حزب رستاخیز، انجمن فرصت طلبان | مینو صمیمی منشي امور بین الملل دفتر فرح پهلوی در کتاب خاطرات خود ضمن تشریح اختناق سیاسی عصر پهلوی دوم، به حزب رستاخیز اشاره کرده مينویسد:
اوایل سال 1975 موقعی که شاه پی برد برنامههاي سیاسی طراحی شدهاش به مشکلات عدیدهاي برخورده، با انحلال دو حزب موجود، حزب جدیدی تحت عنوان «رستاخیز» به وجود آورد؛ و با اعلام استقرار نظام تک حزبی در کشور، به همة ایرانیان اخطار کرد: هر کس به نظام شاهنشاهی و انقلاب سفید اعتقاد دارد باید عضو حزب رستاخیز شود، و نیز افرادی که تمایل به عضويت ندارند، خود را معرفی کنند تا با دریافت گذرنامه، از ایران خارج شوند.
با این اقدام، شاه البته دیگر نمیتوانست به داشتن یک نظام سیاسی پارلمانی تظاهر کند. ولی حقیقت این است که قبلاً هم چنین ادعایی از جانب شاه پذیرفته نبود. چرا که وقتی کنترل مجلس را ساواک به دست داشت و نمایندگانش نیز با رأی آزاد مردم انتخاب نمیشدند، ادعای وجود یک نظام سیاسی پارلمانی در کشور واقعاً بيمحمل بود.
گرچه پس از آن، در مجلسی که همه اعضایش الزاماً عضو رستاخیز بودند، بحثهای داغی راجع به مسائل مبتلا به مردم درگرفت، ولی هر آنچه ميگفتند و ميشنیدند هرگز از چارچوب مورد نظر رژیم فراتر نمیرفت. یعنی نمایندگان اجازه داشتند راجع به: ترافیک، مسکن، مدارس، بهداشت، و قیمت اجناس، هرچه ميخواهند حرف بزنند. ولی به هیچ وجه نمیتوانستند مسائل مهمی را چون: فساد شایع در طبقات بالای جامعه، کنترل بودجة عمومی، مسائل نظامی، و میزان فروش نفت، در مجلس مطرح کنند.
از ظواهر امر چنین برمیآمد که هدف از تشکیل حزب رستاخیز چیزی جز ایجاد پیوند بین مردم و شاه نبوده است. زیرا رهبران حزب و اعضای کابینه در سخنان خود بالاتفاق ميکوشیدند شاه را به عنوان مظهر ملیت جلوه دهند، و با تحریک احساسات ملی ایرانیان، از آنها ميخواستند تا هر یک به سهم خود در راه پیشبرد اهداف ملی و آبادانی کشور قدمی بردارند... این مسأله در آن موقع که به خاطر گسترش موج نارضایتی مردم همة کارها به مرحلة رکورد نزدیک ميشد، البته از اهمیت خاصی برخوردار بود. ولی معلوم نیست چرا سران حکومت هیچکدام به پاسخ این سؤال توجه نداشتند که: آیا مردم حرفهایشان را ميپذیرند و نمایش سیاسی شاه را باور ميکنند؟
شیوة عضوگیری رستاخیز به این شکل بود که دفتر ثبت نام را در ادارات و سازمانهای گوناگون ميگرداندند تا همه اسم خود را در آن بنویسند. و اشخاصی هم که کار خصوصی داشتند موظف بودند با مراجعه به شعبات حزب رستاخیز در آن ثبت نام کنند. به این ترتیب گرچه فقط در عرض چند ماه عدة زیادی ظاهراً به عضویت رستاخیر درآمدند و این حزب وزنه سنگینی در عرصة سیاست شد، اما گفتنی است که رستاخیز علی رغم تعداد کثیر اعضایش از کمترین حمایت مردمی برخوردار نبود. و در حقیقت حالت انجمن «فرصت طلبان سیاسی» را داشت که در آن عدهاي دور هم مينشستند و کاری جز تدوین وظایف حزب و ستایش از اعمال شاه انجام نمیدادند. منبع:مینو صمیمی، پشت پرده دربار، انتشارات اطلاعات، 1370، ص 203 تا 205. این مطلب تاکنون 3378 بار نمایش داده شده است. |
|
|
|