نقش حکومت پهلوی در کشتن دبیر کل «حزب مردم» | روز 10 بهمن 1353 ناصر عامري دبیركل «حزب مردم» در يك سانحه رانندگي مشکوک در جاده رشت كشته شد.
ناصر عامري فرزند سليمان در سال 1307 شمسي در شهر كرمان متولد شد و تحصيلات دوران ابتدايي و متوسطه خود را در مدارس شهر كرمان پشت سر گذاشت. وی تحصيلات دانشگاهي خود را در دانشگاه كرنل در آمريكا به پايان رسانيده و در رشته اقتصاد كشاورزي از آن دانشگاه دكترا گرفت. از جمله مهمترين مسئوليتهاي عامري پس از بازگشت به ايران عبارت بود از: رياست ادارة عمران كرمان (وابسته به اصل چهار)، معاونت استانداري كرمان، معاونت بنگاه عمران و معاونت امور عمران روستايي سازمان برنامه، رئيس شركت تعاوني كارمندان كرمان، نماينده مجلس مؤسسان و معاون بانك مركزي. عامري در سال 1342 و در دوران نخستوزيري اسدالله علم مديركل امور اجتماعي و عمران دهات وزارت كشور شد. طي سالهاي بعد هم به رياست بانك توسعه كشاورزي منصوب شد. ناصر عامري از آغاز تأسيس حزب مردم، عضو آن شد و در سال 1338 نام او را جزو اعضاي سي نفره شوراي مركزي (عالي) حزب مردم ميبينيم.
در سال 1345 به كميته مركزي اين حزب راه يافت. شايع بود كه عامري از مدتها قبل موضوع عضويت خود در حزب مردم و فعاليت در آن را به فراموشي سپرده و به اميرعباس هويدا نخستوزير وقت بيشتر نزديك شده است. او در آن مقطع رئيس بانك توسعة كشاورزي بود و روابط نزديكي هم با هويدا داشت و حتي شايع بود كه هويدا قصد دارد از وجود او در مديريتهاي مهمتري بهره بگيرد و به همين دليل گفته ميشد عامري آماده شده بود عضويت در حزب ايراننوين را بپذيرد و گويا ورقة عضويت (آنكت) در آن حزب را هم پر كرده و امضا نموده بود. در آن روزگار كساني كه مقرر بود مشاغلي مهم از مجموعه دولت بر عهده گيرند، پبشاپيش بايد عضويت در حزب ايراننوين را بپذيرند. با اين حال تقدير آن بود كه ناصر عامري نه از دولت هويدا بلكه باز هم به كمك و پيشنهاد او دبيركلي حزب مردم را بپذيرد. عامري در طول دوران دبيركلياش بر حزب مردم نشان داد كه خود را مقيد به رعايت حال نخستوزير و حزب ميداند. او به سرعت دست به كار اصلاحات و تغيير و تحول در ساختار مديريتي، اداري و تشكيلاتي حزب مردم در تهران و شهرستانها شد و براي به حداقل رسانيدن تضادها، رقابتها و اختلافات دروني در حزب مردم تلاش قابل توجه ولي كمتر ثمربخشي انجام داد و طي ماههاي پاياني سال 1352 يا اوايل سال 1353 وانمود ساخت كه ميخواهد حزب مردم را از ركود و ضعف رها ساخته و به تدريج آن را به عنوان رقيبي جدي و دردسرساز براي حزب اكثريت ايراننوين مطرح سازد. عامري وعده داده و مدعي هم بود كه در آيندهاي قابل پيشبيني تشكيل دولت داده و حزب مردم را به جايگاه حزب اكثريت ارتقا خواهد داد و به ظاهر جنبوجوشي هم در مجموعه فعاليتهاي اين حزب ايجاد كرد.
در اين ميان عامري به تدريج حملات و انتقادات خود را به مجموعه دولت هويدا و حزب اكثريت ايراننوين افزايش داده و دولت هويدا و حزب او را به ناكارآمدي، فساد، ناداني و دهها مورد ضعف و نقص ديگر متهم ساخت. عامري دولت هويدا را متهم ساخته بود كه استقلال قوه قضائيه را از ميان برده است و بايد قوه قضائيه و دستگاه دادگستري از مجموعة دولت مستقل شود. نيز دولت هويدا را مكرراً متهم ميساخت كه ارتجاعي بوده و از برآوردن حداقل نيازهاي مردم كشور ناتوان است و اعضاي حزب ايراننوين را فاسد و فرصتطلب خوانده بود كه هيچ اعتنايي به وظايف حزبي خود نشان نميدهند. اين موضعگيريهاي عامري كه با لحن تندي همراه ميشد، در نهايت امر شاه را خشمگين ساخت و به دنبال آن به يكباره دستور اخراج عامري را از دبيركلي حزب مردم صادر كرد و بدين ترتيب كميته مركزي حزب مردم در بعد از ظهر روز ششم دي 1353 در يك نشست اضطراري و بدون مقدمه، عامري را به اتهام تكروي و بيلياقتي از دبيركلي حزب مردم بركنار كرد. دكتر ناصر عامري در دهم بهمن 1353 و در جريان يك تصادف در جاده رشت به بندر پهلوي كشته شد. برخي قتل عامري را دسيسهاي از سوي شاه و ساواك دانستند.
اسناد و مدارك موجود نشان ميدهد كه ناصر عامري در برخي از لژهاي فراماسونري و از جمله در لژ كرمان عضويت داشت. برخي رقباي عامري در حزب مردم او را كه تحصيلكردة دانشگاه كرنل در آمريكا بوده و در اداره اصل چهار ترومن در ايران هم كار ميكرد، جاسوس سيا ميدانستند. منبع:مظفر شاهدی، سه حزب، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 1032 تا 1034 این مطلب تاکنون 2714 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|