ماهنامه الکترونيکي دوران شماره 130   شهريور ماه 1395
 

 
 

 
 
   شماره 130   شهريور ماه 1395


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
کانون‌های محرمانه «سیا» در حزب ایران نوین!

با آمدن هويدا، برخي بر اين باور قرار گرفتند كه احتمالاً از آن پس دامنة تأثيرگذاري سياست آمريكا در عرصة سياسي ايران به تدريج كاهش پيدا خواهد كرد و بار ديگر انگليسيان ميدان‌دار اصلي تصميم‌سازي‌هاي سياسي در كشور خواهند شد.
گفته مي‌شد كه جناح‌هاي مخالف سياست آمريكا در درون هيأت حاكمه ايران با مرگ منصور تلاش پيدا و پنهان قابل توجهي را براي از اعتبار انداختن حزب ايران‌نوين در عرصة سياسي و حزبي كشور آغاز كرده‌ بودند و سعي بر آن بود حداقل فردي مخالف سياست آمريكايي‌‌ها در ايران در رأس حزب ايران‌‌نوين قرار بگيرد. از سوي ديگر رهبران جديد حزب ايران‌نوين هم كه به جد نگران پايان يافتن حمايت آمريكايي‌ها از خود و حزب ايران‌نوين بودند، از همان آغاز كوشيدند در اين باره اطمينان‌هاي لازم را از حاميان آمريكايي خود بگيرند. ساواك در هفتم فروردين 1344 در اين باره چنين گزارش كرده است:
«...در حزب ايران‌نوين گفته مي‌شود مسافرت دكتر كلالي مسئول تشكيلات حزب مذكور كه كارگردان داخلي آن حزب به شمار مي‌رود به آمريكا براي تحكيم موقعيت خسرواني دبيركل جديد آن حزب است كه با هم دوستي كامل دارند. مي‌گويند بعد از مرگ مرحوم منصور كارگردانان اصلي اين حزب از لحاظ سياست خارجي خود را متزلزل مي‌بينند و در مقابل مخالفت‌هايي كه از ناحيه طرفداران ديپلماسي شوروي و انگليس با اين حزب مي‌شود تكيه‌گاهي براي خنثي كردن مخالفت اين دو سياست براي خود نمي‌بينند و روي اين اصل بعضي از مطلعين حزب ايران‌نوين به مسافرت دكتر كلالي به آمريكا براي سرنوشت آينده حزب اهميت فوق‌العاده‌اي قايل مي‌باشند...»
برخي محافل نزديك به حاكميت بر اين باور بودند كه تفكيك منصب دبيركلي حزب ايران‌نوين از نخست‌وزيري (با آغاز دولت هويدا) تحت فشار انگليسي‌ها صورت گرفته است كه مايل نبودند حزب و دولت طرفدار آمريكا با انسجام و هماهنگي كاملي بر مقدرات كشور حكم برانند و گفته مي‌شد كه مسافرت شاه به لندن در همان زمان براي حل همين موضوع بوده است.
هنگامي كه با ترميم كابينه هويدا در اواسط و اواخر ارديبهشت 1344 تعداد وزراي عضو حزب ايران‌نوين بيش از پيش شد، برخي محافل آن را نشانه‌اي براي توسعه نفوذ آمريكايي‌ها در حاكميت و دولت ارزيابي كردند و بر اين باور قرار گرفتند كه از آن پس دولت حزبي هويدا تحت حمايت‌هاي بيشتر از سوي آمريكا تحكيم بيشتري پيدا خواهد كرد. ساواك در بيست‌و‌هشتم ارديبهشت 1344 در اين باره چنين نوشته بود:
«...ترميم كابينه در محافل سياسي و بين مردم گام ديگري در راه پيشرفت به طرف آمريكايي‌ها تلقي شده و اظهار نظر مي‌نمايند عليرغم نظر روحانيون و ديگر طبقاتي كه با توسعه نفوذ آمريكا در ايران موافق نيستند دولت فعلي جناح آمريكايي خود را تقويت نموده است. گفته مي‌شود اعضاي عضو حزب ايران‌نوين از ترميم فعلي كه نشان‌دهنده استحكام موقعيت دولت است خوشحال مي‌باشند و روحيه بهتري پيدا كرده‌اند ولي در مقابل مخالفان دولت تبليغات شديدتري شروع كرده و مي‌گويند با پيشرفت دولت به طرف سياست آمريكا بهاييان و يهوديان فعاليت بيشتري پيدا مي‌كنند...»
طي روزهاي آتي باز هم گفته مي‌شد كه محافل داخلي طرفدار سياست بريتانيا در ايران و از جمله حزب مردم كه سخت نگران توسعه نفوذ آمريكايي در عرصه كشور از طريق حزب ايران‌نوين و دولت هويدا هستند، تلاش مي‌كنند به انحاء گوناگون مخالفت و انتقاد از حزب اكثريت و دولت برآمده از آن را افزايش دهند:
«...يغمايي وكيل دادگستري اخيراً به يكي از محارم خود اظهار داشته انگليسيها وجود حزب ايران‌نوين را كه در آن طرفداران ديپلماسي آمريكا و مخالفان انگلستان جمع شده‌اند براي پيشرفت سياست آينده خود در ايران خطرناك مي‌دانند و كوشش آنها اين است اساس اين حزب را كه بدون نقشه آنها تأسيس شده به هم بزنند و مخالفت شديدي كه دوستان ما در حزب مردم با حزب ايران‌نوين دارند قسمتي براي جلب رضايت انگليسيها مي‌باشد...»
در تير 1344 سخن از اين بود كه رهبران آمريكادو‌ست‌تر اين حزب مذاكرات محرمانه‌اي را با مأموران و نمايندگان آن كشور آغاز كرده‌اند تا بلكه براي جلوگيري از تضعيف موقعيت حزب ايران‌نوين در عرصه سياسي كشور راهي پيدا كنند و ظاهراً هدف و توافق آن بود كه از ورود مخالفان سياست آمريكا در حزب ايران‌‌نوين جلوگيري شود و رهبري طرفداران جدي‌تر آمريكا در رأس مديريت اين حزب تثبيت و تحكيم شود.
در مهر 1344 خبر مي‌رسيد كه دو جناح طرفدار سياست آمريكا و انگليس در درون دستگاه رهبري و كارگرداني حزب ايران‌نوين در برابر هم صف‌آرايي كرده‌اند و هر دو گروه براي تضعيف موقعيت ديگري طرح‌هايي را در دست اجرا دارد. ساواك در سيزدهم مهر 1344 در اين باره چنين گزارش كرده است:
«...منبع خبر كه يكي از افراد مؤثر حزب ايران‌نوين مي‌باشد اظهار مي‌دارد در حزب ايران‌نوين دو جبهه كاملاً مخالف در مقابل يكديگر قرار گرفته‌اند. دسته‌اي كه شهرت به طرفداران سياست بريتانيا دارند دور خسرواني دبيركل جمع شده و حتي افراد ساده حزبي نيز اين گروه را وابسته به سياست بريتانيا مي‌دانند. دسته ديگر كه شهرت دارد طرفدار سياست آمريكا مي‌باشند تحت رهبري دكتر زاهدي مديركل بانك كشاورزي قرار دارند. اين عده اكثراً تحصيلكرده‌هاي خارج و مخصوصاً آمريكا مي‌باشند و جناح روشنفكر حزب را تشكيل مي‌دهند. ضمناً در خفا و در پشت پرده هر يك از دو جناح مذكور عليه يكديگر تبليغاتي را انجام مي‌دهند. همچنين جناح روشنفكر دكتر جزايري را كانديد نخست‌وزيري بعد از آقاي هويدا و جناح خسرواني نيز نامبرده را كانديد نخست‌وزيري كرده‌‌اند و چنين تظاهر مي‌‌كنند كه دربار شاهنشاهي از اين جناح در مقابل جناح ديگر پشتيباني مي‌كند و همين تظاهر آنها موجب شده روشنفكران حزبي تا درجه‌اي ناراحت به نظر برسند...»
گفته مي‌شد جناح آمريكايي به رهبري كلالي تلاش مي‌كرد جناح انگليسي را از حزب اخراج نمايد. در اين ميان مسافرت پروفسور پوپ آمريكايي، كه قبلاً نيز نقش مرموزي در تحولات ايران بازي كرده بود توجه ساواك و محافل حكومتي را به خود جلب كرد:
«...طبق اطلاع به زودي پروفسور پوپ استاد دانشگاه ماساچوست آمريكا و عضو سازمان سياي آن كشور كه متخصص در امور اجتماعي است به عنوان اينكه در اثر بازداشت اكرم معاف‌زاده كتاب‌هايش در ايران خوب تبليغ نشده و به فروش نرفته و در اين موقع كه جرج آلن هم در ايران است و روش سياسي ايران تغيير كرده، به ايران خواهد آمد. البته اين شخص چندي قبل هم به ايران آمد و رفت كرد و همان كسي است كه در شش ماهه دوم سال 39 به ايران آمد و قريب شش الي هشت ماه در ايران بود و مأموريت داشت در مورد پيشنهاد سفير وقت آمريكا و وزيرمختار سفارت وقت آمريكا در اثر خدمتي كه مرحوم منصور به آنها كرده بود و آنها از وزارت‌ خارجه و سياستمداران آمريكا خواسته بودند كه ايران با روش و سياست يك حزبي اداره شود و ليدر حزب نيز منصور باشد مطالعه كند. مستر پوپ در مدت اقامت خود از كارگر ساده گرفته تا با رجال مهم ايران مستقيماً تماس گرفت و حتي در اين مدت توقف شش بار با احمد آرامش ملاقات نمود و نظرات او را كه وارد به امور سياسي ايران بود خواست (اين موضوع را خود آرامش براي منبع تعريف كرده است). خلاصه به آمريكا مراجعت نمود و پس از تقديم گزارش خود سفير وقت آمريكا به عنوان مرخصي به مدت 2 هفته به آمريكا رفت ولي اين سفر هفتاد روز طول كشيد و سفير آمريكا با دستورالعمل تازه‌اي وارد شد و به حضور شاهنشاه شرفياب گرديد و بلافاصله گروه مترقي منصور تشكيل گرديد كه همه از جوانان و پيروان طرفدار آمريكا بودند و بلافاصله اين دفتر و اين گروه وابسته به دفتر اختصاصي شاهنشاه اعلام شد. خلاصه انتخاباتي صورت گرفت و حزب ايران‌نوين به وجود آمد. حال اين پروفسور پوپ به زودي به ايران خواهد آمد و سفر آن را نمي‌‌توان بي‌اهميت دانست...»
ساواك در اوايل دي 1344 از قول عبدالله والا از اعضاي حزب مردم نقل كرد كه حزب ايران‌نوين از سازمان سيا الهام مي‌گيرد و تصريح كرد كه برخي اقدامات اين حزب مانند موافقت با تصويب لايحه معروف به كاپيتولاسيون، در راستاي اهداف آمريكا در ايران است و نيز بسياري از رهبران و كارگردانان اين حزب با خواسته‌ها و نظرات آمريكايي‌ها موافقت دارند و بدين ترتيب موضوع ارتباط حزب ايران‌نوين با محافل آمريكايي قابل كتمان نيست. برخي محافل آگاه در گفت و گوهاي خصوصي تصريح مي‌كردند كه حزب ايران‌نوين «ساخته و پرداخته» سيا و آمريكايي‌هاست و حسنعلي منصور هم به دليل حمايت از آمريكايي‌‌ها جانش را از دست داد و اينك هويدا، نخست‌وزير جديد هم صرفاً براي در امان ماندن از اتهام حمايت از آمريكايي‌‌ها رهبري حزب را به ديگري واگذار كرده است و پيش‌بيني مي‌كردند هرگاه هويدا بخواهد در راستاي سياست‌هاي حزب ايران‌نوين كه از سوي آمريكاييان ديكته مي‌شود حركت كند، سرنوشت او بهتر از منصور نخواهد شد.
در اين ميان رهبران و دست‌‌اندركاران حزب مردم هم هر از چند گاه و عمدتاً در محافل خصوصي از حمايت سيا و آمريكايي‌‌ها از حزب ايران‌نوين و دولت هويدا سخن به ميان مي‌آوردند و تا هنگامي كه شاه هنوز از سوي اين حزب و دولت هويدا چندان ايمن نشده بود، اين‌گونه گمانه‌زني‌ها به طور پيدا و پنهان ادامه داشت تا مانع از سلطه بلامنازع اين حزب بر عرصه كشور شود. ارتباط ميان مقامات و رهبران حزب ايران‌نوين با مأموران سيا و سفارت آمريكا در تهران قابل كتمان نبود و اين ملاقات‌ها و ارتباطات نزديك و دوستانه در تمام سال‌هاي دبيركلي خسرواني و پس از آن تداوم داشت. ساواك در اين باره گزارش‌هاي مستند قابل توجهي را تهيه كرده بود. از جمله در بيستم اسفند 1345 در اين باره گزارش كرد:
«...ارتباط مسئولين حزب ايران‌‌نوين با مقامات آمريكايي و ياتساويچ تا آنجايي كه مورد تأييد قرار گرفته و آقايان دكتر گودرزي، دكتر شريعتي، دكتر رضايي، عبدالرضا انصاري، دكتر كلالي، هوشنگ پيرنظر معاون شوراي عالي استخدام و دكتر مهذب نماينده مجلس، دكتر كاظم‌زاده معاون سازمان برنامه آقاي خسرواني، سفيركبير ايران در آمريكا، هوشنگ انصاري وزير اطلاعات، بيش از سايرين بوده است. اين عده پس از عزيمت ياتساويچ از ايران نيز ارتباط خود را با دوستان آمريكايي حفظ كرده ولي آقاي هويدا نخست‌وزير كه در زمان مرحوم منصور با وي هماهنگ بوده پس از احراز پست نخست‌وزيري خود را از جامعه آمريكايي و دوستانش كنار كشيده و اصولاً تمايل ندارد در محافل خارجي مشاهده گردد و يا اينكه تماس بگيرد. لكن آقاي مهندس ستوده وزير پست و تلگراف و محسن خواجه‌نوري كه سابقاً كمتر از سايرين به طرف آمريكايي‌ها گرايش داشته، اكنون علاقه شديدي به توسعه نفوذ آمريكايي‌ها دارد و با آنها روابط نزديكي پيدا نموده و غالباً آقاي مهندس ستوده با مقامات سفارت آمريكا تماس به ظاهر دوستانه دارد و از اين رو بين وزرا با دكتر گودرزي و دكتر رضايي در محافل خارجي ديده مي‌شود. طبق شايعات موجود و اظهار عقيده بعضي از سياسيون و رجال و تأييد بعضي از جوانان تحصيلكرده در آمريكا، آقاي دكتر گودرزي را عضو سازمان (سيا) دانسته و معتقدند كه مشاراليه مأمور ارشاد جوانان تحصيلكرده در آمريكا به سياست توسعه نفوذ آمريكايي در ايران مي‌باشد. آقاي مهندس رجبيون كه يكي از همكلاس‌هاي سابق دكتر گودرزي در آمريكا بوده اظهار داشته است دكتر گودرزي دكتر نيست، وزارت آموزش و پرورش ايران هم وي را دكتر نمي‌شناخته لكن اخيراً به توصيه وزارت امور خارجه آمريكا يكي از مؤسسات ملي آمريكا به وي دانشنامه دكترا در رشته امور اداري داده است و شخص مزبور نيز به واسطه اعمال نفوذ غيرمحسوس (سازمان سيا) در ايران ظرف مدت هفت سال سابقه خدمت دولتي يك مرتبه از معاونت قسمت كوچك يكي از ادارات سازمان برنامه به سمت معاون سازمان برنامه [و] سپس وزير مشاور منصوب گرديده است و مشاراليه يقين دارد در سال‌هاي آينده وزير، سپس نخست‌وزير خواهد شد. از طرفي با نظر سازمان سيا در ايران بوده كه وي مأمور تشكيلات جديد امور اداري ايران شده تا به طور غيرمحسوس (از ريشه) در كليه ادارات و مؤسسات دولتي افراد تحصيلكرده و آمريكايي كه تربيت شده‌اند، جايگزين سايرين شوند. اينك با انتشار خبر مربوط به اينكه يازده سازمان دانشجويي از (سيا) پول مي‌گرفته و در اين يازده سازمان فرهنگي بيش از 8500 دانشجوي خارجي از قبيل آسيايي، آفريقايي، خاورميانه و اروپايي بوده‌اند، لذا چند نفري نيز ايراني بوده كه اكنون پست‌هاي مهمي را رهبري مي‌‌نمايند و شايع است كه آقايان دكتر گودرزي، مهندس ستوده، دكتر رشتي، هوشنگ پيرنظر و عده ديگر نيز از اعضاي سازمان سيا در ايران مي‌باشد كه رابط مرحوم منصور با مقامات آمريكايي نيز بوده‌ا‌ند. موضوع انتشار يازده سازمان دانشجويي (سيا) نيز در شماره 7063 روز شنبه 17 فوريه 1967 در روزنامه كيهان انگليسي كه چاپ شده بود مورد گلايه اداره مطبوعاتي سفارت آمريكا در تهران واقع گرديده و قرار شده است كه دنباله آن نوشته نشود و به همين طريق نيز عمل گرديده و دنباله مقاله ترجمه شده از روزنامه آسوشيتدپرس نيويورك قطع گرديده است...»
ساواك همچنين از ارتباط نزديك‌تر همسر كلالي با سفارت آمريكا در تهران و اينكه او حدود دو سال با اداره اطلاعات آمريكا در تهران همكاري مي‌‌كرد، سخن به ميان آورده و افزوده كه كلالي و همسرش هنوز با آمريكاييان در ارتباط هستند. ساواك نوشته است كه «كيو» دبير اول سفارت آمريكا در تهران و نيز كلنل گراتيان ياتسويچ، رئيس سيا در تهران نقش برجسته‌اي در تأسيس كانون مترقي و حزب ايران‌نوين برعهده داشته‌‌اند. ساواك در پانزده مرداد 1346 باز هم از نقش سيا و آمريكايي‌ها در اداره و راهبري حزب ايران‌نوين سخن به ميان آورد. در بيست‌و‌سوم شهريور 1346 وجود كميته محرمانه‌اي در حزب ايران‌نوين مطرح شد كه توسط سيا و مقامات آمريكايي هدايت مي‌گرديد و تقريباً تمام تصميمات ريز و كلان حزب ايران‌نوين را عهده‌دار بود:
«...در حزب ايران‌نوين كميته محرمانه‌اي وجود دارد كه از طرف مقامات سياسي آمريكا (سازمان سيا) تقويت مي‌شود و قدرت داخلي حزب كاملاً در اختيار اين كميته است و هر تصميمي كه اين كميته بگيرد شوراي مركزي حزب كوركورانه آن را مورد تصويب و تأييد قرار مي‌دهد. كارگرداني كميته آمريكايي حزب را سه نفر به نام دكتر كلالي ـ دكتر يگانه، وزير مشاور دكتر رشتي برعهده دارند و اين كميته سه نفري دسته ديگري را هم در اختيار دارد كه در كادر وسيع‌تري نظريات كميته را مورد اجرا قرار مي‌دهند. افراد دسته مذكور كه همكاران كميته آمريكايي حزب مي‌باشند عبارتند از مهندس معيني زند نماينده شاهرود، مهندس ستوده وزير پست و تلگراف ـ دكتر نهاوندي وزير آباداني و مسكن، دكتر متين مجد نماينده محلات ـ دكتر كشفيان وزير مشاور ـ دكتر معتمدوزيري معاون وزارت اطلاعات. علاوه بر اينكه مهندس كشتكار ـ سبزواري از جريان مذكور اطلاع دارند، افراد ديگري از فعالين حزب نظير دكتر منتظري ـ نراقي ـ خسروي كردستاني ـ نيز وجود اين كميته سياسي را كه از حمايت ديپلماسي آمريكا برخوردار است كاملاً‌ تأييد كرده‌اند. به طوري كه سبزواري به طور بسيار خصوصي مي‌گفت نقشه سياسي اين كميته آمريكايي آن است كه بعد از توفيق كامل در انتخابات مجلس شوراي ملي وزراي دولت آينده را از بين كساني تعيين كنند كه صد در صد در اختيار آنها باشند و خود را منتخب اين كميته بشناسند تا نظريات آنها را بي‌چون و چرا اجرا نمايند. سبزواري مي‌گفت علاوه بر اينكه كميته سياسي حزب ايران‌نوين مي‌‌خواهد كليه وزراي كابينه را در اختيار خود داشته باشد برنامه كار آنان اين است موجباتي فراهم سازند كه رئيس سازمان امنيت و رئيس ژاندارمري كل كشور تغيير پيدا كنند و دو مقام نظامي مذكور را در اختيار افرادي قرار دهند كه با آنان نظر موافق داشته باشند ـ مهندس كشتكار مي‌گفت حكومت مرحوم منصور از طرف ديپلماسي آمريكا به شاهنشاه تحميل شده بود و دوستان آن مرحوم كاملاً به اين موضوع واقف مي‌باشند و اكنون هم تلاش طرفداران ديپلماسي آمريكا آن است كه حكومت ايران را صد در صد از نفوذ دربار خارج سازند. مهندس كشتكار مي‌گفت دكتر اقبال و اسدالله علم نيز از جمله كساني هستند كه مورد دشمني شديد اين كميته حزب ايران‌نوين مي‌باشند. كاظم مسعودي مدير روزنامه آژنگ نيز دو روز قبل مي‌گفت من از مدت‌ها قبل وجود چنين دسته‌اي را در حزب ايران‌نوين مي‌دانستم. روي اين اصل خود را به افراد اين كميته نزديك ساختم و به كمك همين كميته به سمت نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شدم...»
در دهم مهر 1346 ساواك اطلاعات جامع‌تري پيرامون اين كميته سري تهيه و تنظيم كرد و از نقش قاطع آن در راهبري و جهت‌دهي فعاليت‌هاي اين حزب سخن گفت:
«...كميته سري كه در حزب ايران‌نوين برنامه سياسي حزب را طراحي مي‌كند و سپس آن را به تصويب دفتر سياسي حزب و يا شوراي مركزي مي‌رساند از سه نفر تشكيل شده كه عبارتند از: دكتر يگانه وزير مشاور ـ دكتر رشتي نماينده مجلس ـ دكتر كلالي نماينده مجلس. اين سه مغز متفكر سياسي حزب به شمار مي‌روند كه بعد از مرگ مرحوم منصور توانسته‌اند حزب را كاملاً در اختيار خود درآورند و علت آنكه خسرواني را بعد از مرگ مرحوم منصور به دبيركلي حزب انتخاب كردند به اين سبب بود كه خسرواني فاقد هرگونه اطلاع حزبي و اجتماعي است و از سازمان‌دادن تشكيلات حزب كاملاًعاجز است و عملاً اختيار امور داخلي حزب با دبيركلي خسرواني در اختيار كميته سه نفري مذكور مي‌باشد. رابطه آن كميته اصلي با مقامات آمريكايي ابتدا به وسيله همسر دكتر كلالي انجام شده كه سال‌ها در اداره اطلاعات آمريكا كار مي‌كرده ولي بعداً بنا به مصالح سياسي همسر او از اين خدمت استعفا داده است. البته در دوره‌اي كه ناصر عضو اداره اطلاعات آمريكا در ايران بوده همسر خود را با مقامات سياسي آمريكا آشنا ساخته و چون خود دكتر كلالي و خانواده او در خراسان از زمان قديم با سياست‌هاي خارجي از جمله ديپلماسي انگلستان مربوط بوده‌اند راه نفوذ يافتن در سازمان‌هاي سياسي خارجي را خوب مي‌دانند. قدرتي كه امروز دكتر كلالي در حزب ايران‌نوين دارد به مراتب از قدرت خسرواني دبيركل و هويدا نخست‌وزير بيشتر است و احترامي كه نمايندگان مجلس براي دكتر كلالي قائلند به مراتب از نخست‌وزير و خسرواني بيشتر مي‌باشد و كراراً ثامني ـ صائبي ـ جهانشاهي نمايندگان مجلس و عضو حزب گفته‌اند ريشه حزب ايران‌نوين را دكتر كلالي تشكيل مي‌دهد و حزب ايران‌نوين از ناحيه هر سياستي تقويت شود عامل آن سياست هر چه باشد در حزب دكتر كلالي است و روي اين اصل ما كوشش مي‌كنيم دكتر كلالي با ما نظر مساعد داشته باشد، به ديگر ارگان‌هاي حزبي كاري نداريم. كميته سه نفري مذكور نظريات خود را در دست دوم به معتمد وزيري معاون وزارت اطلاعات، دكتر كشفيان وزير مشاور ـ مهندس معيني وكيل شاهرود ـ مهندس بلوري نماينده مجلس ـ در ميان مي‌گذارند. آنها هر يك دوستاني در شوراي مركزي دارند كه تسليم نظريات آنان مي‌باشند و به اصطلاح دسته سوم در فعاليت‌هاي سياسي حزب به شمار مي‌روند و در نتيجه هر چه كميته سه نفري تصميم بگيرند اكثريت شوراي مركزي آن را مورد تأييد قرار مي‌دهند و موضوع بركناري دكتر هدايتي از شوراي مركزي كه حتي براي خود نخست‌وزير غيرمترقبه بود به همين صورت عملي شده بود، بدون اينكه كسي از وجود اين كميته سه نفري دقيقاً باخبر باشد. نراقي‌پور كه بيش و كم با دكتر كلالي در ارتباط است مي‌گفت چندين بار از دكتر كلالي شنيده است كه براي تغيير رؤساي انتظامي اظهار علاقه كرده است ـ دكتر كلالي گفته است به دست آقاي هويدا نخست‌وزير نظامي را از استانداريهاي مملكت كنار زديم و كم كم بايد نظامي‌هاي بي‌طرفي را در رأس سازمان‌هاي انتظامي قرار دهيم كه تابع دستورهاي حزبي باشند. ولي از چه طريق اين نظر را مي‌خواهند عملي كنند، معلوم نيست. در كميته طرفداران آمريكايي حزب گرچه از شاهنشاه آريامهر و علياحضرت شهبانو طرفداري مي‌شود ولي با دربار و افرادي مانند آقاي علم ـ دكتر اقبال كه وابستگي به دربار دارند نظر موافق اعلام نمي‌شود...»
شواهد و قراين موجود نشان مي‌داد كه محافل آمريكايي كماكان به حمايت خود از حزب ايران‌نوين و دولت حزبي ادامه مي‌دهند و روي حزب ايران‌نوين به عنوان وزنه‌اي ثبات‌ساز در صورت وقوع پيش‌آمدي براي شاه، حساب مي‌كنند. اسدالله علم در خاطرات روز شنبه شانزدهم فروردين 1348 كه مقارن با آخرين ماه‌هاي دبيركلي خسرواني بر حزب ايران‌نوين بود، در اين باره چنين نوشته است:
«...در راه لندن سفير آمريكا در التزام بود كه گفت اگر خداي نكرده شاه از ميان برود چه وضعي در ايران پيش مي‌آيد؟ او معتقد بود پس از يكي دو سال هرج و مرج مي‌شود. شاه از اين استنتاج سفير آمريكا قلباً ناراحت شدند. عرض كردم در اينكه [آمريكايي‌ها] روي جانشين اعليحضرت و تعيين علياحضرت شهبانو به عنوان نايب‌السلطنه و يك حزب مقتدر اكثريت كم و بيش مطالعه مي‌كنند ترديدي نيست. ولي ترديدي ندارم كه فعلاً در اشتباه هستند. هيچ‌چيزي نمي‌تواند جاي خالي شما را پر كند. چون علياحضرت جوان و وليعهد هم بچه است. حزب اكثريت هم كوچك‌ترين تأثيري در ارتش ندارد. بنابراين واقعاً همه چيز دستخوش تزلزل و خطا و اضطراب مي‌شود و معلوم نيست عاقبت كار به كجا مي‌انجامد...»

منبع:سه حزب ، مظفر شاهدی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1387، ص 624 تا 634

این مطلب تاکنون 3192 بار نمایش داده شده است.
 
     استفاده از مطالب با ذکر منبع مجاز مي باشد.                                                                                                    Design: Niknami.ir