تظاهرکنندگان سربازان را گلباران میکردند. به نظر میرسید که نیروهای امنیتی همه جا حضور داشتند اما معلوم بود که دستور دارند از برخورد با مردم اجتناب کنند.»(2)
«امروز علاوه بر قیطریه در نقاط دیگر تهران نیز نماز عید برگزار شد و نمازگزاران پس از نماز در صفوفی منظم به راهپیمایان قیطریه پیوستند. در شرق تهران و در خیابان ژاله، مردم با اقتدا به یک روحانی، نماز را به جای آوردند. این روحانی پس از نماز طی سخنانی در حالی که مردم را به تظاهرات آرام دعوت میکرد، گفت: متأسفانه عدهای در صفوف شما رخنه کردهاند و با ایجاد خرابکاری قصد دارند، به اصالت کار شما لطمه وارد سازند. به همین سبب من حکم شرعی میکنم که آرامش را کاملاً رعایت کنید. همین اجتماع بزرگ که خبرنگاران داخلی و خارجی شاهد آن هستند، مبین همبستگی شما و خواستههای حقه شماست. روحانیت و مردم هرگز به چیزی کمتر از تحقق حکومت اسلامی در ایران رضایت نخواهد داد... »(3)
در غرب تهران در بیابان حاشیه بزرگراه محمد علی جناح نیز آیتالله مروارید نماز عید را برگزار کرد. «حوالی ساعت 8 صبح در حالی که جمعیت به بیش از 20 هزار نفر رسیده بود، نماز عید برگزار شد و پس از آن آیتالله مروارید طی یک سخنرانی یک ساعته درباره خواستههای مردم صحبت کرد. وی روز پنجشنبه (16/6) را به عنوان روز اعتراض و عزای عمومی اعلام کرد. پس از سخنان آیتالله مروارید، مردم در خیابان به حرکت در آمدند و در حالی که شعارهایی مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی، برقراری حکومت اسلامی و یادآوری خاطره شهدای شهرهای گوناگون ایران، میدادند و عکسهایی از آیتالله خمینی حمل میکردند، به سمت میدان آریاشهر حرکت کردند... در میدان آریاشهر چند کامیون گارد شهربانی مستقر شده بود که راهپیمایان در حال سکوت از کنار آنها گذشتند و درگیری پیش نیامد. پس از آن راهپیمایان حرکت خود را در خیابان تاج ادامه دادند و در مقابل مسجد مهدی در حالی که جمعیت بسیار انبوهتر شده بود اندکی توقف کردند ولی مجدداً حرکت ادامه یافت.»(4)
حجتالاسلام هادی غفاری در مورد نحوه برگزاری تظاهرات و نماز عید در قیطریه میگوید:
«روز عید، نماز، با دو خطبه خیلی کوتاه مرحوم مفتح پایان یافت. بعد، شهید باهنر صحبت کرد. صحبتهای ایشان مفصل بود. البته خیلی تند نبود و در مورد تشکیل حکومت اسلامی و مفاسد حکومتهای موجود بحث کرد. وقتی صحبتهای مرحوم باهنر تمام شد، جمعیت وارد خیابان شریعتی شد و شعارها هم شروع شد. آن حرکت بدون هیچ گونه برنامهریزی و به طور خودجوش آغاز شد... جمعیت از خیابان شریعتی به سمت زیر پل سیدخندان رسید، صدا در زیر پل حالت موج داشت. وقتی جمعیت حرکت میکرد از دیگران نیز دعوت به حضور در تظاهرات میکرد و شعار میداد: «برای حفظ قرآن مردم به ما ملحق شوید». یکی از نکات خوبی که در مورد تظاهرات آن روز باید به آن توجه داشته باشیم برخورد مردم با هم بود. اگر گروهی هم داخل صف تظاهرکنندگان نمیشدند اما حمایت میکردند. از تمام مغازهها در آن هوای گرم شیلنگ آب به روی مردم باز بود و آب میپاشیدند. واقعاً اگر کمک مردم نبود هیچ کاری نمیشد کرد. اکثر مردم صبحانه نخورده و گرسنه بودند. از خانههای مسیر تظاهرات کیک و شیرینی در داخل سبدها برای تظاهرکنندگان فرستاده میشد. وقتی به خیابان ولیعصر رسیدیم موقع اذان ظهر بود. حالا شش ساعت بود که مردم مسیر را آرام طی کرده بودند. به هر حال در خیابان ولیعصر جمعیت عظیم کنار خیابان وضو گرفته و نماز بسیار عارفانهای خواندند. نماز امروز سد مقاومت شاه را شکست. وارد خیابان انقلاب و از آنجا وارده محوطه دانشگاه شدیم... با کمک مردم من بالای دیوار دانشگاه ایستادم، به نردهها تکیه کردم و شروع کردم به سخنرانی و راجع به کشتار دانشگاه، 30 تیر و 28 مرداد صحبت کردم.»(5)
«تظاهرات امروز تمام خوشبینیهای امریکاییان و اطرافیان شاه به کابینه شریف امامی و آینده رژیم را باطل کرد...نزدیک ظهر هلیکوپترهایی بر فراز سر مردم میپرید... یکی از این هلیکوپترها نه متعلق به رادیو و تلویزیون، یا ژاندارمری و پلیس، بلکه از آن هوانیروز بود. خسروداد فرمانده هوانیروز در کنار دست خلبان نشسته بود و در صندلی دیگر شاه بود؛ کسی با چشمان از حدقه درآمده، موج انسانها را مینگریست.»(6)
سولیوان سفیر امریکا در تهران نیز مینویسد: «راهپیمایی روز عید فطر به عنوان یک دمونستراسیون و نمایش خیابانی در تاریخ ایران بیسابقه بود... این راهپیمایی نمایشی از قدرت مخالفان مذهبی شاه و تشکیلات منظم آنها بود.»(7)
هما ناطق بعدها در مورد حضور چشمگیر بانوان در تظاهرات امروز به روایتگر رادیو بیبیسی گفت:
«زنان در انقلاب ایران به اشکال مختلف تظاهرات کردند و به اشکال مختلف مبارزه کردند. ولی بزرگترین بسیجی که زنان کردند در انقلاب، روز عید فطر بود که مردم ترتیب داده بودند. برای اولین بار بود که میشد گفت حتی تعداد زنان بر تعداد مردها میچربید. اولین بار بود که در یک تظاهرات، همه نه تنها با حجاب اسلامی بلکه با چادر سیاه آمده بودند و برای ماها که از دور تماشا میکردیم، این تظاهرات، یکی از عجیبترین منظرههایی بود که دیدیم. یعنی یکه خوردیم که اینها خانوادههای افراد مذهبی بودند که آمده بودند...»(8)
در این میان و در حالی که همه جناحها به نقش عمده مذهب و مذهبیون در برگزاری تظاهرات مخالفت رژیم اعتراف داشتند و اصولاً این نکتهای نبود که بتوان بر آن چشم فروبست، ساواک همچنان ساز خود را کوک میکرد و در گزارشهای خود از حضور کمونیستها و نقش اصلی آنها خبر میداد. در گزارش ساواک از تظاهرات امروز تهران آمده بود:
«... در روز عید فطر در چند منطقه تهران از جمله قیطریه نماز عید در فضای باز برگزار گردید و در پایان نماز قشریون که تحت تأثیر شدید اظهارت تحریکآمیز سخنگویان قرار گرفته بودند، از مناطق مختلف به سمت خیابانهای مرکزی شهر تهران حرکت کردند و در تقاطع خیابان پهلوی با خیابان شاهرضا (تقاطع خیابان انقلاب و ولیعصر) تعداد آنها به 60 هزار نفر بالغ گردید. تظاهرکنندگان که شعارهایی علیه قانون اساسی کشور و مقامات عالیه مملکتی میدادند، برای جلب نظر سربازان و افسران نیروهای مسلح شاهنشاهی و مأمورین انتظامی و اینکه به اصطلاح مخالفتی با آنها ندارند، شاخههای گل به سربازان اهدا میکردند. سرانجام در میدان باغشاه گروهی از آنان متفرق و گروهی دیگر تا حدود ساعت 3 به تظاهرات خیابانی در نقاطی از تهران ادامه دادند. در این شرایط کمونیستها به طور جدی وارد عمل شدند و شعارهای تازهای را به تظاهرکنندگان القاء کردند...»(9)
بنابراین جای تعجب نبود که شاه و اطرافیان بیاطلاعش دچار گیجی و سردرگمی مضاعف شوند. این سردرگمی از حضور سیلآسای جمعیت در خیابانهای تهران و شعار آنها برای تشکیل حکومت اسلامی بیش از سایر پیامدها و دستاوردهای تظاهرات امروز درخور تأمل و بررسی است. علی امینی که از دیدارکنندگان شاه در این روزها بوده است، در مورد حال و هوای شاه پس از مشاهده تظاهرات مردم میگوید:
«... شاه دستگاههایش با هم نمیخواند. وقتی من گفتم آقا این روز عید فطر، این جمعیت، این سازمان امنیت شما کارش چیست؟ گفت: خاک بر سر این دستگاه. گفتم آقا خوب خاک بر سر این دستگاه، بالاخره چه کار میکند؟ این سازمان چرا نتوانست تشخیص بدهد که این قشرها چه کسانی هستند، آن هم با این نظم و ترتیب، برای چیست؟»(10)
پینوشت:
1 - کیهان، ش 10556، 14/6/57 ، ص 2
2 - همان، ص 27
3 - خواندنیها، ش 52 ، 18/6/57 ، ص 3.
4 – کیهان، ش 10556، 14/6/57 ، ص 3.
5 - خاطرات هادی غفاری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران 1374، صص 283 – 279.
6 - بهنود، مسعود ، نخستوزیران ایران: از سید ضیاء تا بختیار، انتشارات جاویدان، تهران، 1366 – ص 778.
7 - سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران، محمود شرق، انتشارات هفته، تهران1361، ص 113.
8 - مهدوی، هوشنگ، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، طرح نو، تهران ، زمستان 1372، ص 225.
9 - ساواک و روحانیت، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1371، ص 247.
10 - مهدوی، هوشنگ ، همان، همان صفحه
منبع:روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مدخل 13 شهریور 1357 این مطلب تاکنون 1433 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|