ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 150   اردیبهشت ماه 1397
 

 
 

 
 
   شماره 150   اردیبهشت ماه 1397


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
بریتانیا در پس فتنه ها....

روند مذاکرات نفتی در تهران و ورود زود هنگام مستشاران آمريكایی، بستر شورش‌های «ضد یهودی» را مهیا ساخت. کرنفلد وزیر مختار آمریکا در تهران در گزارش 23 سپتامبر 1922 خود به وزارت امور خارجه کشورش «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که در 13 آگوست رئیس‌الوزرا، قوام‌السلطنه، پيشنهادهاي مربوط به دو شرکت استاندارد اویل و سینکلر را بدون هيچ توصيه يا اظهارنظري به مجلس ارائه کرد... مجلس در آن روز اقدامی در مورد این لایحه صورت نداد و بررسی آن را به جلسه بعدي مجلس موکول کرد؛ به دلیل فرا رسیدن روزهای ماه محرم، مجلس موقتاً کار خود را تعطیل کرد. در خلال این مدت، گمانه‌زني‌هاي بسياري در مورد موضع مجلس مي‌شد. افکار عمومی به شدت عملکرد رئیس‌الوزرا را تحسین می‌کند؛ زیرا مردم احساس می‌کنند رئیس‌الوزرا با تسلیم کردن هر دو پيشنهاد بدون هيچ توصيه يا اظهارنظر قبلي، حسن‌نیت خود را به این شرکت‌ها اثبات کرده و توجه بسیار خود را به منافع ملي ایران نشان داده است.» در 21 سپتامبر 1922، قوام‌السلطنه، تركيب جدیدی از پيشنهادها را به مجلس ارائه می‌کند: «اين طرح پيشنهادي جديد، فوراً به یکی از كميسيون‌هاي مجلس ارجاع داده شد. بر اساس اخبار موثقی که به من رسیده، به زودی نتیجه کار این کمیسيون مشخص شده و انتظار می‌رود به این طرح جواب مثبت داده شود... برجسته‌ترین مشخصه این طرح اعطاي امتياز يك شركت آمريكايي است زیرا ایران برای رشد و توسعه خود در آینده تنها به ایالات متحده خوش بین است.» جنبش‌های «ضد یهودی» براي ايجاد يك بحران سياسي و از جريان خارج كردن تصويب لايحه نفتي در 23 سپتامبر 1922 صحنه‌سازي شده بودند. دو سال بعد نیز حوادثی مشابه رخ داد؛ درست دو روز پیش از تصویب نهایی امتیاز نفتی شرکت نیویورکی سینکلر اویل در مجلس، در 18 جولای 1924، ایمبری به قتل رسید. به علاوه انتظار مي‌‌رفت كه اين شلوغي‌ها حركت ميلسپو و همراهانش را كه قرار بود روز اول اكتبر از نيويورك به سمت ايران حركت كنند دست‌كم به تعويق نيندازند. با وجود اين ميلسپو به موقع مسافرت خود را آغاز كرد. اغتشاشات به اصطلاح «ضد يهودي» سپتامبر 1922، اهميت ويژه‌اي دارد؛ چرا كه بسيار شبيه به اغتشاشات به اصطلاح «ضدبهايي» در جولاي 1924 است كه منجر به قتل ايمبري كنسول آمريكا در تهران شد.
روزهای نوزدهم تا بیست و دوم سپتامبر 1922، شورش‌های ضد یهودی فضای شهر تهران را آشفته ساخت. یکی از کارمندان یهودی سفارت آمريكا مورد ضرب و شتم قرار گرفت و کرنفلد، علی پاشا صالح، مترجم سفارت خانه را برای تحقیق و بررسی موضوع روانه ساخت: «وقتی که مترجم ما به محل حادثه و تجمع مردم رسید، از علت حادثه جویا شد. در همین حین یکی از افسران گماشته قزاق به سمت وی یورش برده و با فحاشی درصدد ضرب و شتم او برآمد؛ که اگر دو تن از سواران ژاندارم سر نمی‌رسیدند مطمئناً مترجم ما به سختی آسیب می‌دید. پس از اینکه [علي] پاشا [صالح] خود را به ژاندارم‌ها معرفی کرد، ژاندارم‌ها او را به محل امنی منتقل کردند؛ اما زمانی که از آنها خواست قزاق خاطی را دستگیر کنند یا حداقل هويت او را كشف كنند، ژاندارم‌ها استنکاف ورزیدند. با این حال وی موفق شد آنها را وادار کند که او را به كميسري ببرند تا قضیه را گزارش دهد، اما حتی در آنجا نیز به وی اجازه ندادند که به عمل مجرمانه نیروی قزاق اشاره کند.» کرنفلد نامه تندی به وزیر خارجه نوشت و اظهار داشت در شهری که 8000 نیروی نظامی مستقر هستند، چنین بی‌قانونی ناخوشایند است: «در همان روز، بعد از ظهر عده‌ای دوباره متعرض شده و حمله دیگری را ترتیب دادند. اما این بار ژاندارم‌ها تیراندازی کرده و جمعیت به سرعت متفرق شد. از آن زمان به بعد ناآرامی مشاهده نمی‌شود. شهر به اوضاع عادی خود بازگشته است.» کرنفلد می‌افزاید: «افسر قزاق خاطی در بیست و سوم سپتامبر دستگیر شده، به جرم خود اعتراف کرد و بدون اینکه در یک دادگاه نظامی رسمی محاکمه شود، به دستور وزیر محکوم به انفصال از کار و شلاق خوردن در محله یهودی‌ها شد. سپس از اینجانب سؤال شد که آیا این کار سفارت‌خانه را راضی می‌کند یا خیر؟ من مقامات مربوطه را متقاعد کردم که وی را تازیانه نزنند، خصوصاً آنها را از اجراي این کار در محله یهودی‌ها منع كردم. بر این اساس، افسر مذکور خلع و از ارتش اخراج شد.» کرنفلد می‌افزاید: «حال به واقعیت این شورش می‌پردازیم. این شورش، طغیان خود به خودی خشم مسلمانان علیه یهودیان نبود، بلکه نقشه بسیار دقیقی بود که رضاخان، وزیر جنگ، برای سرنگون کردن دولت طراحی کرد. این اولین باری نیست که او برای به راه انداختن کودتا دست به کار می‌شود. او خود را مجری کودتای فوریه 1921 می‌داند و به این دلیل همواره به خود می‌بالد. وی همچنین مسبب کناره‌گیری مشیرالدوله، رئیس‌الوزرای اخیر است؛ اما قبل از سرنگونی وی، رضاخان توانست او را وادار سازد مسئولیت بخش مالیات‌های غیرمستقیم را به او واگذار کند، در نتیجه موفق شد منبع مالی کاملاً مجزایی از وزارت مالیه برای صیانت از ارتش خود دست و پا کند. از زمان روی کار آمدن قوام‌السلطنه، وزیر جنگ از هر فشار ممکنی بهره می‌گیرد تا فرماندهی ژاندارمری تهران را نیز که همچنان تحت کنترل وزارت داخله است، از آن خود کند و بدین ترتیب فرماندهی تمام نیروهای نظامی را در دست گرفته و حمایت همه‌جانبه و تفکیک‌ناپذیر آنها را برای خود تضمین کند. اما تلاش‌های وی تاکنون نتیجه نبخشیده است؛ لذا اسباب نارضایتی و خشم او فراهم آمده است. مسئله دیگری که نارضایتی و خشم او را علیه کابینه و پارلمان فعلی تشدید می‌کند، حضور مستشاران اقتصادی آمريكایی است؛ زیرا با توجه به اختیاراتی که به آنها تفویض شده است، این مستشاران می‌توانند بر عواید و بودجه عمومی کشور نظارت داشته باشند. به همین دلیل وی سر سختانه می‌کوشد دولت را سرنگون سازد. بدون تردید وی مستقیماً در این شورش دست داشته است؛ رضا امیدوار بود که این شورش تا آن حد پیش رود که منجر به سقوط کابینه شود و به او این فرصت را بدهد که نقشه‌های خود را عملی سازد. به همین دلیل قزاق‌ها به جای حفاظت از جان و مال مردم، یا بی‌تفاوت و یا راضی به ناآرامی و اغتشاش هستند. خوشبختانه [این] نقشه او نتیجه نبخشید و عقیم ماند.» کرنفلد سپس می‌افزاید: «تأثیر رضاخان بر امور مملکتی ایران بسیار مضر و خطرناک می‌باشد. وی را بايد محدود و يا به كل در هم شكست اما متأسفانه بریتانیا مخفیانه از او حمایت می‌کند؛ زیرا احساس می‌کند که از طریق وی به راحتی به خواسته‌های خود دست مي‌يابد و حکومت قانونی چنین کارایی برای او ندارد. بر اساس اخبار موثقی که از جانب رئیس‌الوزرا به من رسيده است، زمانی که دولت ایران تصمیم گرفت شماری از مستشاران آمريكایی را به خدمت بگیرد و از این طریق نظام اقتصادی آمريكا را به همکاری با ایران تشویق کند، لرد کرزن به شدت مخالفت کرد. اما بر اساس قرائن موجود من به این نتیجه رسیده‌ام که بریتانیا علی‌رغم تمايلات ظاهري که در این زمینه از خود نشان می‌دهد، در واقع مخالف «درهاي باز» ایران است. از آنجا که بستن درها غیر ممکن است، آنها تلاش می‌کنند هرج و مرج را وارد خانه کنند و محیط آن را ناآرام سازند تا بدین وسیله از ورود دیگران به داخل خانه جلوگیری به عمل آورند. رضاخان ابزار بسیار مفیدی در دست ایشان است.» کرنفلد همچنین در مورد بیرحمی رضاخان چنین می‌نویسد: «برای نشان دادن سبعیت و بیرحمی رضاخان، تنها به دو اتفاق که به تازگی رخ داده است، اشاره می‌کنم. چند روز پیش یکی از روزنامه‌های شهر به خود جرأت داد که از وزیر جنگ درخواست کند همانند دیگر وزارت‌خانه‌ها، بودجه خود را به مجلس ارائه کند. رضاخان بلافاصله سردبیر را به دفتر خود فراخواند؛ و شخصاً او را مورد ضرب و شتم قرار داد؛ چند عدد از دندان‌های او را شکست و در نهایت او را به زندان انداخت. یکی از اتباع آمريكایی که شاهد عینی این ماجرا بود، این رفتار خشونت‌آمیز را برای اینجانب نقل کرد. واقعه دیگری که پرده از شخصیت رضاخان برمی‌دارد، توسط وزیرمختار بلژیک به اطلاع من رسید. یکی از افسران قزاق نزد مأمور بلژیکی وزارت ماليه آمده و به دستور وزیر جنگ، 3000 تومان پول نقد درخواست می کند. مأمور بلژیکی اعتراض کرده و به افسر قزاق می گوید که از پذیرش قبض او معذور است مگر اینکه به امضای وزیر مالیه برسد. اما افسر قزاق او را مورد ضرب و شتم قرار داده و در اتاق را به روی او قفل کرده و تا زمانی که به زور وجه مورد نظر را می‌گیرد، او را در اتاق حبس می‌کند.» دو سال بعد از این «شورش‌ها»، ایمبری، معاون کنسول‌گری، به این نتیجه می‌رسد که بدون تردید بریتانیا عامل اصلی این حوادث بوده است: «اینکه بریتانیا زمینه ساز اصلی شورش علیه یهودیان بوده است، بر کسی پوشیده نیست و من حتی بر این عقیده‌ام که خود شخص وزيرمختار [آمريكا]‌ نيز اين نظر را تأييد مي‌كند.» اندکی پس از ناآرامي‌ها، نمايندگان مجلس کوشیدند از شرّ رضاخان خلاص شوند که به نتیجه نرسیدند؛ این اولین تلاش از کوشش‌های فراوانی بود که در این زمینه صورت پذیرفت.

منبع:دکتر محمدقلی مجد، از قاجار به پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 228 تا 232

این مطلب تاکنون 2496 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir