برگهایی از پرونده دینستیزی رضاشاه | روز 21 تیر 1314 نیروهای تحت امر رضاشاه با توپ و مسلسل، تجمع مردم در مسجد گوهرشاد را مورد حمله قرار دادند. سپيدهدم روز بعد مشخص شد كه صدها نفر از مردم شهيد یا مجروح شده و 1500 نفر نيز دستگير گرديدند. واقعه مسجد گوهرشاد، تجمع مردم مشهد در اعتراض به قانون تغییر لباس بود که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. علت اصلی این تجمع، اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس بود. پس از این واقعه خونین روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضاشاه برخی از رؤسای ادارات مشهد تغییر کردند.
حادثه مسجد گوهرشاد مظهری از خشم و کینه رضاشاه نسبت به روحانیت و باورهای دینی مردم و نسبت به کسانی بود که علیه تصمیمات غیر دینی و یا ضد دینی وی موضع میگرفتند.
مقاله زیر که به بهانه این رویداد مهم تاریخی انتخاب شده، گوشهای از سیاستهای ضد دینی رضاشاه و ستیز وی علیه روحانیت را نشان میدهد.
***
در زمان قاجار روحانیت ۴ نقش مهمی ایفا میکرد که عبارت بود از: مرجعیت مذهبی و حقوقی، تولیت امور قضایی، آموزش و امور فرهنگی، و میانجیگری سیاسی. اما در پی لائیک شدن نظام سیاسی ایران در عصر پهلوی اول، روحانیت به تدریج جایگاه سابق خود را از دست داد. این در حالی بود که حتی در لائیکترین کشورهای جهان هنوز نهادهای مذهبی فعال بوده و هستند. ولی رضاشاه چون نمیخواست هیچ صدای مزاحم را بشنود، حتی پیش از غربیها در پی حذف یا لااقل کنترل شدید مذهب درآمد. در این راستا رضاشاه حضور روحانیون را در مجلس شورای ملی کاهش داد. به طوری که شمار آنها از ۲۴ نفر در مجلس پنجم به شش نفر در مجلس دهم رسید. وی رسم قدیمی بستنشینی و تحصن در اماکن مقدس را از اهمیت انداخت، برای تظاهرات عمومی در عید قربان و زنجیرزنی در ماه محرم محدودیتهای زیادی قائل شد، و از صدور روادید برای کسانی که خواهان زیارت مکه و مدینه و نجف و کربلا بودند جلوگیری کرد.(1)
از سال ۱۳۰۷ پوشیدن لباس روحانیت نیز نیاز به اخذ مجوز دولتی داشت. با این بهانه که هر کسی نتواند از لباس روحانیت سوء استفاده کند و شأن روحانیت حفظ شود! روحانیان باید در یک امتحان شرکت میکردند و در صورت قبولی اجازه پوشیدن لباس را مییافتند. ولی اشکال کار اینجا بود که این امتحان توسط دولت انجام میشد و در عمل به معنای خاتمه استقلال روحانیت و قرار گرفتن آن زیر نظر دولت بود. با کسانی که بدون مجوز کسوت روحانیت را دربر میکردند، به شدت برخورد میشد و حتی گفته شده در یک مورد پاسبانها عمامه یک روحانی را به گردنش بسته و وی را در خیابان میکشیدند.(2)
در کنار این فشارها رضاشاه تلاش کرد منابع مالی روحانیت را نیز قطع کند. از این جهت با وضع قانون اوقاف، تولیت اموال و املاک وقفی به دولت سپرده شد و از جمع آوری وجوهات شرعی جلوگیری شد و کسانی که در پی جمع آوری وجوهات و ارسال آن به مراجع بودند مجازات شدند.(3)
در کنار جنگ با روحانیت، رضاشاه تلاش بسیاری برای تضعیف نمادها و شعائر دینی کرد. از زمانی که او به عنوان پادشاه در قدرت قرار گرفت تا پایان حکومتش جمعیت ایران حدوداً دو برابر شد. ولی شمار مساجد را به بیش از نیمی از آنچه در ۱۳۰۴ بود تقلیل داد. رضا شاه حتی برخی از مساجد را به مدرسه و در یکی از موارد به سینما و حتی به سالن اپرا تبدیل کرد.(4) رواج مشروب فروشی در کشور نیز در این راستا بود. حتی شهر قم که در تاریخ خود هیچ سابقهای از شراب و مشروبات الکلی نداشت(5)، در زمان رضاشاه دارای یک مشروب فروشی در خیابان آستانه در نزدیکی حرم مطهر نیز شد که البته پس از سقوط رضاشاه مورد هجوم مردم قرار گرفت و آتش زده شد و تعطیل گردید.(6)
مهمترین ضربهای که رضاشاه به شعائر دینی زد بدون تردید ماجرای کشف حجاب بود که برای روحانیت بسیار گران تمام شد. در آن زمان آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری که معمولاً خود را از سیاست کنار میکشید، نتوانست در مورد کشف حجاب ساکت بنشیند. او تلگرافی با این مضمون به شاه ارسال کرد: «پیشگاه مبارکه اعلیحضرت همایونی عرض میشود بنده با اینکه تاکنون در هیچ کاری دخالت نداشتم، اکنون میشنوم که اقدام به کارهایی میشود که مخالفت صریح با طریقه جعفریه و قانون اسلام دارد که دیگر خودداری و تحمل برایم مشکل است. امضا: الاحقر عبدالکریم الحائری» این تلگراف در ۵۰۰ نسخه تکثیر و توزیع گردید که به سرعت توسط دولت جمعآوری شد و برخی از کسانی که نسخهای از آن را به همراه داشتند مجازات شدند.(7)
اجتماع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد، اعتراضی بود که از طرف روحانیت، چند ماه پیش از اعلام کشف حجاب صورت پذیرفته بود. این اجتماع با شدت توسط نظامیان سرکوب شد. در حمله نظامیان به حرم امام رضا(ع) چند صد نفر از مردم کشته یا زخمی شدند.(8) اما این اجتماع اعتراضآمیز، خللی در روند سیاستهای ضد دینی رضاشاه ایجاد نکرد.
آیتالله حائری در ۹ بهمن ۱۳۱۵ نزدیک غروب آفتاب فوت کرد. به رغم تلاش شهربانی جهت تسریع در دفن ایشان بستگان، جنازه را تا فردا صبح نگاه داشتند. در پی باخبر شدن مردم قم، تشییع جنازه بسیار باشکوهی برای آن مرجع تقلید برگزار گردید و گفته شد که زنان قمی با چادر در صفوف جمعیت در مراسم تشییع حضور یافتند و دولت نتوانست از آنان جلوگیری کند. ولی دولت به شدت از برگزاری مراسم فاتحه خوانی برای آن مرحوم جلوگیری کرد و در هیچ یک از شهرستانهای ایران اجازه نداد که مراسم فاتحه خوانی برای وی برگزار شود. در قم هم که مرکز ریاست و حوزه ایشان بود بیش از دو ساعت در مسجد بالاسر نگذاشتند مجلس دیگری گرفته شود. دولتیها مجلس را به هم میزدند و آقایان طلاب و غیره را با توهین متفرق میکردند.(9) فقط در هر ایالت یک مجلس ترحیم توسط حکومت برگزار شد.
در همان سال میرزای نایینی نیز مرحوم شد و برای او هم فقط یک آگهی ترحیم در روزنامههای اطلاعات و ایران درج شد که از مجلس ختمی که دولت میخواست برگزار کند خبر میداد.(10)
در چند سال آخر دوره رضاشاه، نهاد روحانیت در زیر فشارهای بیامان حکومت در شرف فروپاشی کلی قرار گرفته بود و تعداد روحانیون و طلاب به شدت کاهش یافته بود. این دوران را باید تلخ ترین دوران روحانیت در تاریخ معاصر ایران دانست.
پینوشت:
1 – آبرهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص 175
2 - فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، صفحه ۶۹ و ۴۸۱
3 - منظورالاجداد، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، صفحه ۱۰۴ و نیز صفحه ۱۷۳ اسناد شماره ۳۴ و ۳۵
4 - میلانی، نگاهی به شاه، صفحه ۱۱۲
5 - علی اصغر فقیهی، تاریخ مذهبی قم، بخش اول از تاریخ جامع قم (قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۶) صفحه ۲۳۸ ۶ - رازی، آثارالحجه، صفحه ۱۲۱
7 - همان، صفحه ۵۱
8 – حمید بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، نظری بر عملکرد سیاسی فرهنگی روحانیون در سالهای 1305 تا ۱۳۲۰ (تهران، عروج، ۱۳۷۷) صفحه ۴۷۲
9 – رازی، آثار الحجه صفحه ۹۰
10 – منظورالاجداد، مرجعیت در عرصه اجتماع و سیاست، صفحه ۳۶۱، سند شماره ۲۹
منبع:محمد سمیعی، نبرد قدرت در ایران، نشر نی، 1399، ص 325 تا 328 این مطلب تاکنون 1537 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|