حوزه علمیه قم در بستر تاریخ | از مهمترين مقاطع تاريح حيات اسلامي شهر قم، تأسيس حوزه علميه اين شهر در روز سوم فروردين 1301 توسط آيتالله شيخعبدالكريم حائري یزدی است./ گلشن ابرار، نشر معروف، ج 2
مقاله حاضر تاریخچه این حوزه را تشریح کرده است.
حوزه علمیه قم بزرگترین مرکز آموزشی شیعه در جهان امروز است که با تربیت دانشجویان علوم دینی برای گسترش و تبلیغ دین و پاسداری از مرکز تشیع فعالیت میکند. نخستین حوزه علمیه در جهان اسلام را باید مسجد پیامبر در مدینه دانست که یاران رسولالله(ص) در آن مسجد به فراگیری علوم اسلامی از پیامبر میپرداختند و بعدها خود تدریس کردند. در آن دوره آموزش علوم اسلامی در مساجد صورت میگرفت. اما با گسترش فعالیتهای آموزشی، مکانهای تازهای به عنوان مدرسه علوم دینی تاسیس شد.
در سالهای نخستین پس از رحلت پیامبر(ص) کمتر در امور دینی اختلاف نظر پیدا میشد و در میان یاران پیامبر اتفاق نظر وجود داشت. اما رفته رفته با پیدایش گروههای فکری جدید در میان جامعه اسلامی، بحث در باره اصول و احکام الهی و نیز مسائل جدید درگرفت. اما در میان شیعیان که به اصل امامت اعتقاد دارند، و با وجود امامان شیعه، مسائل جدید و اختلافات، با رجوع به ائمه اطهار و پرسش از آنان برطرف میگردید. در دوره غیبت امام زمان(عج) به ویژه در دوره غیبت کبری اندیشه "اخباریون" بر حوزههای علمی سایه افکند و با هرگونه اجتهاد و استدلال عقلی در علوم اسلامی مخالفت شد. اخباریها مخالفان خود را به کفر و خروج از دین متهم میکردند. رفتهرفته طرفداران اندیشهورزی و استدلال بیشتر شد و به یاری حکومت آل بویه (320 – 447 ق) که حاکمان آن شیعه بودند و با ظهور دانشمندانی چون سید شریف رضی و برادرش سید مرتضی، شیخ مفید، بوعلی سینا و شیخ طوسی به حاکمیت فکری اخباریون بر آموزش علوم اسلامی خاتمه داده شد.
بیشترین سعی عالمان شیعه، پرورش شاگردانی بود که بتوانند نیازهای معنوی مردم را برطرف سازند. بنا بر روایتی از امام حسن عسکری(ع) در بهارالانوار، مردم باید در امور فقهی و دینی خود به عالمانی که به پاسداری از دین و دوری از هوای نفس مشهورند، مراجعه نمایند. دانشمندان شیعه دستورات دینی را بر اساس قرآن، سنت، اجماع و عقل صادر میکنند که در مقایسه با عالمان اهل تسنن تفاوت دارد. همین تفاوت، زمینهساز گسترش حوزههای علمی برای بحث و استدلال در امور اسلامی گردید.
شهر کوفه در دوره امامت امام علی (ع) پس از مدینه و مکه به حوزه تازهای تبدیل شد و از آن پس در شهرهای دیگر جهان اسلام نظیر کربلا، سامرا، نجف، بغداد، ری، آندلس، یمن، قم، مشهد، ... حوزههای علمیه جدیدی تاسیس شد. بعدها که شهر بغداد مرکز خلافت اسلامی گردید، تبدیل به پایگاه علوم اسلامی در جهان شد و عالمان بزرگ اعم از شیعه و سنی در آن شهر گرد آمدند و به تربیت شاگردان همت گماردند.
پس از هجوم طغرل سلجوقی(429 – 455ق) به بغداد و جنایاتی که علیه شیعیان و مراکز علمی و کتابخانههای آن مرتکب شد، شیخ طوسی ملقب به شیخالطایفه (385 – 460ق) بلندمرتبهترین عالم شیعی بغداد که شمار زیادی از شیعیان را در حلقه درس خود گردآورده بود، راهی کربلا و سپش نجف شد و در کنار بارگاه حضرت امیرالمومنین علی(ع) به تدریس پرداخت. از آن زمان (447ق) نجف حوزه علمیه مستقل شیعیان در جهان اسلام شد. شیخ طوسی معتقد بود: «علمای بزرگ ما درباره پیدا کردن دلیلهای زمانپسند و آنگونه مطالبی که به مقتضیات طبیعت زمان و شرایط آن بوده است، کوشیدهاند و همواره شبههها و مسائل تازه را با دلیلها و پاسخهای جدید و به شیوهای نو و متناسب با نو آوری مخالفین ابداع کردهاند»
اگرچه گفته میشود که حوزه علمیه قم در سال 1340ق/ 1301ش به دست آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی تاسیس شد اما سابقه این حوزه به دوران امامان موسیبن جعفر، علیبن موسیالرضا، و جوادالائمه(ع) باز میگردد. زمانی که در دوره خلافت عباسیان(132 – 656ق) دشمنی با شیعیان به اوج رسیده بود، جمعی از علمای بغداد و سایر نواحی به قم روی آوردند و حوزه درس علوم دینی را در آنجا دایر کردند. گفتهاند «احمدبن محمد اشعری قمی» نخستین حوزه علمیه قم را در عصر امامان شیعه تاسیس کرد. این حوزه در عصر غیبت صغری امام زمان(عج) (260 – 329ق) از مراکز مکتب تشیع بود. حوزه علمیه قم در مسیر تاریخی خود با فراز و فرودهایی مواجه شده است. از جمله در میانه قرن سیزدهم هجری پس از سالها که از رکود این حوزه میگذشت، میرزا ابوالقاسم قمی از علمای بزرگ قم آن را دوباره احیا کرد. اما دیری نگذشت که یکبار دیگر این حوزه در مقابل دیگر حوزههای علمیه از جمله حوزه نجف از رونق افتاد و حتی مدارس فیضیه و دارالشفای قم رو به خرابی و ویرانی نهاد. آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی (1276 – 1355ق/1315ش) از استادان حوزههای علمی عراق به قصد زیارت امام هشتم در اوایل دهه 1330ق راهی ایران شد و مدتی در اراک توقف کرد. سپس به مشهد رفت و دوباره به اراک بازگشت. او در این مدت حوزه علمیه اراک را رونق داد و هشت سال در آنجا با تشکیل حلقههای درس، به تربیت شاگردان پرداخت. اما در 1340ق که برای زیارت نوروزی به قم رفت، با تقاضای علمای این شهر به احیای حوزه دیرپای قم اقدام کرد. علمایی که از ایشان برای اقامت در قم دعوت کرده بودند به روایتی از امام صادق(ص) اشاره میکردند که فرمودهاند: «روزگاری قم مرکز علم و فضل میشود.» (سفینهالبحار، ج 2، ص 455) و بر اساس همین روایت بسیاری از علمای بزرگ اسلامی نظیر شیخ صدوق (ابنبابویه) ، ابن قولویه، محمدبن حسن صفار، سعدبن عبدالله اشعری در دورههای پیشین به قم هجرت کرده بودند. با استقرار آیتالله حایری در قم دیری نپایید که علمای دیگر شهرهای ایران برای بهرهمندی از علوم او راهی این شهر شدند و بدین ترتیب پایههای مستحکم حوزه علمیه قم بنا نهاده شد. شمار طلاب قم در دوره شیخ حائری از 600 نفر به حدود 2000 نفر افزایش یافت.
پس از درگذشت آیتالله حائری در 1315ش، اداره حوزه علمیه قم را سه نفر از بزرگان حوزه به نامهای سید محمد حجت کوهکمری، سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر عهدهدار شدند. بزرگان دیگری همچون سید محمد داماد، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، سید روحالله خمینی، میرزا جواد تبریزی، محمد رضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید شهابالدین مرعشی نجفی، محمد علی اراکی، میرزا هاشم آملی شیخ مرتضی حائری و ....به تدریس در این حوزه مشغول بودند. به دنبال دعوت علما و مردم از آیتالله سید محمد حسین طباطبایی بروجردی برای عزیمت به قم و در اختیار گرفتن ریاست دینی مسلمین، در آذر 1323 آیتالله بروجردی وارد قم شد.
به زودی مرجعیت ایشان در ایران فراگیر شد و پس از درگذشت آیتالله بروجردی در 1340ش، نسل جدید مراجع از میان بزرگان حوزه علمیه قم پا به عرصه نهاد و کسانی چون امام خمینی، آیتالله گلپایگانی، آیتالله مرعشی نجفی، آیتالله اراکی و آیتالله شریعتمداری به مردم معرفی شدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فشارهایی که رژیم بعث عراق بر حوزه علمیه نجف وارد کرد، بسیاری از علمای نجف از عراق خارج شدند و عملاً این حوزه از رونق افتاد و بر شکوفایی حوزه علمیه قم افزوده شد. به گونهای که امروزه این حوزه به بزرگترین حوزه علمی جهان تشیع تبدیل شده است.
حوزه علمیه قم از دیرباز و به ویژه در دوره رضاشاه (1304 – 1320ش) به عنوان عامل اصلی بازدارندگی در برابر خودکامگیهای رژیم شاهنشاهی در کشور بوده است. رضاشاه در 1306 ش، بنای حذف حوزههای علمی را نهاد و با ایجاد فشار بر حوزهها و علما سعی در از بین بردن قدرت سیاسی – اجتماعی حوزه نوپای قم و کاستن از نفوذ روحانیون در میان مردم داشت. او از راه تبلیغات علیه روحانیت و کهنه جلوه دادن برنامههای آنان، شماری از شخصیتهای بزرگ علمی حوزهها را به نقاط دوردست تبعید کرد. از جمله آیتالله شیخ محمدتقی بافقی را به جرم اهانت به خاندان سلطنتی دستگیر و زندانی کرد.
رضاشاه برای جلوگیری از گسترش نفوذ حوزههای علمیه در میان مردم، قانون «متحدالشکل کردن لباس در داخل مملکت» را در 1307ش به تصویب مجلس شورای ملی رساند. بر اساس این قانون همه مردان ایرانی باید از لباس یکسانی استفاده میکردند و روحانیون نیز چنانچه گواهی لازم را از جانب مراجع تقلید داشتند، میتوانستند از لباس روحانیت استفاده کنند. بدین ترتیب شمار زیادی از روحانیون را مجبور به ترک لباس روحانیت کردند.
تطمیع و جذب علما به سمت دربار برای کنترل حوزههای علمیه، تلاش برای کاستن از نقش مراجع تقلید در میان مردم و نیز راهاندازی دانشکده معقول و منقول (الهیات) برای جهتدهی به علوم اسلامی و محدودسازی حوزههای علمیه، تاسیس سازمان اوقاف و امور خیریه برای کاستن از استقلال اقتصادی حوزهها و تقویت آنان برای خدمت سربازی به بهانه هماهنگی با دانشگاهها و ... از دیگر اقدامات رضاشاه در جهت تضعیف حوزههای علمیه به شمار میرفت. از این رو آیتالله حائری به دلیل نوپا بودن حوزه علمیه قم و برای حفظ آن از دستبرد و تهاجم عوامل رضاشاه تن به سکوت داد تا طوفان حوادث فروکش کند. این اقدام به ماندگاری حوزه علمیه قم کمک شایانی کرد.
محمد رضا شاه (1320 – 1357) نیز به گونهای دیگر راه پدر را ادامه داد. او به ویژه با استفاده از ساواک در پی کنترل و محدودسازی حوزهها بود و حتی پی از درگذشت آیتالله بروجردی که سد غیر قابل نفوذی در برابر حرکتها و اقدامات رژیم به حساب میآمد، قصد بی رونق ساختن حوزه علمیه قم را داشت. ساواک برای کاهش نقش و نفوذ روحانیت و حوزههای علمیه در میان مردم به فکر کنترل برنامههای درسی حوزهها افتاد و موضوع برگزاری امتحان برای طلبههای علوم دینی را مطرح کرد. رژیم بدین وسیله در پی به دست گرفتن «هدایت افکار» طلاب بود. اما این برنامه با مخالفت مراجع و علمای حوزههای علمیه مواجه شد و عملاً به اجرا در نیامد. حتی پیشنهاد ساواک مبنی بر تاسیس دانشکده علوم اسلامی زیر نظر سازمان امنیت و دولت با هدف کاهش محبوبیت و اعتبار حوزههای علمیه نیز علیرغم تلاشهای فراوانی که برای ایجاد آن به عمل آورده بودند، راه به جایی نبرد. اقدام دیگر ساواک جلوگیری از تاسیس ساختمانهایی بود که برای اسکان طلاب علوم دینی در قم توسط مراجع و علما صورت میگرفت. ساواک برای این کار موافقت شاه را نیز جلب کرده بود.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی تحرک تازهای در حوزه علمیه قم به وجود آمد و موضوع حضور روحانیت در امور اجتماعی و سیاسی را به طور جدی مطرح ساخت. تلاش امام خمینی برای اصلاح دستگاه سیاسی کشور و مخالفت ایشان با برخی از تصمیمات هیئت حاکمه، در نهایت پس از زندان و ایجاد محدودیتهایی برای ایشان، منجر به تبعید امام به ترکیه و عراق شد. از آن پس حرکتهای انقلابی میان طلاب حوزه علمیه قم شدت یافت. به ویژه آن دسته از روحانیونی که پیشتر تشکلهایی را سازمان داده بودند به حرکتهای خود افزودند. از جمله در اردیبهشت 1343 که نخستین تشکیلات سیاسی نظامی حوزه علمیه قم با نام «جمعیت سیاسی اصلاح حوزه» با عضویت افرادی چون آقایان حسینعلی منتظری، علی مشکینی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، سید علی و سید محمد خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدتقی مصباح، علی قدوسی، احمد آذری قمی، مهدی حائری تهرانی و ابراهیم امینی موجودیت یافته بود، بعدها ضمن فعالیتهای خود دست به انتشار نشریاتی با عنوان «بعثت و انتقام» زد.
حوزه علمیه قم اگرچه در راه فعالیتهای انقلابی خود با مخالفت شماری از روحانیون مواجه بود که تنها به امور درسی توجه میکردند و از ورود به امور اجتماعی و سیاسی پرهیز داشتند، اما توانست نقش اصلی خود را در هدایت مبارزه عمومی مردم ایفا کند؛ مبارزهای که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 گردید.
حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب به کمک مسئولان نظام شتافت و به ویژه به پشتیبانی از دستگاه قضایی کشور پرداخت. در 18 اسفند 1359 به فرمان امام خمینی شورای مدیریت حوزه علمیه قم تشکیل شد. تا پیش از آن، انتخاب درس و استاد با شاگردان بود و اغلب به درخواست عدهای از شاگردان، یک استاد به تدریس درس خاصی میپرداخت؛ به عبارت دیگر آموزش در حوزه آزاد بود. اما با تشکیل شورای مدیریت حوزه، آموزش روندی تازه یافت. تاکید امام خمینی بر این بود که «اگر حوزه علمیه درست شود ایران درست میشود. فقه سنتی نباید فراموش بشود و این فقه را به نحوی که به دست ما رسیده است باید به نسل آینده تحویل بدهیم که اگر این افراد در آینده نتوانستند کار خودشان را انجام دهند، تقصیر ما نباشد.»
حوزههای علمیه شیعی به ویژه حوزه علمیه قم از نظر مالی، از دولت و دیگر مراکز، مستقل است و این استقلال، حوزه را از محافظهکاری در برابر حکومتهای ستمپیشه دور نگه داشته است.
تدریس در حوزهها عموماً به زبان عربی است ولی بسته به محل تحصیل، استاد ضمن نقل از متون عربی، برای توضیحات بیشتر از زبان محلی استفاده میکند. اخیراً آموزش زبان انگلیسی نیز علاوه بر دروس متنوعی در زمینههای علوم تربیتی، ادبی، فقه، اصول، قرآن، کلام، منطق، فلسفه، عرفان، ریاضی و .... در حوزهها رایج شده است. ضمن آنکه مقدمات فراگیری زبان عربی و ادبیات فارسی از دیرباز در حوزههای علمیه ایران رواج داشته است و طی دورههای مقدمات، سطح و خارج فقه برای طلبههای علوم دینی در جهت رسیدن به مقام عالی علمی در حوزه الزامی است.
هماکنون حوزه علمیه قم طلبههایی از میان مردان و زنان علاقهمند را در خود جای داده است و چندین کتابخانه بزرگ از جمله کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، مدرسه فیضیه، مدرسه آیتالله گلپایگانی، مدرسه حقانی، مسجد اعظم، مدرسه حجتیه، مدرسه رضویه، آستان مقدسه و .... با دهها هزار جلد کتاب در عناوین مختلف را در اختیار دارد.
منبع:دائرهالمعارف انقلاب اسلامی، سوره مهر، ج 2، چاپ اول، 1389، ص 122 تا 125 این مطلب تاکنون 1907 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|