معرفی كتاب «پاسخ به تاریخ» |
«پاسخ به تاریخ» نام کتابی از محمد رضا پهلوی است که در سالهای آخر عمر و در زمانی که از ایران گریخته بود نگاشته شد. این کتاب ابتدا به زبان فرانسه در 1358 در پاریس منتشر شد. گفته میشود این کتاب به کمک «کریستین مییار» نویسنده فرانسوی نوشته شده است. ترجمه انگلیسی کتاب در همان سال با عنوان «داستان شاه» (SHAH,S STORY) منتشر شد و مدتی بعد در 1359 ترجمه دیگری تحت عنوان «پاسخ به تاریخ» (ANSWER TO HISTORY) در 240 صفحه در لندن منتشر گردید.
شاه در فصل اول این کتاب تحت عنوان «دوران تبعید» به سرنوشت خود پس از پایان سلطنتش در ایران اشاره میکند و گردش بدون شکوه خود را در کشورهایی چون مراکش، باهاما، مکزیک، آمریکا، پاناما و مصر یادآور میشود و از بی اعتنایی جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا و دیگر دوستانش گلایه میکند. شاه در این فصل با بررسی کوتاهی از اوضاع سیاسی جهان با اشاره به اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان 1358 به زندگی همراه با آرامش 45 هزار مستشار آمریکایی در ایران در دوران سلطنت خود افتخار میکند.
فصل دوم «درسهایی از گذشته» نام دارد و مرور مختصر تاریخ ایران باستان از دوران هخامنشیان تا ظهور صفویه است. فصل سوم به نام «از نیرومندی تا بردگی» به اقتدار و عظمت و پیشرفت ایران در دوران صفویه، افشاریه و زندیه میپردازد. در فصل چهارم که «راهی به هندوستان و نفت» نام دارد دوران سلطنت شاهان قاجار را دوره تیرگی ایران معرفی میکند و کودتای رضاخان را روزنه امید برای رهایی ایران از بند بردگی و تاریکی میداند. فصل پنجم کتاب با نام «پدرم رضاشاه کبیر» به توصیف مبالغهآمیزی از شخصیت رضاخان اختصاص یافته است. شاه در این فصل کودتای سوم اسفند 1299 و نخستوزیری پدرش، خلع احمدشاه، به سلطنت رسیدن رضاخان و فعالیتهای او را به تصویر میکشد.
فصل ششم که «مرد جوان» نام دارد، زندگی خودش را از کودکی، تحصیل در تهران و سوئیس و دانشکده افسری تهران بیان میکند. شاه در این فصل به دکتر مصدق حمله میکند و او را عامل انگلیسیها یا شورویها مینامد. در پایان این فصل به وقایع آذربایجان در سال 1324ش اشاره شده است.
شاه در فصل هفتم که «مصدق» نام دارد علاوه بر ذکر وقایع ایران در دهه 1320ش نظیر سفر شاه به انگلستان، سوءقصد به وی در بهمن 1327 به وسیله ناصر فخرآرایی، تشکیل مجلس سنا در 1328، قتل رزمآرا و ملی شده صنعت نفت در 29 اسفند 1329، و ... به تشریح کودتای 28 مرداد 1332 و برکناری مصدق پرداخته است. شاه در این فصل به کمک مالی و نظامی سیا در اجرای این کودتا در ایران اعتراف کرده است.
فصل هشتم «از عصر نفت تا دوران اتم» نام دارد و تاریخچه اقتصادی نفت ایران را مورد بررسی قرار داده است. شاه در این فصل خود را از پرشورترین طرفداران نهضت ملی شدن نفت ایران معرفی میکند و مدعی میشود که ایران را صاحب منابع و ثروت زیرزمینی خود کرده است.
عنوان فصل نهم «انقلاب سفید» است که به تشریح اصول این انقلاب اختصاص یافته است. شاه در این فصل به نتایج حاصل از اجرای این اصول پرداخته و تایید روسای جمهور آمریکا را دلیل بر موفقیت آن میداند. اعتراف شاه به اشتباه خود در تشکیل حزب رستاخیز از مطالب قابل توجه این فصل است.
فصل دهم که «سیاست خارجی» نام دارد روابط ایران با کشورهای همسایه و کشورهای غربی را توصیف میکند. در این فصل، سیاست خارجی ایران، تلاش جهت حفظ استقلال ایران و حسن همجواری با کشورهای دیگر بیان شده است. شاه در این فصل به دیدار خود با خروشچف در مسکو(1335)، مذاکره با صدام در الجزایر(1353) و انعقاد پیمان الجزایر و کمک به سلطان قابوس پادشاه عمان در برابر شورشیان ظفار اشاره کرده است.
فصل یازدهم «اتحاد نامقدس سرخ سیاه» نام دار. در این فصل ریشه و سابق اتحاد فرضی و غیر مستند روحانیون مذهبی(سیاه) و جریان کمونیسم به خصوص حزب توده(سرخ) بررسی شده است. سپس به اتحاد رسانهها و کمپانیهای خارجی اشاره شده که به تحریک مردم و توطئه علیه حکومت شاه دست میزدهاند. شاه در این فصل به وقایع سالهای آخر حکومت خود پرداخته است. قیام خونین قم در 19 دی 1356 در پی چاپ مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات، قیامهای پی در پی در چهلم شهیدان شهرهای مختلف، تعطیل بازار و اعتصاب ادارات دولتی، موسسات و کارخانجات، فاجعه سینما رکس آبادان، هجرت امام از عراق به پاریس، قیام دانشآموزان و دانشجویان در 13 آبان 1357، برقراری دولت نظامی ازهاری، بازداشت امیرعباس هویدا و چند مقام دیگر، آزادی زندانیان سیاسی و کنفرانس گوادلوپ، از وقایعی است که شاه به آنها پرداخته است. با مطالعه این فصل، قدرت و نفوذ تصمیمات انگلیس و آمریکا در امور ایران آشنا میشود. شاه در این فصل میگوید که خروج وی از کشور تصمیمی بوده است که در کنفرانس گوادلوپ گرفته شده و همچنین اعتراف میکند که انتصاب شاپور بختیار به نخست وزیری در دی 1357 تحت فشار آمریکا و انگلیس بوده است.
شاه در فصل دوازدهم با عنوان «از امید تا نومیدی» با پذیرش برخی انتقادها علیه حکومت خود اهداف و آرزوهایش را در دوران سلطنت خود مرور میکند و با اشاره به رشد درآمد سرانه از 147 دلار در سال 1342 به 2540 دلار در 1357، آن را از نتایج انقلاب سفید میداند.
فصل سیزدهم «وحشت» نام دارد. این فصل با انتقاد از نخست وزیری مهدی بازرگان در دولت موقت آغاز شده و در ادامه آن همهپرسی جمهوری اسلامی ایران در فروردین 1358 را عامل بازگشت ایران به قرون وسطی معرفی کرده است. در این فصل به محاکمات و اعدامهای سران حکومت خود اشاره کرده و از اشغال سفارت آمریکا نیز ابراز نگرانی کرده است.
عنوان آخرین فصل کتاب «نتیجه» است. شاه در این فصل برای ایران که در نظر او تحت سلطه یک حکومت ستمگر قرار گرفته، افسوس میخورد و در پایان برای حفظ تمدن باستانی ایران و رهایی ملت دعا میکند.
دکتر حسین ابوترابیان کتاب «پاسخ به تاریخ» را در سال 1371ش به فارسی ترجمه کرد و فصلبندی جدیدی برای آن در نظر گرفت و کتاب اصلی را که شامل 204 صفحه در 14 فصل بود با توضیحاتی در 460 صفحه و 32 فصل منتشر کرد.
شاه همانگونه که یکطرفه حکومت میکرد و دیدگاههای خود را حق مطلق میپنداشت، همانگونه نیز دست به نگارش تاریخ زده است. او بدون پرداختن به کاستیها، تجاوز گسترده به حقوق اساسی مردم و نقض مکرر قانون اساسی، حکومت وابسته خود را نمونه عالی زمامداری در جهان معاصر معرفی کرده است. او به ویژه در چند سال پایانی سلطنتش همواره دولتهای غربی را به بهرهگیری از توفیقات سیاسی ایران دعوت میکرد و آنان را به آیندهنگری بیشتر فرامیخواند. اما کوچکترین پاسخی به افکار عمومی جهان نداد که چگونه مردم کشورش، او را با همه افکار به ظاهر بلند و مترقیانهاش(!) نخواستند و بلافاصله پس از فرار او از کشور، حکومتش را سرنگون کردند و در بیسابقهترین همهپرسی ایران به او و حکومتش «نه» گفتند. او در کتاب «پاسخ به تاریخ» از نقش مخرب و وحشتانگیز ساواک در میان مردم سخن نگفت. او به رفتارهای رازآلود غربیان در ایران اشارهای نکرد و برای خوانندگان کتابش توضیح نداد که در سایه حکومت او که از آن به ودیعه الهی یاد میکرد، مردم حق دانستن را نداشتند. منبع:دائرهالمعارف انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 1، ص 200 و 201 این مطلب تاکنون 2422 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|