سابقه تعزیه خوانی در ایران | نسخه های اشعار این نمایش مذهبی اثرگذار، در سراسر کشور تفاوت کمی با هم دارند؛ شخصیت و ادبیات قیام حسینی باعث شده است در تمامی شهرها و ادبیات مورد توجه قرار گرفته و جاودانه تاریخ شود. براساس تحقيقات و پژوهشهای تاريخی تعزيه خوانی و شبيه خوانی ازعهد باستان در ايران مرسوم بوده و ايرانيان ازعهد كهن با نمايش آيين های مذهبی زمينه و بستر شكل گيری تعزيه در دوره های بعد را مهيا كرده اند.
ايرانيان شيعه نيز در ساختن تعزيه و به نمايش در آوردن واقعه های كربلا و حديث مصايب سيدالشهداء به سنت نمايش های آيينی ايرانيان قديم وشيوه اجرای مناسک و آيين های آنان و پاره ای از عناصر اسطوره ای و حماسی سازنده نمايش های آيينی نظر داشته اند. گرچه در آغاز، بسياری از فقيهان سنت گرا با شبيه و تشبيه و تعزيه خوانی مخالفت می كردند و به لباس معصومان در آمدن و درنقش آنان ظاهر شدن و شبيه در آوردنهای مذهبی را گناه و اهانت به ساحت مقدس ائمه اطهار (ع) می دانستند. اين گروه روحانی معتقد بودند كه نبايد به قصد عزاداری برای سيدالشهداء واهل بيت (ع) و ياران او و انجام دادن هر كار ثواب يا منتخب، به كاری نا شايست و حرام دست زد. اما با توجه به زمينه و پيشينه تعزيه در ايران وعلاقه توده مردم ديندار و متعصب كوچه و بازار در جامعه ايران جا افتاد و علاقه توده مردم ديندار شيعه را به سوی خود كشانيد، روحانيون سنت گرا با مشاهده شور هيجان مردم به حضور در مجالس تعزيه خوانی، دريافت تاثير شديد نمايش مصايب ائمه برعامه مردم و نزديک كردن بيش از پيش مردم به مذهب و دستگاه مذهبی، دست از مخالفت كشيدند و تعزيه خوانی را با رعايت شرايطی مجاز و شرعی دانستند.
پيدايش و زمينه تاريخي تعزيه درايران
براساس مطالعات و تحقيقات پژوهشگران و نويسندگان ايرانی و غير ايرانی تاريخ پيدايش تعزيه در ايران را عده ای مربوط به اواسط يا اواخر دوره صفويان و بعضی به دوره زنديان و گروهی به اوايل عهد قاجار می دانستند؛ حتی بعضی از نويسندگان و تاريخ نگاران مراسم سوگواری و دسته گردانی های دوره ديلميان را كه گويا گهگاه با شبيه های صامتی نيز همراه دسته های عزادار بوده است، آغاز تعزيه پنداشته اند.
اما مشهورترين فرض و نظريه ها درباره پيدايی تعزيه درايران اينست كه تعزيه شكل متحول و تكامل يافته مردم و آيين های سوگواری مذهبی است كه از قرنهای اول، دوم، بويژه قرن چهارم (دوره آل بويه) در ايران رايج بوده است. همچنين احتمال داده می شود كه زمينه نمايش اين مراسم ازبرخی آداب و شعائر و نمايش وارهای جمعی ايران قبل از اسلام، مانند سوگ سياوش و کين ايرج و امثال آنها ريشه و مايه گرفته باشد.
تعزيه خوانی در زمان فتحعلی شاه و محمد شاه
تعزيه خوانی در زمان اين دو پادشاه هم مرسوم بوده و بيشتر در ميدانها و كاروانسراها و خانه های اعيان و اشراف برگزار می شده است و در دوره هر دو شاه چندين تكيه جديد ساخته می شود كه بانيان اين تكايا رجال درباری و اعيان و اشراف بوده اند كه بسياری از آنان در ايام محرم در خانه های خود تعزيه خوانی می كردند و اين تكايا را به تعزيه خوانی های عمومی اختصاص می دادند تا در ميان عامه مردم بر اعتبار و حيثيت و موقعيت اجتماعی نفوذ خود بيفزايند.
تعزيه خوانی در دوره ناصرالدين شاه
اوج تعزيه خوانی در دوره حكومت 50 ساله ناصرالدین شاه بوده است؛ ناصرالدين شاه بيش از شاهان ديگر قاجار به تعزيه دلبستگی و علاقه داشته است؛ بطوريكه در اوايل حكومت ايشان در تهران حدود40يا 45باب تكيه وجود داشته است. در اواخر سلطنت اوشمار تكيه ها به70تا80 باب رسيده بود. افزايش تكيه به دو برابر، در مدتی كمتر از نيم قرن نشان دهنده رشد و رواج تعزيه خوانی در دوره ناصری می باشد. علاوه بر خواندن تعزيه در تكيه ها، این مراسم درميدان ها و كاروانسراها و منازل اعيان و اشراف نیز برگزار می شد.
تعزيه خوانی در دوره مظفرالدين شاه
مظفرالدین شاه به لحاظ روحيات خاص مذهبی به روضه خوانی بيش از تعزيه خوانی ارزش قائل بود. با توجه به علاقه زياد به روضه خوانی به دليل آگاهی از علاقه و دلبستگی عامه مردم به تعزيه خوانی و همچنين سنت دربار ظاهراً علاقه به تعزيه هم نشان می داد. ازاين رو دستور داد در دربار همراه با روضه خوانی مجالس تعزيه و شبيه خوانی نيز برگزار كنند؛ اگر چه دوره مظفرالدین شاه بدليل آغاز تجدد خواهی و مشروطه تغييراتی ايجاد شد و موجب گرديد تا اندازه ای ارزش و اهميت پيشين خود را از دست بدهد.
تعزيه خوانی در دوره محمد علی شاه و احمد شاه
دوره سلطنت محمد شاه و احمد شاه آخرين سالهای تعزيه طولانی درتكيه دولت بوده است؛ پس از آن تعزيه خوانی در اين تكيه تعطيل و رفته رفته از اوج و رونق آن در ميان اعيان و اشراف و طبقات متوسط و اقشار متجدد كاسته شد. حوادث گوناگون سياسی و اجتماعی و پيدايش تئاتر و نمايش و نمايش واره ها و سرگرميهای تازه در ايران به خصوص در تهران و تغيير و تحول كه در وضع زندگی و طرز تفكر گروهی از تحصيل كردگان و فرنگی مآبان جامعه شهری پديد آمده بود سبب شد كه اين دسته از مردم تهران، به تعزيه خوانی توجه وعلاقه چندانی نشان ندهند. اعيان و اشراف متدين نيز، با توجه به خرده گيريهای برخی از روحانيان از شبيه خوانی و مخارج نسبتاً سنگين و كلان اين مراسم رفته رفته علاقه مذهبی خود را به برگزاری تعزيه ايام محرم از دست دادند و بيشتر به برپايی مجالس روضه و نوحه خوانی پرداختند.
تعزيه خواني در دوره رضاخان
رضاخان كه می دانست بعضی از روحانيان و روشنفكران و متجددان با تعزيه مخالفند در پی فرصت و بهانه بود كه تعزيه خوانی را ممنوع كند، ورضايت خاطر اين دو گروه برای پشتيبانی خود را به دست آورد. ازاين رو، پس از رفتن احمد شاه به فرنگ، دستور داد تا در تكيه دولت تعزيه خوانی نكنند، وليكن تعزيه خوانی را رسماً ممنوع نكرد. به همين دليل تا اوايل پادشاهی رضاشاه در برخی از تكايا و محله های عام نشين تهران تعزيه خوانی همچنان برگزار می شد؛ از سال 1311یا 1312شمسی به بعد او تعزيه خوانی را رسماً ممنوع كرد.منبع:پایگاه خبری تحلیلی قم فردا این مطلب تاکنون 3109 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|