اعدام یک حاجی و ... | روز 27 دی 1322 وزارت امور خارجه ایران به دليل حادثه گردن زدن يك زائر بيمار و 22 ساله ايراني - ابوطالب يزدي - توسط دولت عربستان، طي اعلاميه اي روابط سياسي خود را با عربستان قطع كرد.(1) این قطع روابط پنج سال به درازا کشید و سرانجام در پی تلاش دولت عربستان و ارسال نامه ای از سوی ملک عبدالعزیز پادشاه آن کشور و میانجیگری بعضی از شخصیتهای عربی روابط میان تهران و ریاض مجدداً برقرار شد. در 15 شهريور 1327 نیز اعلاميه برقراري روابط سياسي با دولت عربستان سعودي انتشار یافت.(2) مقاله حاضر، این قطع و وصل در روابط دو کشور را مورد بررسی قرار داده است.
موضوع حج و مشکلات حجاج ایرانی عمده ترین مسئله ایران و عربستان در سالهای پس از 1320 بود. حتی پیش از اشغال ایران و برکناری رضاشاه نیز موضوع حج در روابط دوکشور موضوعی محوری بود. ضمن اینکه از 1318 به بعد ایران نماینده عالیرتبه ای در عربستان نداشت و جواد سینکی نماینده ایران از آن کشور فراخوانده شده بود و مسئولیت امور اتباع ایرانی در سعودی از جمله حجاج را سفارت ایران در قاهره برعهده داشت.
در گرماگرم مشکلات موجود بر سر راه حجاج ایرانی در عربستان حادثه ای روی داد که تاثیر بسیار بدی در روابط دو کشوربه جای گذاشت و به قطع آن منجر شد. در دی 1322 یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی در حین طواف به دور خانه خدا، در برابر گرمای آفتاب، دچار مشکل مزاجی میشود و غذایی را که خورده بود بالا میآورد. ماموران سعودی او را به بی احترامی عمدی به خانه خدا متهم میکنند و نزد قاضی شرع میبرند؛ قاضی هم حکم میکند فوراً او را گردن بزنند و حکم اجرا میشود.
سعودی ها آن زائر را به توهین عمدی متهم کردند اما گزارشهای ارسالی از نمایندگی ایران در قاهره و نیز نمایندگان اعزامی در حج نشان میداد که چون او شیعه بود به عمل او ظنین شده و او را گردن زدهاند. ظاهراً نمایندگان ایرانی حاضر در حج آن سال برای نجات حاجی ایرانی به مقامات مصری، که حافظ منافع ایران بودند متوسل شدند. ولی آنها قادر و یا مایل به مداخله در کار نبودند. آقای قربانی از مقامات سفارت ایران در قاهره که در مراسم حج شرکت داشت موضوع گردن زدن حاجی ایرانی و تلاش نماینده ایران برای ترغیب مقامات مصری در عربستان به مذاکره با دولت سعودی و جلوگیری از قتل وی را در گزارش خود در تاریخ 30 آذر 1322 آورده است. به گزارش وی وزیر مختار مصر در عربستان در زمان حادثه به جده رفته بود – البته آقای قربانی شک داشت که او واقعاً به جده رفته بود یا اینکه نمیخواست رو نشان دهد – و نماینده ایران تلاش کرد تا صبری ابوعلم پاشا وزیر دادگستری مصر را که در مکه بسر میبرد، به تماس با مقامات سعودی وادار کند. رفتن این دو به شهربانی سعودی و ملاقات با رئیس شهربانی نیز سودی نداشت. فضای بسیار نامساعدی علیه حجاج شیعه به وجود آمده بود. آقای قربانی موضوع به هم خوردن حال ابوطالب يزدي را چنین گزارش داد:
«از قرار معلوم حاجی بدبختی که بی گناه و در نتیجه جهل و تعصب مقتول شد، از اهالی یزد بود و با عیال خود به حج مشرف شده بود. در حال طواف و در نتیجه گرمی هوا و کسالت حال استفراغ به او دست میدهد. برای اینکه قی او زمین را آلوده نکند، در دامن احرام خود استفراغ میکند. عده ای از حجاج احمق و متعصب که غالباً مصری بودند او را در این حال مشاهده میکنند و چون این امر بی اساس بین سنی ها شایع است که شیعیان حرم مکه و مدینه را عمداً ملوٍث میکنند، به او حمله نموده و کتک سختی به او میزنند. دامن احرام از دست بیچاره رها شده، قی روی زمین حرم میریزد. همان عده و عده ای دیگر بر علیه او شهادت میدهند به تهمت اینکه عمداً در حرم مکه تغوط نموده، او را محکوم به قتل میکنند و به طوری که شرح آن در بالا گفته شد، او را به قتل میرسانند.»
ماجرای قتل حاجی ایرانی، در گزارش روزنامه «لنکستر دیلی پست» در هفتم فوریه 1944، به شیوه ای دیگر گزارش شده بود. به نوشته روزنامه فوق :
«عده ای از زوار ایرانی به قهوه خانه ای در مکه مراجعه کرده و خواستند غذای مطلوبی تناول کنند که صاحب قهوه خانه گوشت بزغاله به آنها خوراند. این زائران مسموم شده و در حین احرام حالشان به هم میخورد. هزاران زائر موضوع را به پاسبانان اطلاع میدهند. پاسبانان خواستند بیگانگان را که به مقدسات آنها توهین کرده فوراً به قتل برسانند. اما عاقبت تصمیم گرفتند قضیه را به قاضی، که از طرف ابن سعود مسئول رسیدگی به جرمهای ارتکابی حجاج در محوطه حرام است ارجاع دهند. او تصمیم گرفت که سرکرده حجاج را گردن زده و از بقیه درگذرد. این فتوا بدون تاخیر و در شرایط هلهله مردم اجرا شد.»
اعدام زائر ایرانی تاثیر بسیار بدی در ایران بر جای گذاشت و به موضوعی جنجالی تبدیل شد. سفارت ایران در قاهره در این باره یادداشت اعتراض آمیزی به وزارت خارجه عربستان فرستاد و خواستار جزئیات خبر و پاسخ وزارت خارجه سعودی در مورد این جنایت شد. اما وزارت خارجه سعودی طی پاسخی طولانی و ضمن اشاره به خدمات سعودی به حجاج ایرانی و اهمیت احترام حجاج به بیت الله الحرام، حجاج ایرانی را مسئول توهین عمدی به خانه خدا قلمداد کرد و چنین نوشت :
«بیت الله الحرام پیش از ورود حجاج ایرانی به مکه طاهر بود، از هر امری که صیانت از آن ضرورت داشت. ولی پس از ورود بعضی از حجاج ایرانی به مکه و ورود آنان به بیت الله الحرام مسلمانان و مستخدمین حرم ملاحظه نمودند که در اطراف حرم و در پیرامون مقام ابراهیم و در محل طواف قاذوراتی دیده میشود و تمام حجاج مسلمان این عمل را به ایرانیان نسبت میدهند. دولت دستور داد که حرم را تحت مراقبت دقیق قرار دهند. این بود که شخص مذکور در یادداشت سفارت ایران را در حال اقدام به جنایت دستگیر نمودند، در حالی که قاذورات مستراحها را در دامن احرام خود برداشته و در محل طواف دور خانه خدا میریخت که صدها میلیون مسلمان آن را مقدس میشمارند. پس از اینکه وقوع این جنایت با دلائل شرعی و اقرار شخص نامبرده ثابت گردید، چاره ای جز اجرای احکام صریح قرآن در این مورد که میفرماید:«ومن یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم» نبود (یعنی کسی که در خانه خدا اراده و نیت الحاد و ظلم نماید او را به عذای الیم گرفتار خواهیم کرد.) – (سوره حج آیه 27) عذاب دنیا قتل است و عذاب آخرت، مطابق نص کتاب خدا، جهنم است. چه جرم و جنایتی از این شنیع تر و منکرتر که شخصی از خانه خود بیرون آمده، دشت و بیابان را بپیماید به منظور اینکه خانه خدا را به نجاست آلوده و ملوثٍ کند؟...و حال آنکه به تطهیر این خانه از نجاست و کفر و شرک امر فرموده، میفرماید: «و طهر بیتی للطائفین و القائمین و الرکع السجود» یعنی خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران و کسانی که به رکوع و سجود میپردازند تطهیر کن....لذا دولت عربی سعودی موردی برای اعتراض سفارت ایران نمیبیند، زیرا نسبت به مجرم جز به فرمان خدا و مطابق کتاب او حکمی اجرا نگردیده است.»
این پاسخ تند وزارت خارجه سعودی سبب خشم ایران شد و سفارت ایران در قاهره در پاسخ به نامه سعودی ها، استدلال آنها را نپذیرفت و تاکید کرد :
«جای هیچگونه تردیدی نیست که عملی که از ابوطالب نام ایرانی دیده شد، فقط بر اثر کسالت و کاملاً اضطراری بوده و با این حال معلوم نیست چگونه دولت سعودی در یادداشت خود کراراً به آیات قرآن استناد میجوید. در این مورد برخلاف کلام الهی (لیس علی المریض حرج) رفتار نموده و تبعه یک دولت اسلامی دوست خود را در موقعی که مهمان و در پناه او بوده است دست بسته گردن زده و به حال همسر بیچاره او رحم و شفقت ننموده است. عجیب تر آن است که وزارت امور خارجه سعودی برای پرده پوشی این عمل فجیع، استدلال به آیاتی از قرآن کریم نموده و آن را مدرک و مجوز این عمل قرار داده در حالی که در هیچیک از تفاسیر معتبر اشعاری به آن نیست که عمل ناشی از شخص مقتول منطبق با مدلول این آیات است.»
با توجه به وخیم شدن روابط بین ایران و عربستان سعودی، ظاهراً دولت مصر در صدد برآمد بین دو کشور میانجیگری کند و پیشنهاد داد اعلامیه سه جانبه ای در این زمینه انتشار یابد. سفارت ایران در مصر طی گزارشی به وزارت خارجه ضمن تشکر از نحاس پاشا نخست وزیر مصر که برای حل اختلافات بین ایران و عربستان سعودی میکوشد، اعلام میکند که ایران خواستار عذرخواهی سعودیها است و اینکه :
«چنانچه تا 26 مارس ششم فروردین 1323 اقدام مساعدی در رفع این توهین و جبران قتل ابوطالب نشود دولت مصمم است قطع هرگونه رابطه سیاسی و اقتصادی با دولت عربی سعودی را بنماید.»
سفارت ایران در مصر طی تلگرافی همین موضوع را به اطلاع وزارت امور خارجه سعودی رساند اما وزارت امور خارجه سعودی در پاسخ به این تلگراف بردرست بودن و شرعی بودن تصمیم قاضی سعودی در اعدام ابوطالب یزدی تاکید و اعلام کرد نمیخواهد به رابطه دوستانه دو کشور لطمه وارد شود.
بازتاب گسترده موضوع قتل حاجی ایرانی در نامه های پادشاهان دو کشور کاملاً مشهود است. پادشاه ایران طی نامه ای به ملک عبدالعزیز و در پاسخ به پیام تبریک نامبرده به مناسبت نوروز 1323 از او خواست دولت سعودی با روشی دوستانه مشکل فیمابین را حل کند. ملک عبدالعزیز نیز طی نامه ای خطاب به پادشاه ایران مجدداً به قانونی بودن گردن زدن حاجی ایرانی و تطابق آن با احکام شرع اسلام تاکید کرد و در عین حال تداوم رابطه دوستانه دو کشور را خواستار شد.
رد و بدل شدن این نامه ها و تاکید سعودیها بر قانونی بودن اقدام خود سبب شد دولت ایران طبق تصمیم پیشین خود مبنی بر قطع روابط عمل کند و عراق را حافظ منافع ایران در سعودی قرار دهد. تصمیم به قطع رابطه در نامه باقر کاظمی، وزیر خارجه ایران به ساعد مراغه ای نخست وزیر ایران بازتاب یافته بود :
قرار بود ششم فروردین روابط با کشور سعودی قطع شود. با جواب های حکومت سعودی و جریان امر، تاخیر بیش از این، مخالفت مطاع عالیه و حیثیات ایران است. واجب است تلگرافاً فرمایند فوراً روابط قطع و حفظ منافع به دولت عراق واگذار شود.
از گزارشهای سفارت ایران در قاهره در تیر 1323 چنین برمی آید که دولت ایران در صدد بوده نظر مساعد کشورهای عربی مصر، عراق و نیز انگلیس و آمریکا را به نادرست بودن اعدام حاجی ایرانی به دست آورد و قطع رابطه با سعودی را بر آن مبنا توجیه کند.
سفیرکبیر ایران در قاهره در گزارش 8 تیر 1323 خود مینویسد دولت مصر کاملا طرفدار حکومت سعودی است و اجازه نمیدهد در مطبوعات مصر مطلبی علیه سعودی انتشار یابد. زیرا به گفته نحاس پاشا نخست وزیر آن کشور «با هردو کشور دوست است و دلیل ندارد یک مشاجره قلمی توسط جرائد در این باب برپا و بالاخره باعث آشفتگی وضعیت بشود. این است که دستور داده هیچ خبری در این مورد منتشر نشود»
از گزارش سفیرکبیر ایران در قاهره چنین برمی آید که علمای شیعه در این مورد دولت ایران را برای قطع رابطه تحت فشار قرار داده بودند. سفیر ایران در مصر طرفدار قطع رابطه نبود و بیشتر مسئله تحریم حج را در پاسخ به اقدام سعودیها پیشنهاد میکرد و بر آن بود که این مسئله بهترین و موثرترین فشار علیه سعودیها خواهد بود.
سفیر ایران در قاهره در پایان گزارش خود به بی تمایلی کشورهای منطقه و جهان، برای درگیر شدن با این موضوع، اشاره میکند و میگوید:
«حال به هر نحوی که دولت صلاح میدانند اقدام خواهند فرمود. منظور این است که دولت به هیچ وجه انتظار مساعدتی از طرف مصر و آمریکا و انگلیس و حتی عراق نباید داشته باشد. زیرا تمام این دولتها خود در این موقع منافعی در حجاز دارند که موضوع ابوطالب را در درجه آخر قرار میدهند.»
مسئله قتل ابوطالب یزدی به دست دولت سعودی در کاهش سفر حجاج ایرانی به عربستان تاثیر فراوانی داشت. سفارت ایران در بغداد طی گزارشی به وزارت خارجه در 29 آبان 1324 تعداد حجاج آن سال را 66 نفر دانست که در مقایسه با 4 تا 5 هزار نفر در سالهای گذشته بسیار ناچیز بود.
موضوع رفتن حجاج به مکه به یکی از بحث های مجلس شورای ملی نیز تبدیل شد و مجلس چهاردهم از دولت خواست موضع خود را در قبال حج روشن کند. هیئت دولت ایران نیز در جلسه 7 تیر 1324 کمیسیونی را به نمایندگی از وزارت خارجه مامور کرد پس از تبادل نظر با مجلس اقدام کند. این کمیسیون نظر سفارتخانه های ایران در قاهره و بغداد را نیز جویا شد. وزارت خارجه ایران طی نامه ای در 24 تیر 1324 به نخست وزیر نوشت با توجه به مشکلات اخیر و نیز ناتوانی عراق در تهیه وسایل حمل و نقل ، قضیه در هیئت دولت مطرح و تصمیم مقتضی در خصوص منع مسافرت حجاج اتخاذ گردد.
به دنبال این تصمیم و توصیه ، وزارت کشور طی اطلاعیه ای موضوع ممنوعیت رفتن حجاج ایران به مکه را اعلام کرد:
«نظر به مشکلات موجود برای سفر به مکه از حیث وسایل نقلیه و غیره و نظر به اینکه تامین آسایش و رفاه حجاج در طی این مسافرت هنوز میسر نیست، لهذا وزارت کشور به اطلاع عموم میرساند که در سال جاری ترخیص به مسافرت مکه داده نخواهد شد.»
ارسال نامه عبدالعزیز، پادشاه عربستان به محمدرضاشاه پهلوی اولین نشانه پایان دادن به بحران چند ساله ایران و عربستان بر سر مسئله اعدام حاجی ایرانی بود. ظاهراً نامه عبدالعزیز که در آن به برقراری روابط بین دو کشور ابراز تمایل شده است با میانجیگری و تلاش برخی شخصیتهای عربی از جمله عادل بیک عسیران نوشته شده بود که بر همکاری ملل اسلامی تاکید میکرد. نامه ملک عبدالعزیز، نشان دهنده تاثیر اقدامات عسیران در پادشاه سعودی است. در نامه عبدالعزیز آمده است که :
«موجب کمال مسرت ماست که مناسبات دوستی قدیمی خود را، که گردی از فترت بر آن نشسته بود، با دولت آن اعلیحضرت تجدید کرده که آبها به مجاری سابق خود بازگردد.»
عبدالعزیز درخواست کرد وزیر مختاری را به دربار ایران معرفی کند تا برای برقراری روابط اقدام نماید. محمدرضاشاه نیز در پاسخ به این نامه ضمن پذیرش درخواست سعودی ها از تصمیم آنان برای برقراری روابط و اعزام وزیر مختار استقبال کرد و...
پی نوشت:
ا - روزنامه اطلاعات، 27 دي 1322
2 - همان، 15 شهريور 1327منبع:حمید احمدی، روابط ایران و عربستان در سده بیستم ، مركز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، 1387، ص 81 تا 87 این مطلب تاکنون 3444 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|